حسن غفوریفرد بخشی از ناگفتههایش در دوران ریاست بر سازمان تربیت بدنی را به زبان میآورد.
به گزارش خبرآنلاین؛ حسن غفوریفرد،رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی، با حضور در کافه خبر بخشی از ناگفتههای دوران ریاستش بر سازمان تربیت بدنی را گفت. او به عنوان یکی از باتجربههای مدیریت ورزش، در مورد معرفی وزیر پیشنهادی ورزش به مجلس هم حرف میزند و یکی از مخالفان الزام ورزشی بودن وزیر ورزش است. غفوریفرد معتقد است کسی که بر کرسی وزارت مینشیند باید مدیریت را بلد باشد و لزومی ندارد که حتما از پیشکسوتان ورزشی باشد.
*از وزارت ورزش شروع کنیم. گزینه ورزشی برای وزارت ورزش معرفی شد و رای نیاورد. به نظر میرسد در چنین شرایطی وزیر ورزش یک آدم غیر ورزشی باشد.
آقای سجادی رای نیاورد. دلیلش این است که مجلس معتقد نشد که ایشان رابطه قوی با آقای مشایی ندارد. الان مجلس به شدت نسبت به وزرایی که معرفی میشوند حساس است. مجلس اگر احساس کند وزیر معرفی شده رابطه قوی با رحیم مشایی دارد به آن وزیر رای نخواهد داد. در مورد آقای سجادی این اعتقاد به وجود نیامد که ایشان رابطهای قوی با آقای مشایی ندارند.
*یعنی اگر ایشان رسما اعلام میکرد رابطهای با آقای مشایی ندارد، رای اعتماد میگرفت؟
ایشان اگر رسما اعلام میکرد که آقای مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور است و من به عنوان وزیر اگر بخواهم با رئیس جمهور رابطه داشته باشم از طرف رئیس دفتر او این رابطه انجام خواهد شد، اما رابطه دیگری با آقای مشایی ندارم، رای میآورد. ضمنا ایشان دفاع خیلی خوبی هم نکرد. میتوانست بهتر از خودش دفاع کند. اگر یک مقدار مشورت میکرد شاید میتوانست بهتر از خودش دفاع کند.
*به نظر میرسد ورزشیها این مشکل را دارند. هر کدامشان در این جایگاه قرار بگیرند، چون راه و رسم این کارها را بلد نیستند نمیتوانند از خودشان دفاع کنند.
اگر شما من را ورزشی بدانید، من این مشکل را ندارم.
*به هر حال شما سابقه سیاسی هم دارید.
مجلس به هر حال میخواهد به یک شناختی برسد. کسی که معرفی شده باید طوری خودش را معرفی کند که مجلس به آن شناخت برسد. آقای سجادی از این جهت خیلی موفق نبود. هرچند ایشان آدم مورد احترامی است.
*ایشان در زمان حضورتان در سازمان تربیت بدنی ورزشکاربود.
بله. ایشان قهرمان دو بود. غیر از این هم من ارتباط نزدیکی با او داشتم. ایشان همان روز هم به من زنگ زد و صحبت هم کردیم. ولی فرصت نشد. اگر وقت بود، میشد ایشان را کمی راهنمایی کرد که چه کار کند تا دفاع بهتری از خود کند. ولی به نظر من مشکل اساسی همان بود که مجلس نگران این بود که یک نفر به عنوان وزیر پیشنهادی معرفی شده که از استقلال لازم برخوردار نیست و بیش از اندازه به رئیس دفتر رئیس جمهور وابسته است.
*الان اگر آقای عباسی به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش معرفی شوند، سابقه ورزشی ندارند. فکر نمیکنید ایشان اگر معرفی شوند، رای میآورند؟ چون مجلس دیگر نمیتواند وزارت ورزش را بدون وزیر نگه دارد؟
من بعید میدانم این استدلال خوبی برای رای آوردن آقای عباسی باشد چراکه مجلس تا مطمئن نشود رای نخواهد داد ولو آنکه مجبور باشد چند بار رای اعتماد به یک وزیر را تکرار کند. وزارت نفت به آن مهمی بود، سه چهار تا وزیر معرفی کردند تا یک نفر رای آورد. الان مجلس اینطوری فکر نمیکند که وزارت ورزش حتما باید یک وزیر داشته باشد. باید برای مجلسی ها هم توانمندی افراد برای اداره وزارتخانه مشخص باشد و هم نوع رابطه شان با مشایی.نمیخواهم بگویم مجلس به آقای عباسی رای میدهد یا نمیدهد. میخواهم بگویم مجلس به این دلیل که یک وزارتخانه بدون وزیر مانده، به کسی رای نخواهد داد.
*اگر شما بودید، آدمهای ورزشی معرفی میکردید یا افراد سیاسی را؟ به هر حال الان افرادی هستند که ورزش کردهاند و دکترای ورزش هم دارند. شاید آنها حق خودشان بدانند که به جای افراد غیر ورزشی وزیر شوند.
اولا من این را بگویم که وزارت حق نیست، یک امتیاز است. هیچ کسی نباید فکر کند اگر وزیر شده حقش است، این یک امتیاز است. رسیدن به یک پست و مقام در جمهوری اسلامی حق نیست بلکه امتیاز است که از طرف مردم یا دولت یا مقام معظم رهبری به فرد یا افرادی که به مسئولیت میرسند اهدا میگردد. نه آنکه حق آنان باشد. بین حق و امتیاز تفاوت بسیار است و نباید با هم اشتباه شوند. البته اگر یک نفر قهرمان ملی یا جهانی یا المپیک بود و بقیه شاخصها را هم داشت نور علی نور میشود اما قهرمانی شرط لازم و کافی نیست. وزیر ورزش طبق قانون اساسی در کلیه تصمیمات هیات دولت مشارکت و مسئولیت دارد و لذا بایستی با سیاست کلی مملکت آشنا باشد. نکته دوم هم این است که مثلا فکر کنید یک نفر ورزشکار باشد. یک قهرمان فوتبال؛ مثلا آقای دادکان. ایشان راجع به کشتی چقدر میداند؟ راجع به اسکی روی آب چقدر میداند؟ راجع به فلان ورزش چقدر میداند؟ من به شما بگویم که یک آقایی قهرمان تیم ملی کاراته بود، در دریاچه ورزشگاه آزادی غرق شد. اگر یک نفر ورزشی باشد، قرار نیست که به همه ورزشها اشراف داشته باشد. آقای دادکان در فوتبال خیلی خوب است. اما در اسکواش و کشتی و هاکی هم میتواند مثل فوتبال موثر باشد؟ به نظر من کسی که وزیر ورزش میشود باید ورزش را بداند. نه اینکه الزاما قهرمان تیم ملی باشد. وزیر ورزش عضو کابینه است. بنابراین کسی که وزیر ورزش میشود باید سیاست کلی نظام را بداند چون در جلسات هیات دولت شرکت میکند. اینطوری نیست که بگوییم یک نفر دکترای تربیت بدنی دارد و حقش است وزیر ورزش شود. خب چند نفر دکترای تربیت بدنی دارند؟ همه آنها باید وزیر ورزش شوند؟ پس این حق نیست.
*افرادی که ورزشکار بودهاند و مدیریت شهری و مجلسی را هم گذراندهاند، تعدادشان زیاد نیست. اکثر آنها هم ورزششان را در زمان حضور شما در سازمان تربیت بدنی شروع کردهاند. شما بین آنها کسی را میشناسید که توانایی گرداندن وزارت ورزش را داشته باشد؟
من که نمیتوانم در این مورد تصمیم بگیرم. آقای رئیس جمهور باید در این رابطه تصمیم بگیرد. من میدانم که بین این افراد کسانی هستند که این توانایی را دارند. دکتر امیدوار رضایی، دکتر قره، آقای دکتر شاهین محمد صادقی که دو بار هم در هیات رئیسه مجلس بود. افراد دیگری هم هستند که هم ورزشیاند هم میتوانند کار کنند. به این لیست میتوان خیلی اسامی دیگر را هم اضافه کرد. افراد ورزشی هم هستند. ولی کسی نباید بگوید حق من است. کسی که وزیر ورزش میشود باید مدیر باشد. مسائل کلی مملکت را بداند. با ورزش هم به طور کلی آشنا باشد.
*آقای علی پروین هر موقع که با ایشان صحبت میکنیم میگوید من جام پکن را که آوردم رفتم پیش آقای غفوریفرد و گفتم ما داریم با موتورگازی حرکت میکنیم و آنها با جت. اگر الان میبینیم که اینجاییم، به خاطر این است که از اول درست استارتش را نزدهایم و جا ماندهایم. البته ایشان از شما تعریف میکند.
آقای سجادی هم لطف داشتند و در جلسه خصوصی که با ما داشتند، از دوران من به عنوان بهترین دوره سازمان تربیت بدنی یاد کردند. من از همه آنان متشکرم. شاید بیان آقای علی پروین هم درست باشد اما موتورگازی آن روز خیلی مقامها بخصوص در فوتبال و در جام باشگاههای آسیا به ارمغان آورد که بعد از بیست سال هنوز تکرار نشده است. ورزش چیزی است که آمارش مشخص است. بروید آمار را ببینید. در کل تاریخ فوتبال ایران، ما چهار بار در جام باشگاههای آسیا اول شدیم، هر چهار بار هم زمان من بود. الان ۲۰ سال گذشته و ما یک بار هم قهرمان نشدیم. با چقدر بودجه؟ حدود یک میلیارد تومان بودجه آن زمان. الان بودجه ورزش حدود ۵ هزار میلیارد تومان است. بیش از ۵ هزار برابر شده. سه بار هم در المپیکهای آسیایی اول شدیم. یک بار زمان شاه بود در ایران که با مربی خارجی به قهرمانی رسیدیم. یک بار زمان من بود که بعد از جنگ با آن همه مشکلات در چین با مربی ایرانی (علی پروین) قهرمان شدیم. یک بار هم بعد از من. در کشتی هم شما میدانید در زمان من در تمام ردهها از نونهالان تا بزرگسالان قهرمان جهان شدیم. بنابراین با آن بودجه و آن شرایط آن افتخارات را در کشتی و فوتبال آوردیم. آقای پروین هم راست میگویند. اما همه چیز بودجه نیست. فلسطینیها یک مثالی دارند که میگویند این آدم است که با اسلحه میجنگد نه اسلحه با آدم. حالا چون آقای پروین از من تعریف کرده بگذار تا من هم از او تعریف کنم. یک خاطره جالب از او برای تان بگویم.
آن موقع عربستان سعودی میخواست ۵۰ میلیون تومان به علی پروین بدهد که سرمربی تیم ملی آنجا شود.آن موقع حقوق معاون رئیس جمهور که من بودم ماهی ۱۸ هزار تومان بود. میخواستند ۵۰ میلیون تومان به علی پروین بدهند. آقای هاشمی رفسنجانی من را صدا کرد و گفت شنیدهام آقای علی پروین میخواهد برود عربستان؟ گفتم آنها ۵۰ میلیون تومان به علی پروین میدهند. گفت شما بگویید نرود ، من این ماجرا را به پروین گفتم و او هم ماند . یک قران هم از تیم ملی حقوق نگرفت.
وقتی پرسپولیس میخواست برود با نیسان ژاپن مسابقه بدهد، پول بلیت هواپیما را نداشتند. من برای علی پروین شرط گذاشتم. گفتم پول بلیت را میدهم، اگر رفتی بردی که هیچی. اگر رفتی و باختی باید پول بلیت را برگردانی. الان هم باید چک بدهی. حالا چی شد؟ رفتند و مساوی کردند! بعد من از تربیت بدنی رفتم. اما سازمان رفت چک را به حساب خواباند! بعد من رفتم به آقای هاشمی گفتم این بنده خدا تیم ما را برده آنجا، از تیم هم حقوق نگرفته. خلاصه چک را برگرداندند به علی پروین. ما با این شرایط چهار بار رفتیم قهرمان جام باشگاههای آسیا شدیم.
*برخوردی که با آقای طالقانی در فدراسیون ورزشهای باستانی شد را میپسندید؟
خیلی کار بدی بود. او یکی از استثناهای ورزش ماست که رفته در خانه نشسته. خودشان به اصرار خواستند سمتی را قبول نکنند . این قدر گفتند تا آقای طالقانی به زور قبول کرد به این فدراسیون برود، بعد ناگهان آن اتفاق افتاد که خیلی بد بود. شخصیت افراد را به این صورت لگدمال کردن به هیچ وجه به صلاح نظام ما نیست. من همیشه این را گفتهام. اگر ما در نظام مان صنعت نداشته باشیم میگوییم تحریم بودیم نشد، اگر کشاورزی نداشته باشیم میگوییم باران نیامد و نشد. اما وقتی اخلاق نداشته باشیم خیلی بد است. این کاری که با آقای طالقانی کردند خلاف اخلاق جوانمردی بود. آن هم در رشتهای مثل ورزش باستانی که در آن اخلاق جوانمردی و فتوت و احترام به پیشکسوت حرف اول را میزند.
*شما با آقای هاشمیطبا رابطه خوبی ندارید؟
من با همه رابطه خوبی دارم. ما چند سال با هم بودیم. من با همه رفیق هستم و روابط ما بسیار حسنه است. حداقل اینطور فکر میکنم.
*آقای وفایی مالک برند پرسپولیس است؟
نه. رفتهاند یک چیزی ثبت کردهاند. غیر قانونی هم است. این یک بحث طولانی است.
*همه میگویند این اتفاق در دوران شما رخ داده.
این اشتباه است. اگر خواستید یک بار مدارکش را میآورم که نشان دهم این کار غیر قانونی بوده است. باشگاه پرسپولیس به همراه اموال عبده مصادره شده بود. در اختیار بنیاد مستضعفان بود و آنها نام پیروزی را بر آن نهادند. بعد از شروع مسئولیت من جناب آقای محسن رفیقدوست باشگاه را به سازمان تحویل داد و تا امروز هم باشگاه صد در صد در اختیار سازمان تربیت بدنی است.