معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آستانهی یازدهمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، یادداشتی را با عنوان «حماسه در افق رسانه» منتشر کرد.
” محمدجعفر محمدزاده “در این یادداشت، انتخابات را جلوهی الهامبخش انقلاب اسلامی و مظهر مردمسالاری دینی دانسته و با تأکید بر اهمیت نقش رسانهها در این فرآیند مهم، به تبیین و تشریح راهبردهای مطلوب رسانهها در انتخابات پیش رو پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: انتخابات، مظهر حماسهی سیاسی و خلق چنین حماسهای در گرو مشارکت گسترده و توأم با آگاهی و بصیرت مردم است. نتیجهی انتخابات هرچه باشد، توسط مردم رقم میخورد و هرقدر مردم با تأمل و ژرفاندیشی بیشتری دست به انتخاب بزنند، نتیجهی مطلوبتری برای آیندهی کشور حاصل میشود. از این رو، یکی از مهمترین وظایف رسانهها در انتخابات، کمک به رشد آگاهیهای سیاسی برای انتخابی توأم با بصیرت و دوراندیشی است. در عین حال، انتخابات برای رسانه نیز فرصتی تاریخی پدید میآورد، چراکه در آستانهی هر انتخابات، اخبار و تحلیلها برای افکار عمومی، اهمیتی مضاعف مییابد و «دانستن» و «آگاهی یافتن» نقش عینی و ملموس خود را در ترسیم آیندهی سیاسی و اقتصادی کشور آشکار میکند. بر همین اساس، رسانهها در این ایام فرصت مییابند تا از فضای انتخابات برای تولید «آگاهی اجتماعی» بهره گیرند و قدرت درک و تحلیل مردم را نسبت به فرآیندهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ارتقا بخشند.
انتخابات برای همه و بویژه رسانهها نعمتی است که به شکرانهی برخورداری از آن، پیش و بیش از هر چیز باید از اصل این جلوهی الهامبخش انقلاب اسلامی و مظهر مردمسالاری دینی صیانت کنند. بدیهی است انتخابات به همان نسبت که بخش عمدهای از بار معنایی «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام سیاسی ما را در خود نهفته است، آماج توطئههای دشمنان نظام نیز قرار دارد. محور این توطئهها آن است که انتخابات بهعنوان اصل تضمینکنندهی امنیت و منافع ملی به ضد خود تبدیل و از حواشی آن برای لطمه به این دو استفاده شود. تردید نیست که بخشی از این توطئهها ممکن است با سوءاستفاده از رسانهها روی دهد و نفی این امکان در گرو مصونیت بخشی به جامعه رسانهای است. نباید از نظر دور داشت که انتخابات و رقابتهای سیاسی پیرامون آن، دارای آثار کلان و فراگیر بینالمللی، سیاسی و اجتماعی است. بنابراین از رسانهها انتظار میرود تا زاویهی دید و تراز مواجههی آنها با انتخابات، ترازی از جایگاه نظارت و روشنگری و زاویهی دیدی کلاننگر باشد. بر همین اساس، یکی از راهبردهای مطلوب رسانه در چنین فرآیندی، جامعنگری به جای توجه افراطی به حاشیههای رقابت و «برنامهمحوری» بهعنوان مطالبهای جدی از کاندیداها به جای «شخصمحوری» و قیل و قالزدگی است.
البته دور از انتظار نیست که در اظهارات برخی نامزدهای انتخاباتی و هواداران آنها، مطالبی در نقد شرایط موجود مطرح شود؛ اما شرط انعکاس اینگونه نظرات، اجتناب از سیاهنمایی و برجستهسازی کاستیها و چالشهای کشور است، زیرا آنچه به تضعیف عناصر درون نظام و تضعیف جبههی خودی بینجامد بهجز در چارچوب «تخریب» منافع ملی قابل ارزیابی نخواهد بود. برای مثال، اگر نقد حوزهی اقتصاد به احساس ناامنی و بحران معیشتی در مردم دامن زند یا نقد حوزهی سیاست خارجی به تضعیف خط مقاومت در برابر جبهه استکبار منجر شود نمیتوان آن را به کارکرد نظارتی رسانه نسبت داد و بر تضییع حق امنیت و خدشه بر حیثیت ملی مخاطبان بهعنوان ملتی برخوردار از عزت و اقتدار چشم فروبست. نقد یک جریان سیاسی یا تفکر اقتصادی نیز اگر با سازمان علمی، روش استدلالی و رویکرد تفاهمآمیز و اقناعی صورت گیرد، موضوعات و مباحث جذاب و متنوعی را دربرخواهد داشت، چنان که از دل هر نقد، نقدی دیگر زاده خواهد شد و سلسله نقدها خود به گفتمانی ایجابی در هیأت راه حل و راهکار بدل خواهد شد. پس در جایی که نقد علمی و منصفانه، انبوهی از موضوعات قابل بحث و مجموعهای از جاذبههای رسانهای را در خود نهفته دارد، چه نیازی به رفتارهای هیجانی و رویکردهای تخریبی و غیرمنطقی وجود خواهد داشت؟
البته این انتظار که رسانهها از تخریب نامزدهای انتخاباتی بپرهیزند و قانون مطبوعات، قانون انتخابات و مصوبات شورای عالی امنیت ملی را مراعات کنند، انتظاری حداقلی است و انتظار اصلی و عمیقتر آن است که بکوشند اخلاق سیاسی بین نخبگان و تودهی مردم نهادینه شود. نخبگان سیاسی باید پیام بیاقبالی و بیاعتنایی رسانهها را به بد اخلاقیهای انتخاباتی دریابند و احساس کنند که ناهنجاریهای سیاسی در فضای رسانه به مانع برخورد میکند و بایکوت میشود، نه آنکه هر کسی بیشتر مرزهای اخلاق را درنوردید، بیشتر به صفحهی نخست رسانهها راه یابد. انتظاری بهجاست که رسانهها نه فقط بداخلاقان انتخاباتی را تشویق نکنند و از آنها قهرمان نیافرینند، بلکه در قبال هرگونه خدشه بر سیمای عقلانی انتخابات، سیاست بیاعتنایی، منزویسازی و بایکوت را در پیش گیرند. همچنین قاعدهای آزموده است که تخریب و تخطئهی نامزدها، گروهها و جناحهای سیاسی، رسانه را از نظارت آگاهانه و منصفانه بر رویدادهای انتخابات و تحلیل دقیق و باورپذیر آنها باز میدارد و آزاداندیشی و استقلالی را که کمال مطلوب اطلاعرسانی است، به محاق میبرد.
راست است که آزادی رسانه، اصلی محترم و از دستاوردهای افتخارآمیز انقلاب اسلامی است؛ اما وقتی این آزادی به بوتهی جانبداری از این یا آن نامزد سپرده شود، در حلقهی تنگ بزرگنمایی، کوچکنمایی، اغراق و تحریف گرفتار میآید و اطلاعات و اخباری را که امانت مردم در نزد اهل رسانه است، از آنها دریغ میدارد. با این همه، قانون برای رسانههایی که از اموال عمومی استفاده نمیکنند حق حمایت و هواداری از نامزدهای انتخابات را قائل شده است و ما نیز به تبعیت از آن، فقط پیشنهاد میکنیم که حتی اگر رسانهای ارگان گروه یا جناح سیاسی خاصی میشود درجهای از استقلال و آزاداندیشی را که متضمن هویت حرفهای اوست، حفظ کند. حفظ چنین استقلال و آزادمنشی نیز بهجز در سایهی قانونمندی و تقوای رسانهای حاصل نمیشود. یکی از لوازم قانونمندی، بیاعتنایی و بیمهری به رفتار یا گفتار فراقانونی اشخاص و گروهها در جریان انتخابات است.
لازمهی دیگر، احترام به نهادهای قانونی، بویژه نهادهای نظارتی و مجری انتخابات است، چه، قانون اساسی، وظایف و اختیارات هریک از این دستگاهها را مشخص میکند و از این رو، شبهه در تصمیمات یا اقدامات هر یک به منزلهی خدشه بر اصل انتخابات و خطایی جبرانناپذیر بهشمار میرود.
اگر تقوا به معنای خویشتنداری است، تجلی تقوا در رسانه نیز آن است که بتوان در مقابل شایعات، گمانهها و اخبار فاقد منبع، صبر و خویشتنداری کرد و با همهی جذابیت سیاسی اینگونه موارد، تا قبل از اطمینان از صحت، به انتشار آنها نیندیشد.
باری، قواعد حرفهای ایجاب میکند که در نقل اخبار به منابع موثق و شناختهشده استناد شود و رسانه به عرصهی شایعهپراکنی و تخریب تبدیل نشود تا هزینهی افزایش تکذیبیهها و اعتمادزدایی از مخاطب را نیز به ناگریز نپردازد.
قانونمندی و تقوا در عین حال موجب میشود که رسانه از انتخابات بهعنوان فرصت اعتمادسازی و مخاطبیابی بهره گیرد و با رفتار اخلاقی و حرفهای، انتخابات را به بازی برد – برد برای خود تبدیل کند بهطوری که با انتخاب هر یک از نامزدها، عزت، استقلال و هویت حرفهای آن محفوظ بماند.