میرشمسی رئیس ستاد انتخاباتی قاضیزاده هاشمی شد شکایت هندیها به ناظر ایرانی AFC بهخاطر گل جنجالی قطر محمدجواد ظریف و مسعود پزشکیان دیدار کردند منافی: اوسمار نماند پرسپولیس وارد چالشی بزرگ میشود دعوت از نامزدهای انتخابات برای حضور در دانشگاه تهران خبری مهم در راه است… روایت پورمحمدی از مذاکره با «صدام» پس از جنگ تحمیلی با هادی درباره المپیک، قهرمانی جانمحمدی و بازگشت یزدانی
بنیاد شهید و امور ایثارگران طی بیانهای حمله هکری به سرورهای آن بنیاد را تأیید کرد.
شهید یوسف قربانی در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی در خانواده ای کاملا مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست می دهد و حتی از لحظه ای درک سایه پدر را بی نصیب می ماند.
خیلی از جانبازانی که فراموش شدند. به خدا اگر من یک هنرپیشه ای، بازیگری، فوتبالیستی چیزی بودم تا حالا صدباره درمان شده بودم.
دبیرستان شهیدان عبداللهی واقع در شهرستان آران و بیدگل که بیش از ۱۱۴ شهید را در دوران دفاع مقدس تقدیم کشور کرده است، روز گذشته مراسم باشکوهی در امامزاده محمد هلالبن علی(ع) برگزار کردند.
روزهای پایانی آبان یادآور سردار شهیدی است که در ۲۵ سالگی به شهادت رسید؛ سرداری که نامش مهدی و فرمانده لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب (ع) قم بود، او که سردار خیبر لقب گرفته بود.
بانو «بمانی رحمانی» می گوید: «این عکس روزی گرفته شد که پسرم، برای اولین بار عازم جبهه بود و من در حال خداحافظی با او بودم. جواد از ته دل می خندید. از دلم گذشت که پدرصلواتی، با این خنده هایش انگار دارد به حجله ی دامادی می رود . بد جوری بد حال و قلباً ناراحت و گرفته بودم اما دلم نمی آمد شادی و خنده های او را با گریه هام خراب کنم.
یادم هست که با تمام و جود فریاد زدم یا حسین و بعد با سرعت خودم را به محل انفجار رساندم یک نفر سر و صورتش غرق خون بود وقتی دیدم کاوه است کم مانده بود سکته کنم.
دستنوشته های تکان دهنده شهید شیمیایی «نعمت الله ملیحی» در هنگام شهادت سجاد پیمان نویسنده وبلاگ لشکر۲۵ ذر جدیدترین یادداشت خود آورده است: چی شده نعمت، تو که همیشه می گفتی با خدا باش؟! با صدای گرفته گفت: «من همشو خوردم»…گاز شیمیایی را می گفت. حالتی شده بود که درعمل دم، نایژک های ریه […]
هدفش از راهاندازی مجموعهها، ریاست نبود بلکه پیشبرد اهداف اسلامی و انقلابیش بود به همین جهت هر جا که میدید افراد دیگری هم پیدا شدند که دوست دارند مسئولیت بگیرند، مسئولیت را به آنها واگذار میکرد؛
این پیرمرد جسد دکتر علی شریعتی را از امام موسی صدر تحویل میگیرد و در قبرستانی در زینبیه دفن میکند
در این راه هر گلوله ای که بر پیکرم اصابت کند و هر تکه خمپاره ای که به بدنم بنشیند ، برای خدا و به یاد خدا تحمل می کنم و اگر سعادت شهادت نصیبم گردد برایم بهترین شیوه مردن است …