ایران و ۱+۵ بامداد روز یکشنبه هفته جاری پس از چند دور مذاکره سرانجام توانستند بر روی سند مشترکی “با هدف رسیدن به یک راهحل جامع و بلند مدت به تفاهم برسند.”
در آخرین دور از مذاکرات ایران و آژانس در ژنو ۳ که از ۲۹ آبان تا سوم آذرماه برگزار شد، با وزیر خارجه ایران، وزیران خارجه شش کشور (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان) و کاترین اشتون، رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا که نمایندگی ۱+۵ را برعهده داشت، تفاهمنامهای چهار صفحهای با عنوان «برنامه اقدام مشترک» مورد توافق قرار گرفت.
این تفاهمنامه شامل بخشهای” مقدمه”، “عناصر گام اول” ( اقدامات داوطلبانه ایران، نظارتهای بیشتر و اقدامات داوطلبانه ۳+۳ یا ۱+۵ ) و “عناصر گام نهایی راهحل جامع” است.
پس از پایان مذاکرات، پیش از آنکه متن اصلی تفاهمنامه مشترک ایران و ۱+۵ منتشر و در اختیار افکار عمومی و رسانههای مختلف قرار گیرد، کاخ سفید انتشار متنی تحت عنوان (fact sheet) را در اختیار رسانههای غربی قرار داد که نسبت به ادبیات، واژهها و مفاهیمی که در متن اصلی تفاهمنامه مشترک آمده به طور قابل توجهی متفاوت است.
ادبیات به کار گرفته شده در بیانیه کاخ سفید که به محض پایان مذاکرات و قبل از آنکه متن اصلی در اختیار رسانهها قرار گیرد، به شدت از بالا به پایین و یکجانبه است و آمریکا سعی دارد آن را در توجیه اقداماتی که در تفاهم با ایران متعهد شده است بیان کند.
بیانیه کاخ سفید همان لحن و ادبیاتی را دارد که وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس خبریاش پس از پایان مذاکرات داشت و با تعجب مردم، رسانهها و مقامات ایران رو به رو شد.
به نظر میآید آمریکا سعی دارد واقعیت به دست آمده در ژنو را به افکار عمومیاش کوچک نشان دهد و با پر کردن بیانیه منتشر شده از واژههای تند و از بالا به پایین تعهدات خود را کوچک و تعهدات ایران را بزرگ نشان دهد. این درحالی است که بیشتر وقت مذاکرات ژنو ۲ و ۳ به دعوا بر سر ادبیات و واژههای متن تفاهم گذرانده شد.
در اینجا باید به چند تفاوت عمده متن کامل تفاهمنامه مشترک/اینجا را کلیک کنید و نیز آنچه که کاخ سفید در اختیار رسانههایش قرار داد، اشاره کنیم:
اول، آمریکا سعی دارد در بیانیه منتشر شده ادبیات، واژهها و مفاهیمی که نتوانسته در متن اصلی بگنجاند را بیاورد در حالی که در متن اصلی به هیچ وجه واژگانی از جمله” ایران متعهد شد،” وجود ندارد و هر نوع اقدامی به طور متقابل و متوازن در گفتار و عمل به کار گرفته شده است.
برنامه اقدام مشترک
دوم، آنچه که کاخ سفید پس از مذاکرات منتشر کرد، خوراکی برای افکار عمومی خود و رژیم صهیونیستی است تا به نحوی تامینکننده نظر و توجیه دلایلشان برای تفاهم با ایران باشند. برکسی پوشیده نیست که افکار عمومی دو طرف به خاطر ۱۰ سال چالش و موضعگیریهای تند به شدت تهییج شده است و نمیتوان انتظار داشت که یک شبه این مسیر را بازگشت. از سویی برخی کارشناسان باید بازی برد برد را اینگونه تعریف میکنند که هر دو طرف بر روی امتیازاتی که از یکدیگر گرفتند مانور دهند و افکار عمومیشان را توجیه کنند. از این رو اقدام کاخ سفید در انتشار بیانیهای که با متن اصلی تفاهم، تفاوتهایی در شکل و ظاهر دارد، تا حدودی طبیعی است.
همچنین واضح است که متن کاخ سفید خطاب به مردم آمریکا است و اساسا چنین متنی نمیتواند به عنوان سند محسوب شود.
سوم، در متن منتشر شده از سوی کاخ سفید، مبنا و فرض اصلی این است که ایران به دنبال سلاح هستهیی است و برای رفع نگرانیها ۱+۵ با ایران چارچوبی را به تفاهم رسانده است. این در حالی است که در متن اصلی که در سایت اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است، هدف از این مذاکرات و تفاهم “رسیدن به یک راهحل جامع مورد توافق و بلندمدت است که به نحوی تضمین کند برنامه هستهیی ایران کاملا صلحآمیز باقی خواهد ماند.ضمن آنکه ایران اعلام کرده است که تحت هیچ شرایطی به دنبال دستیابی یا گسترش سلاح هستهیی نیست.” بنابراین واضح است که کاخ سفید به شدت تلاش دارد تا ادبیات و لحن حاکم بر تفاهمنامه را از منظر خود و برای توجیه افکار عمومیاش جلوه دهد.
چهارم، در بیانیه کاخ سفید به ارائه آمار و ارقامی درباره افزایش و کاهش واردات نفت و یا مراودات مالی، بانکی و پولی ایران در دو سال گذشته پرداخته است که نبش قبری بیهوده برای توجیه لغو تحریمها علیه ایران است و به هیچ وجه چنین آمار و ارقامی در متن اصلی تفاهم وجود ندارد.
پنجم، در بیانیه کاخ سفید اعلام شده است که ایران با بازدید از سایت (نظامی) پارچین موافقت کرد اما در متن اصلی نامی از پارچین برده نشده است.
ششم، بیانیه کاخ سفید در بخشهایی که مربوط به اقداماتی است که ایران باید انجام دهد با بزرگنمایی و طرح مسایل به طور جزیی وارد میشود در حالی که اقدامات خود را کمرنگ و در عباراتی کوتاه طرح میکند و به گونهای مساله را جلوه میدهد که گویی بار اصلی تعهدات بر دوش ایران است.
ایران و ۱+۵ در چند دور مذاکره که از نیویورک آغاز شد توانستند بر روی متنی مشترک، توافق اولیه را به دست آورند اما در پایان مذاکرات ژنو ۲ به یکباره چند مورد دیگر از سوی فرانسه اضافه شد که اختلافنظرها را افزایش داد. این اختلافنظرها بیشتر در رابطه با غنیسازی و رآکتور تحقیقاتی اراک بود. علاوه بر این دو طرف درباره استفاده از واژگان و ادبیات حاکم بر تفاهمنامه اختلاف نظرهای اساسی داشتند که عمده بحث ها را نیز در مذاکرات ژنو ۳ به خود مشغول ساخته بود. اما در نهایت و با همه فراز و فرودهایی که در مذاکرات شاهد بودیم و هر لحظه ممکن بود تمام آنچه در چهار دور مذاکره رشته شده بود پنبه شود، دو طرف توانستند بر روی متنی مشترک به تفاهم برسند.
در عین حال اهمیت این متن در دو وجه شکلی و محتوایی است که در این گزارش تمرکز بر شکل و ظاهر تفاهمنامه است چرا که توجیه افکار عمومی برای هر یک از طرفها از جایگاه بالا و حساسی برخوردار است.
دعوای ایران و ۱+۵ بر سر اصل غنیسازی و لحاظ شدن این واژه در تفاهمنامه مهمترین بخش مذاکرات بود و در نهایت ایران توانست با وجود مخالفتهای شدید طرف مقابل با آن و در حالی که قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل بر تعلیق غنیسازی تاکید دارد، نه تنها انجام غنیسازی در ایران را مورد تایید قرار دهد بلکه مراکز غنی سازی ایران با بیش از ۱۸ هزار سانتریفیوژ به فعالیت خود ادامه خواهند داد. حال آمریکا هر طور که میخواهد این واقعیت را قلب کند.
ایران در این تفاهم تمامی خطوط قرمزش را حفظ کرد. علاوه بر غنیسازی و ادامه فعالیت سانتریفیوژها در سایتهای نطنز و فردو، تمامی مواد هستهیی زیر ۵ درصد و ۲۰ درصدیاش را بر اساس نیاز خود تبدیل و یا انبار میکند.
با این حال اقدام کاخ سفید در انتشار بیانیه مذکور هر چند خوراکی برای افکار عمومی آمریکا و یا رژیم صهیونیستی است، اما تفسیری متفاوت از آنچه که در مذاکرات ژنو ۳ گذشت را ارائه میکند که لازم است مقامات آمریکایی نه تنها با افکار عمومیشان که با خود نیز یکرنگتر باشند.
به گزارش ایسنا، توجیه افکار عمومی امری است که هر یک از طرفها پس از مذاکرات ژنو ۳ به نحوی خاص دنبال کردند و در این میان ضروری است افکار عمومی ایران به همراه رسانهها، نخبگان و مقامات کشورمان گرفتار هر نوع فضاسازی توسط رسانهها و مقامات غربی نشوند و به آنچه مسوولان نظام تصمیمگیری کرده و مذاکرهکنندگان آن را به اجرا درآوردند اطمینان داشته باشند.