گفتوگو با کسی که هم سردبیر سابق روزنامه کیهان است و هم وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، مثل امتحان ریاضی میماند که تا ساعتها پس از امتحان، سوال و جوابهای آمده و رفته را مرور میکنی. گفتوگوی نزدیک به ۶۰ دقیقهای ما با کسی که در جریان فتنهها و انحرافات بزرگ دو سال اخیر، بیشترین افشاگریها را در میان چهرههای مبرّز سیاسی داشته است در حالی تقدیم مخاطبان خوب خبرگزاری فارس میشود که امیدواریم توانسته باشیم روح صحبتهای این رجل سیاسی را در حجاب کلماتش، منتقل کنیم.
***
فارس: روح سوال اول من بازکاوی از حرکت مردم است که در ۲۲ خرداد سال ۸۸ به صحنه آمد و با حضور حداکثری خود به گفتمان اصولگرایی رأی داد و هم پس از آن در ماجرای ۹ دی، التزام عمیق خود را به مکتب امام(ره) نشان داد. از منظر شما این حضور آیا تجلی پایبندی و علاقه مردم به یک گفتمان بود یا نشانگر پافشاری آنها برای پیروز شدن یک شخص خاص در عرصه انتخابات؟
صفار هرندی: به گمان من رأی مردم در ۲۲ خرداد مدیون چند محور است که بخش اول آن حاکم شدن گفتمانی در کشور است که آغاز شکلگیری آن را باید در بحبوحه حاکمیت اصلاح طلبان و در ابتدای دهه ۸۰ دانست. در آن مقطع یک حالت جنبشگونه برای بازگشت و رجوع افتخارآمیز به ارزشهای صدر انقلاب در میان مردم آغاز میشود که ثمره تربیتی است که مقام معظم رهبری به عنوان امام امت از چند سال قبل روند آن را آغاز کرده بودند.
این جنبش با موفقیت اصولگرایان در انتخابات دوره دوم شورای شهر آغاز شد و پس از آن با موفقیت در مجلس هفتم پیشرفت کرد و با به دست آوردن کرسی ریاست جمهوری در سال ۸۴ توسط نماینده این جبهه که آقای احمدینژاد بود، این حلقه تکمیل شد.
این دوره، دورهای است که بازگشت به ارزشهای انقلابی محک میخورد و در واقع دولت نهم تبدیل به آزمایشگاهی میشود برای سنجش عیار این ادعا که آیا ارزشهای اعتقادی انقلاب و اندیشه اصولگرایانه اساساً توانایی مدیریت جامعه و سوق دادن کشور به سمت رشد و پیشرفت، همزمان با نگاه به گفتمان امام راحل را دارد یا خیر؟
باید بگوییم که کارنامه ۴ سال حضور جریان اصولگرایی در عرصه مدیریت کشور و در عرصههای دولت و مجلس سبب شد که کارنامه موفقی از این جریان در ابتدای سال ۸۸ بر جای بماند، پس باید گفت که بخشی از موفقیتی که در ۲۲ خرداد سال ۸۸ رخ داد مدیون پیروز و سرافراز بیرون آمدن جریان اصولگرایی از آزمون سخت و دشوار اداره کشور است.
در این میان و در ارزیابی عملکرد این کارنامه باید بالاترین سهم را به قوه مجریه و شخص رئیس جمهور داد. زیرا قوه مجریه جایی است که هم بیشترین اعتبارات و امکانات را دارد و هم مردم به طور ملموس سطح خدمات و کیفیت آنها را در این نقطه حس میکنند. این برآیند مثبت سبب شد که حتی مردم در نقاطی از کشور به دولت رأی صد در صدی بدهند که معنایش آن بود که عده بیشتری از مردم برآیند مثبت گفتمان اصولگرایی و آثار خیر آن را دیده و لمس کردهاند.
این فعال سیاسی با بیان اینکه بخش دیگری از موفقیت گفتمان اصولگرایی در ۲۲ خرداد سال ۸۸ حاصل تقابل دو جریان بود، خاطرنشان کرد: در یک سو جریانی وجود داشت که تفکر وفاداری به انقلاب، نظام و در یک کلام مکتب امام را نمایندگی میکرد و در یک طرف نیز گفتمانی بود که اگرچه در داخل نظام تعریف شده و فرصت حضور در انتخابات را یافته بود اما استنباط قشر وسیعی از مردم این بود که این جریان تداعی کننده جریانهایی است که مثل سازندگی یا اصلاحات نگرانیهایی را ایجاد میکند و شاید این گفتمان دولتی را بر سر کار بیاورد که تمامی خاطرات تلخ دورانهای سازندگی و اصلاحات باز هم برای مردم تکرار شود.
لذا دلیل دیگر پیروزی قاطع و با رأی بالای گفتمان اصولگرایانه و شخص دکتر احمدی نژاد شکل گیری همین تقابلات بود که همواره شرایط را به نحو برجستهای به نفع یک کاندیدا و به ضرر دیگری رقم میزند.
البته رفتارها و تاکتیکهای انتخاباتی دو طرف و گروههای هوادار را نیز نباید از یاد برد زیرا در برنده شدن یک جریان تأثیراتی را دارد.
فارس: مردم در ۲۲ خرداد سال ۸۸ به گفتمانی رأی حداکثری دادند که بعدها و در ۹ دی نیز به دفاع تمامقد از آن برخاستند. هماکنون که بیش از ۲ سال از آن مقطع میگذرد و شاهد ادامه یافتن برخی فتنهگریها و حتی بروز انحراف در برخی اشخاص هستیم، آیا فکر میکنید التزام مردم به این گفتمان همچنان پابرجاست یا اینکه تا حدّی دچار خدشه شده است؟
صفار هرندی: من معتقدم که فتنه را باید یک جریان مستمر تاریخی دید که همواره بوده است و از آنجا که خاستگاه فتنه، وسوسههای شیطانی است و شیطان هیچگاه بیکار نخواهد نشست، باید دانست که این جریان هیچگاه به صورت کامل خاموش نخواهد شد بلکه در جاهایی نوساناتی دارد که تند و باشتاب است و در نقاطی هم این منحنی نزولی یا حتی بسیار کند میشود اما نکته اصلی، ادامهدار بودن آن است.
اگر ما روند فتنهها را به ویژه از ابتدای انقلاب تاکنون مورد مداقّه قرار دهیم، میبینیم که دائم در حال درس گرفتن و عبرتگیری بودهایم. در واقع جامعه ما علیالدوام در حال تجهیز خود برای مقابله با فتنههای مختلف بوده است.
در تمام طول سالهایی که سپری شد، اتفاقاتی مثل تیرماه سال ۷۸ و . . . ما را بسیج کرد تا برای مقابله با فتنههایی بزرگتر آماده باشیم و اگر این آمادگی نبود، ما هرگز نمیتوانستیم این فتنهها را شکست بدهیم.
اگر مردمی که پای کار دفاع از گفتمان اصولگرایی حاضر شده بودند و مقابل همه فتنهها ایستادند؛ عدهای بیایند و بگویند این حضور و ایستادگی بر اثر احساساتی شدن بود و مردم با واقعهای مثلاً مثل انحراف، دست از احساساتشان! برمیدارند؛ هرگز اینطور نیست. این اندیشه مردم است که حرکت کرده و پیرو یک گفتمان بوده است.
پیروی مردم از گفتمان، با انحراف یا اشکال در عملکرد برخی، تعطیل نمیشود. علت اینکه میگوییم جامعه حتی اگر ببیند که منتخبش هم غایب است پای انتخاب خود ایستاده، جریانی مثل ۹ دی است که طی آن میبینیم در حضور مردم، حرفی از شخص منتخب نیست بلکه مردم در حال مقابله با جریانی متهتّک و متجاسر هستند که پنجه به اعتقاداتشان میکشد.
لذا میبینیم که اینجا دیگر مسئله منتخب مطرح نیست اگرچه عقبه جریان ۹ دی رأی دادن به یک گفتمان و فردی به عنوان نماینده این گفتمان است اما مردم به صورت جدی در ۹ دی به صحنه میآیند چون میبینند که گفتمانشان مورد خطر قرار گرفته و مشاهده میشود که مردم در این صحنه تنوع شعار ندارند و شعارها همگی در یک سمت و سو و آنهم سمت و سوی دفاع از ولایت و اصل نظام قرار دارد. در واقع این تظاهرات بزرگ فقط یک حرف داشت و آن دفاع از نظام اسلامی بود.
با این اوصاف آیا میتوان خیال کرد که مثلاً اگر در همکاران آقای رئیس جمهور، نقطه ضعفهایی ایجاد بشود، مردم عقبنشینی میکنند؟ هرگز. آنها کاری به این چیزها ندارند بلکه در واقع این حرف از عمل مردم مستفاد میشود که انتخاب گفتمان توسط ما احساساتی نبود که حال بخواهیم با برخی اشکالات از آن دست بکشیم.
این پایمردی مردم بر سر گفتمان منتخبشان، چندین سال و به اندازه عمر انقلاب اسلامی و حتی بیشتر از آن، پشتوانه نظری و عملی دارد. همواره این تقابل میان دو خط خواستار حاکمیت دینی و خط خواهان منزوی شدن دین از عرصه اداره جامعه وجود داشته و مردم این را میبینند و متوجهند که دعوا بر سر چیست. حال اگر در عمل برخی فعالان این ماجرا و حتی در عده بیشتری هم از کارگزاران، انحراف و سستی پیش بیاید، قابل تصور است که باز هم مردم با هیجان و بصیرت عمیق برای دفاع از گفتمان دینی در عرصه حکومت و اصلی که پیرو آن هستند، حرکت خواهند کرد.
این مسئله درست بر خلاف نظر آنهایی است که میگویند همه این هیجاناتی که وجود داشت معطوف به انتخاب یک شخص بود در حالی که ما معتقدیم اصلاً همان شخص نیز در درون این فرآیند جا میگیرد نه به عنوان خالق اصل ماجرا. اگر کسی این مسئله را درست نفهمیده باشد آنوقت است که باید منتظر اشتباهات او بود.
اولین رئیس جمهور کشورمان نیز با رأی بالایی بر سر کار آمد. اما او دچار این توهم شد که همه چیز معطوف به شخص اوست در حالیکه اینگونه نبود و بعدها نیز اشتباه او محرز شد. در واقع مردم اگر هم به کسی اقبال میکنند به این دلیل است که برآوردشان این است که این فرد با مضمون حرکت مردم فاصلهای ندارد و در راستای همین مضامین در حرکت است. باید دقت داشت که علقه مردم نسبت به یک فرد و در ادامه انتخاب او، به هیچ وجه برجستهتر از اعتقاد و علاقه مردم به این اصل و مضمون محوری حرکت آنها نیست و نخواهد بود.
فارس: در بحث ندای “این عمّار ” مقام معظم رهبری در سال ۸۸، شاید این فریاد رسا، ناظر به این بوده باشد که خواص ما عملکرد خوبی را پیرامون تبیین حقایق در آن مقطع نداشتند و ماجرا ادامه یافت تا آنکه یومالله ۹ دی شکل گرفت.
در ماجرای فتنه اخیر یا همان انحراف اما شاید هنوز فرصتی در اختیار خواص باشد که بتوانند وظیفه خود را در این مقطع از تاریخ انجام بدهند. آیا میشود گفت که خواص هماکنون در یک امتحان سخت قرار دارند و اگر در این امتحان رفوزه بشوند، باز هم این مردم هستند که به صحنه خواهند آمد؟
صفار هرندی: من مدعایی در این زمینه دارم و آن اینکه ندای این عمّار مقام معظم رهبری صرفاً به مقطع سال ۸۸ ربط ندارد. در آنجا کارد به استخوان رسید که این ندا با عمق خودش شنیده شد والاّ سالها بود که ایشان این ندا را سر میدادند. ما در دوران رهبری ۲۲ ساله ایشان، گفتمانها و صحبتهای کلیدی بسیاری از ایشان داریم که دچار غربت شدند. البته عکسالعملهایی بود که یا مباحث طرح شده مثل تهاجم فرهنگی را قبول نداشتند و یا منظور رهبری را اشتباه متوجه میشدند.
در اینجا به یک خاطره هم اشاره میکنم. در اوایل دهه ۷۰ با جمعی از برادران دفتر سیاسی سپاه به خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم. ایشان میفرمودند در زمان حیات امام راحل، هرگاه ایشان مفهومی را مطرح میکردند ما به همراه تنی چند از مسئولان کشور، هریک به نقاط مختلف میرفتیم و این صحبت امام(ره) را برای مردم بیشتر تبیین میکردیم اما الآن این اتفاق رخ نمیدهد.
ما و برادرانی که در آن جمع بودیم احساس کردیم که این کلام مقام معظم رهبری در واقع یک ندای هل من ناصر است که باید به آن توجه جدی داشت و یک دعوت است که همچنان بر زمین مانده.
بخشی از بیتوجهی به گفتمانسازیهای مقام معظم رهبری از روی عمد و بخشی نیز از روی کینه ورزی بوده است. در آن مقاطع، مثلاً دشمن خارجی ما میگفت که داغ یک ولی فقیه بر ما ماند و لذا باید جانشین امام خمینی(ره) را بایکوت کنیم و برای همین اخبار مربوط به مقام معظم رهبری را به شدت بد و کوتاه پوشش میدادند و یا از ایشان به عنوان رهبر معنوی ایران نام میبردند و تمرکز کرده بودند روی این مفهوم که رهبر سیاسی آقای هاشمی است. القا میکردند که ایران دو رهبر معنوی و سیاسی دارد و این کارهای برنامه ریزی شده را انجام میدادند تا به خیال خودشان نقش رهبری و عمق گفتمانهایی که ایشان به عنوان دیدهبان انقلاب اسلامی ایجاد میکردند را کمرنگ کنند.
شما ببینید، در جامعهای که دشمن به این گونه عمل میکند و دوست منحرف و دوست بی عمل هم کمک و بیبتّگی کردهاند و خواب بودهاند، طبیعیست که فتنه رخ میدهد و همین است که امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: “کسیکه در موقع دعوت امام در خواب باشد، با لگد دشمن بیدار خواهد شد. ” این عین تصویری است که ما از خواب زدگی جامعهای داریم که رابطهاش با رهبری ضعیف بود.
این روند ادامه داشت تا به جایی در اواسط دوره سازندگی رسید که مردم فهمیدند برخی خواص به دنبال چیزهایی مثل پول و اشرافیت و مال دنیا رفتهاند و آنگاه بود که ندای هل من ناصر مقام معظم رهبری بهتر توسط مردم شنیده شد.
اینجا بود که رابطه امام با امتش به صورت مستقیم برقرار شد و مقام معظم رهبری به صورتی بیپردهتر و مستقیم با مردم صحبت میکردند و این روند ادامه داشت تا اینکه در اواسط دوره اصلاحات نتیجه داد و مردم با تفهیم درستی که از گفتمان و خواستهایشان توسط مقام معظم رهبری شکل گرفته بود، در خیزشی که ابتدای یک راه بود، پیروزی سال ۸۱ را در شوراها رقم زدند. در سال ۸۱ گره گشوده شد و رابطه مردم با رهبری و گفتمانهای ایجاد شده توسط ایشان جواب خود را داد.
فارس: از همین کلید موفقیت بیشتر بگویید. گفتمان مردمی اصولگرایان حتی تا ۲۲ خرداد سال ۸۸ هم پیروز شده است. آیا هنوز هم این کلید در دست ما هست؟
صفار هرندی: وقتی شما موفقیتی را به دست میآورید؛ یک طرف قضیه این است که از بابت این پیروزی مسرورید اما در سمت دیگر نیز دشمن ایستاده که شما را رصد و تلاش میکند که عنصر موفقیت شما را هدف قرار دهد و بزند.
او وقتی میفهمد که ضربه اصلی را از رابطه نزدیک امت و امام خورده است؛ وارد صحنه میشود و سعی میکند همین رابطه را متزلزل کند، پس مکتب و رهبری را نشانه میگیرد و لذا میبینیم که انحرافات شکل گرفته نیز همین عناصر کلیدی را هدف گرفتهاند.
فارس: اثر رابطه امت با امام را در انتخابات سال ۸۸ و پس از آن در ۹ دی با شدت و حدّت بیشتری دیدیم. آیا میتوان امیدوار بود که این اثر همچنان ادامه یابد یا اینکه خطر کمرنگ شدن آن نیز وجود دارد؟
صفار هرندی: شرایط امروز ما در مورد رابطه توده مردم با رهبری و جایگاه ولایت فقیه، بسیار بسیار بهتر از ۱۰ سال قبل است. میتوان گفت مقام معظم رهبری قبلاً واسطههای قوی برای تبیین بیشتر گفتمانهایشان نداشتند اما پس از طنین ندای این عمار، شاهد به صحنه آمدن کسانی هستیم فریاد انا عمار سر داده و به صحنه آمدهاند.
لذا ما الآن در یک پله بالاتر قرار داریم. هماکنون مقام معظم رهبری با مردم همان رابطه قبل را ادامه میدهند و در کنار آن کسانی هم آمادهاند که گفتمان رهبری را بیشتر در جامعه تبیین میکنند.
البته این پیشرفت نباید ما را فریب دهد. به موازات رشد ما، دشمن نیز به سرعت در حال بازسازی خویش است. مثلاً ممکن است برود سراغ همین افرادی که میگویند انا عمار و از بین آنها یارگیری کند و به بعضیشان آدرس غلط بدهد تا آنها هم به مردم آدرس غلط بدهند.
کاری که رهبری به صورت ویژه به آن اهتمام دارند این است که بصیرت جامعه افزایش یابد. به صورتی که اگر در جایی هم رهبری سکوت کرد، جامعه تکلیف خود را بداند و با اکسیر بصیرت بتواند بر همه موانع غلبه کند.
فارس: آیا ۲۲ خرداد ۸۸ توانست این حقیقت را به همه نمایان کند که اتفاقات مطلوب آن چیزی غیر از تجلی پایبندی مردم به مکتب امام(ره) نیست؟
صفار هرندی: اساساً نگاهی به وقایع قبل و بعد از ۲۲ خرداد، مبیّن همین حقیقت است. به هر حال مقولاتی مثل حضور آقای موسوی با این استدلال که خود را نماد دهه ۶۰ و با امام بودن میدانست و یا یومالله ۹ دی که در حمایت از گفتمان و مکتب امام(ره) توسط مردم شکل گرفت، گویای همین مسئله است.
—————-
گفتوگو از مسعود یارضوی