در ۲۹ مرداد ماه سال ۹۱، از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ وقوع یک فقره درگیری در منطقه سعادت آباد – بلوار معارف به کلانتری ۱۳۴ شهرک قدس ( غرب ) اعلام شد که با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام بررسی های اولیه مشخص شد جوانی به نام علیرضا ( ۱۸ ساله ) که به همراه دوستش با یک دستگاه موتورسیکلت پالس در مسیر بازگشت به خانه بوده، مورد حمله سرنشینان یک دستگاه موتورسیکلت قرار گرفته و این دو نفر ضمن استفاده از سلاح سرد و مجروح کردن علیرضا، اقدام به سرقت موتورسیکلت پالس کردهاند.
با وجود انتقال “علیرضا ” به مرکز درمانی و انجام اقدامات درمانی، به علت شدت ضربات وارده شده و اصابت چاقو به قسمتهای حیاتی بدن، علیرضا فوت کرد و پرونده با موضوع زورگیری منجر به جنایت (قتل عمد) تشکیل و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، پرونده برای تحقیقات و شناسایی و دستگیری عاملان جنایت در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز رسیدگی به پرونده و در اولین مرحله از اقدامات پلیسی جهت کشف پرونده، دستور توقیف موتورسیکلت بهمراه دستگیری سرنشینان آن در سیستم جامع پلیس ثبت شد؛ در اردیبهشت ماه سال ۹۲، سرنشیین یک دستگاه موتورسیکلت پالس به نام احمدرضا (۱۶ ساله) توسط کارآگاهان آگاهی شهریار دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد که با انتقال “احمدرضا” به اداره دهم، وی در اعترافات خود عنوان داشت که موتورسیکلت متعلق به یکی از دوستانش به نام امید بوده و او هیچگونه دخالتی در سرقت موتورسیکلت و موضوع قتل ندارد.
با معرفی “امید ” از سوی “احمدرضا” ، وی در در بیستم مرداد ماه سال قبل، در منطقه وائین شهریار شناسایی و دستگیر شد.
“امید” در اعترافات خود با وجود اعتراف صریح به سرقت موتورسیکلت، نحوه سرقت آنرا به صورت دیگری بیان و عنوان داشت: از موضوع جنایت هیچ اطلاعی ندارم؛ وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت که به همراه دو نفر از دوستانم به نامهای حمید و میکائیل اقدام به سرقت موتورسیکلت از روبروی یک باشگاه بیلیارد در منطقه وایین شهریار کردیم.
با اعتراف “امید” به سرقت موتورسیکلت و معرفی دو همدست خود (حمید و میکائیل)، دستگیری این دو نفر در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت؛ آنها نیز دستگیر و در تحقیقات ، اظهارات “امید” را تأیید کردند. با شناسایی محل سرقت موتورسیکلت از روبروی باشگاه بیلیارد در منطقه وایین شهریار، کارآگاهان به این محل مراجعه و در تحقیقات پلیسی اطلاع پیدا کردند که موتورسیکلت در اختیار فردی به نام “مسعود ” – یکی از اراذل و اوباش منطقه قلعه حسن آباد و شهریار – قرار داشته؛ بلافاصله “مسعود” دستگیر و در اعترافات خود عنوان داشت: موتورسیکلت را در ازای مقداری موادمخدر، از فردی بنام “اصغر ” تحویل گرفتهام.
با شناسایی “اصغر” به عنوان یکی از فروشندگان عمده موامخدر در منطه قلعه حسن خان ، محل های تردد وی شناسایی و سرانجام او نیز دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد که”اصغر ” پس از انتقال به اداره دهم ، در اعترافات خود به کارآگاهان گفت: “موتورسیکلت را از دو نفر به نام های احسان و رضا که از خلافکاران منطقه قلعه حسن خان هستند ، به مبلغ ۲۵۰ هزار تومان خریده ام ” ؛ وی در ادامه اعترافات خود عنوان داشت: ” در شب خرید موتورسیکلت ، مقداری زیادی خون بر روی باک بنزین و قسمت های دیگر آن و همچنین لباس های احسان و رضا بود “.
با توجه به اعتراف اصغر مبنی بر خرید موتورسیکلت آغشته به خون و همچنین خون آلود بودن لباس های احسان و رضا ، دستگیری این دو نفر در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گفت که با شناسایی هویت احسان . ح ( ۲۵ ساله ) و رضا . ح ( ۲۲ ساله ) ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که ایندو عمو و برادر زاده بوده و در زمینه فروش موادمخدر فعالیت دارند.
در ادامه تحقیقات جهت دستگیری این دو نفر، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که احسان به اتهام سرقت منزل توسط پایگاه دوم پلیس آگاهی دستگیر شده که بلافاصله متهم به اداره دهم منتقل شد.
احسان پس از انتقال به اداره دهم و شناسایی از سوی تنها صحنه جنایت ( دوست مقتول ) به کارآگاهان گفت: در شب جنایت بهمراه رضا با موتورسیکلت متعلق به خودم برای فروش موادمخدر به سعادت آباد رفتیم ؛ در کنار خیابان ایستاده بودیم که مقتول بهمراه دوستش با موتورسیکلت از کنار ما عبور کردند که رضا گفت دنبال آنها برویم؛ دنبال آنها بودیم که مقتول در انتهای یک کوچه توقف کرد و ترک نشین آن قصد پیاده شدن داشت که رضا از موتور پیاده شد و در حالیکه فریاد می زد: گوشی خواهرم را می دزدی به آنها نزدیک شد و پس از زدن اسپری اشک آور به صورت مقتول، با او درگیر شد و با چاقویی که همراهش بود ضربه ای به پهلویش زد و موتورسیکلت را از دست مقتول گرفت و چاقو را در حالیکه خونی بود بر روی دسته فرمان گذاشت و با سرعت، با موتورسیلکت از محل فرار کرد و من نیز به دنبال او به محل خودمان در منطقه قلعه حسن خان رفتیم.
احسان در خصوص فروش موتورسیکلت به اصغر نیز به کارآگاهان گفت: پس از بازگشت به قلعه حسن خان ، با اصغر که از قبل به من سفارش خرید یک موتورسیکلت سرقتی را داده بود تماس گرفتم؛ وقتی اصغر آمد، موتورسیکلت را به مبلغ ۲۵۰ هزار تومان به او فروختیم؛ در حالیکه باک و دسته فرمان موتورسیکلت و لباس های هر دو نفرمان خونی بود، اصغر علت خون آلود بودن ما و موتورسیکلت را پرسید که گفتم با دائی ام درگیر شدهام.
با توجه به اعترافات احسان و معرفی عموی خود (رضا) به عنوان عامل اصلی جنایت، دستگیری رضا در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت تا نهایتا مشخص شد که وی به اتهام زورگیری و سرقت خودرو و مصدوم نمودن مالک خودرو که به علت شدت جراحات در حالت کما به سر می برد، دستگیر و در زندان کرج بازداشت است؛ بلافاصله هماهنگی های لازم قضایی انجام و متهم جهت انجام تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
“رضا ” در اظهارات اولیه منکر اظهارات برادرزاده خود شد و مدعی شد: ” در شب مورد نظر (شب جنایت) احسان را در قلعه حسن خان دیدم ؛ احسان به من گفت قصد فروش یک دستگاه موتورسیکلت را به دوستم اصغر را دارد ولی چون با او تعارف دارد از من درخواست کرد تا من معامله را انجام دهم و من هم قبول کردم ؛ وقتی اصغر آمد موتورسیکلت را به مبلغ ۲۵۰ هزار تومان با او معامله کرده و تمام مبلغ را نیز به احسان دادم و من هیچگونه دخالتی در سرقت و قتل نداشته ام “.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده – معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، در ادامه اعلام این خبر گفت: ” با وجود اظهارات ضد و نقیض اصلی پرونده به ارتکاب جنایت ، تجمیع اطلاعات پرونده در دستور کار اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت “.
وی عنوان داشت: ” با توجه به اعترافات صریح “احسان” و “اصغر” ، شناسایی متهم اصلی پرونده از سوی شاهد صحنه جنایت به عنوان عامل اصلی جنایت و همچنین بررسی سوابق مشابه متهم (رضا) در محله ی سعادت آباد درخصوص درگیری با مأمورین و استفاده از گاز اشک آور و چاقو بر علیه مأمورین و زورگیری های متعدد در شهرستان کرج ، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی برای هر دو متهم اصلی پرونده قتل عمد صادر و متهمان جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی قرار گرفتند.