در این باره مهدی مطهرنیا در گفتگو با «فردا» اظهار کرد: حجم بالای دیپلماسی در این مذاکرات از بعد از جنگ جهانی دوم کم سابقه است و این نشان می دهد که هنوز مسائل و پیچیدگی هایی درباره این پرونده همچنان باقی مانده است. پرونده هستهای ایران نتیجه ۱۲سال انباشت مسائل پیچیده سیاسی است. بنابراین دور جدید مذاکرات در شفافسازی و به نتیجه رساندن موضوعات مورد اختلاف از جایگاه مهمی برخوردار بود.
وی افزود: نگاه به مذاکرات تحت تاثیر کنشگران جغرافیای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارای استعدادها و پتانسل های تفسیری متفاوتی است. به نظر می رسد امروز نگاه به مذاکرات هسته ای به کاغذ تورنسلی برای فهم بسیاری نیات کنشگران تبدیل شده است. در این مذاکرات ایران و غرب کوشیدند، نظرات خود را به شکل صریحتر به یکدیگر منتقل کنند. همچنین تلاش کردند مسائل باقیمانده در موارد کلی و جزئی را با تعامل یکدیگر حل کنند.
این کارشناس سیاسی تاکید کرد: در برخورد با تمدید مذاکرات دوگروه عکس العمل متفاوت از خود نشان دادند. عده ای که اساسا رسیدن به هر گونه تفاهم در پرونده هسته ای را موجب مخدوش شدن نیات خود و در خطر افتادن منافعشان در حوزه فعالیت های متفاوت می بینند با نگاهی به موفقیت تفسیری به این باور می رسند که مذاکرات به نتیجه ای دست نیافته و بسیار زودهنگام شکست آن را فریاد می زنند. نو محافظه کاران در آمریکا و همچنین برخی لابی های سیاسی مانند رژیم صهیونیستی در فرانسه و انگلستان از این دسته اند.
وی در ادامه اضافه کرد: گروه دیگری نیز وجود دارند که با توجه به اهداف و منابع تعریف شده، نتایج مذاکرات را مطلوب ارزیابی می کنند. آنها بدون توجه به واقعیت ها در انتظار جشن هسته ای هستند. این در حالیست که واقعیت را باید قبول کرد که پرونده هسته ای بسیار مهم، پیچیده و زمان بر است و دارای پیامدهای بسیار سخت و موثر در حوزه داخلی منطقه ای و بین المللی است و باید افزایش سطح توقعات از مذاکرات را در لایه های گوناگون هدایت نمود. باید در یک بازه زمانی مطمئنتر، تصمیمات منطقیتر و کارآمدتری برای تنظیم توافق نهایی از منظر محتوایی گرفته شود تا امکان مدیریت تاثیرات توافق احتمالی آینده افزایش یابد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ضمن امیدواری نسیت به آینده مذاکرات گفت: اگرچه مسیر مذاکرات آرام طی می شود اما تمدید مذاکرات و نشان دادن اراده سیاسی برای حل و فصل موضوعات باقیمانده در قالبی مستحکم به گونهای که هر دو طرف خود را در این مسیر ملزم به اجرای توافقات در آینده بدانند، دارای استحکام معنایی است. از این منظر باید قبول کرد که وین کنونی توانسته است گامی در مسیر حل و فصل مذاکرات در چار چوب کیفی نمودن توافقات به عمل برداشته است و آینده ای موفق برای رسیدن به توافقی مثبت و مستحکم کیفی را ترسیم کرده است.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به لابی عربی – صهیونیستی در مذاکرات وین ۱۰ گفت: وین ۱۰ نشستی مهم بود که در لایه های زیر پوستی تصمیم گیری اثری بس قدرتمندانه به جای گذاشت. اگر چه لایه های بیرونی آن مدیریت شده اما اثر تحرکات درونی آن به حدی بود که سعودالفیصل را با هواپیمای شخصی به وین رفت. دیدار جان کری با سعود الفیصل٬ در هواپیمای شخصی فیصل و همچنین تلاشها و ادبیات نتانیاهو که برگرفته از روند توافقات وین بود، به نوعی مسیر مذاکرات را تغییر داد. وی به وین دعوت نشده بود بلکه اخباری که در راستای رسیدن به یک توافق در لایه های زیر پوستی جریان داشته او را به وین کشاند.
وی ادامه داد: از آن سو ادبیات نتانیاهو و تلاش های او نشان می داد که اگر اخبار مثبت در نشست مذاکرات بیشتر می شد شاید نتانیاهو نیز به وین می رفت. لذا به نظر می رسد که پایتختهای کشورهایی که بالاترین خبر را از حل و فصل هسته ای به صورت مسالمت آمیز پیش بینی می کنند و منافع خود را در خطر می دیدند تمام جهد خود را در مسیر مانع تراشی به خرج دادند. توطئه عربستان و رژیم صهیونیستی علیه توافق هسته ای مذاکرات را به سمت تمدید هدایت کرد.
مهدی مطهرنیا در پایان اظهار داشت: سیاست پیش گرفتهشده در وین٬ توافقی را نشان داد که مذاکرات وین در رسیدن به اوج پیچ خطرناک تصمیمگیری و سرازیر شدن به یک جغرافیای معنادار در جهت یک توافق هستهای قرار گرفته و در نهایت به یک تفاهم نهایی در حال حرکت است.