نشریه “دیسایت” در مطلبی با عنوان مذاکرات اتمی فرصتی برای اوباما نوشت: رئیس جمهوری آمریکا تا به حال در عرصه سیاست خارجی اقدام پر زرق و برق و درخشندهای نداشته است. اگر وی توافق لوزان را به یک قرارداد تبدیل کند این گام مهمی برای وی خواهد بود.
نویسنده در ادامه بیانیه لوزان را تنها یک پیشقرارداد و توافق اولیه دانست که گروه ۱+۵ در یک ماراتن مذاکرات هجده ماهه با ایران منعقد کردند. نکات اساسی در بیانیه لوزان باید تا تاریخ سی ژوئن (۹ تیر) به یک توافق نهایی تبدیل شود، این کار سادهای نخواهد بود. اما توافق روی نکات اصلی در بیانیه لوزان امیدهایی برای موفقیت مذاکرات ایجاد کرده است.
این نکات بسیار جامعتر و مفصلتر از حد انتظار هستند و ایران برای اقداماتی اعلام آمادگی کرده است که چند ماه پیش بهندرت کسی آن را ممکن میدانست. اگر این توافق در سه ماه آینده تأیید و تحت نظارتهای فشرده اجرایی شود دنیا میتواند نفس عمیقی بکشد.
ایران بر اساس توافق اولیه صورت گرفته در لوزان شمار سانتریفیوژهای خود را از ۱۹هزار تا به حدود ششهزار سانتریفیوژ کاهش داده و روی مدرن سازی آن انصراف میدهد. برای حداقل ۱۵ سال غنی سازی اورانیوم در نطنز و درجه این غنی سازی به ۳٫۶۷ درصد کاهش مییابد. در فردو نیز هیچ غنی سازی انجام نمیشود. دههزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش یافته و بقیه آن صادر و یا تخلیه میشود. به این ترتیب زمان برکآوت (فرار هستهای) از دو تا سه ماه در زمان حال به حدود یک سال در ده سال آینده افزایش مییابد. در ضمن ایران حالا پروتکل الحاقی برای پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای که به آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین امکان نظارتهای سختگیرانهتر و بازرسیهای فشردهتر را میدهد پذیرفته است.
ایرانیها تقریباً حدود شش ماه نیاز دارند تا پیششرطهای فنی برای این اقدامات را خلق کنند. بعد از آن اقدامات متقابل سازمان ملل، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا یعنی لغو تحریمها ضروری است. در درجه اول لغو تحریمها مربوط به تحریمهای نفتی و تحریم بانکها میشود.
نویسنده در ادامه نوشت: رئیس جمهوری آمریکا توافق لوزان را یک معامله خوب نامیده و به آن ابعاد تاریخی داده است. وی در باغ رز کاخ سفید خطاب به منتقدان و مشکوکان و مخالفان توافق هستهای با تهران اظهار داشت: آیا شما واقعاً بر این باورید که یک توافق قابل کنترل با ایران اگر کاملاً اجرایی شود و مهمترین قدرتهای دنیا پشت آن قرار گیرند گزینه بدتری از خطر یک جنگ دیگر در خاورمیانه است؟
اوباما در اولین سخنرانی خود بعد از ورود به کاخ سفید خطاب به مخالفان آمریکایی خود گفت وی دست خود را بهسمت آنها دراز خواهد کرد اگر آنها مشت گرهخورده خود را باز کنند. در مناسبات با روسیه نیز وی خواهان یک شروع جدید بود اما بهجای آن وی شعلهور شدن مجدد جنگ سرد را تجربه کرد.
اوباما وعده داده بود که جنگ عراق را خاتمه دهد اما حالا وی مجبور است نیروی هوایی ایالات متحده را برای جنگ با داعش به این کشور بفرستد. وی وعده داده بود که تا پایان سال از نظر نظامی کاملاً از افغانستان خارج شود اما حالا وی باید تاریخ بازگشت از افغانستان را یک سال به تأخیر بیندازد. چرخش آمریکا بهسمت اقیانوس آرام و چین هم به سیاست تهاجمی گسترده آمریکا پایان نداد.
حل و فصل مناقشات با کوبا بعد از حدود نیم قرن رویاروییهای سخت تنها چیزی است که تا به حال اوباما از خود نشان داده است. اما اگر اوباما موفق شود توافق چارچوبی لوزان را به قرارداد نهایی منجر کند این مسئله بعد از حدود ۳۶ سال دشمنیهای آشتی ناپذیر با ایران یک موفقیت تاریخی خواهد بود که حداقل میتواند اعطای جایزه صلح نوبل به وی را توجیه کند.
نویسنده در ادامه نوشت: البته جمهوریخواهان کار را برای اوباما ساده نمیکنند و حتی در طرف دموکراتها هم بسیاری نگرانیها و ایرادهایی به این توافق وارد است.
دیسایت در ادامه همچنین به مخالفتهای گسترده اسرائیل با توافق هستهای تهران اشاره کرده در بخش دیگری از این مطلب نوشت: تحریمهای بیشتر تهران را به زانو در نخواهد آورد. همچنین یک توافق هستهای به سیاستهای سنتی تهران در منطقه خاتمه نمیدهد. البته بر اساس اصل “دگرگونی از طریق نزدیکی” یک چنین توافقی میتواند فرصت یک دینامیک جدید سیاست داخلی را ایجاد کرده و ایران رفتارهای خود را احتمالاً بهشیوهای قابل قبول تغییر دهد.
اما اگر توافقی صورت نگیرد انتظار میرود که اسرائیل بدون یا همراه با آمریکا یک حمله نظامی را به ایران آغاز کند که عواقب آن ممکن است قابل تصور نباشد، از جمله عواقب چنین اقدامی بسته شدن تنگه هرمز، گسترش ناآرامیهای احتمالی در تهران به کشورهای همسایه اسرائیل، حمایت گستردهتر از گروههای شیعی در کشورهای عربی و احتمال دستیابی ایران به بمب هستهای این بار با منطقی محکمتر خواهد بود.