اشپیتیم آرفی که بهرغم عملکرد خوبش در فوتبال ایران همیشه بهخاطر تیپ و استایلش مورد توجه بود، در حال حاضر در آلمان به سر میبرد و یک شرکت بیمه را مدیریت میکند.
وی به جای اینکه به ماجرای فوتبال و مطالباتش از پرسپولیس و تراکتورسازی بپردازد، بیشتر در مورد ماجرای مدلینگ و همچنین شروع زندگی مشترک جدیدش به صحبت پرداخت.
اظهارات آرفی را در ادامه می خوانید:
* در سالهایی که ایران بودی برای کریسمس چه میکردی؟
– من در آن سالها فقط دنبال فوتبال بودم و فوتبال برایم از هر چیزی بیشتر اهمیت داشت. هر چند که دوست داشتم در جشن کریسمس شرکت کنم ولی همه چیز را به مراسم نوروز و تعطیلات عید موکول میکردم و اینجوری همه چیز را جبران میکردم.
* نکته دیگر در مورد تیپ اشپیتیم آرفی است… بعضیها در ایران معتقد بودند که تو بیشتر از اینکه فوتبالیست باشی، مدل بودی!
– از اینجور حرفها خیلی در مورد من میزدند ولی من همیشه دنبال فوتبال بودم و به کار حرفهایام بیشتر اهمیت میدادم. من میتوانستم روی کار مدلینگ کار کنم و حتی دنبال این رشته بروم ولی همیشه فوتبال را بیشتر دوست داشتم و تمام وقتم را صرف فوتبال میکردم. فکر میکنم آنهایی که این حرفها را میزدند، دنبال چیزهای دیگری بودند و میخواستند مرا خراب کنند! میخواستند بگویند آرفی به فکر فوتبال نیست!
* تا حالا به این فکر نکردهای که کار مدلینگ انجام دهی؟
– دوست دارم… ولی باز هم میگویم که فوتبال برایم جذابتر بود. البته الان دیگر من از فوتبال خداحافظی کردهام و شاید با توجه به علاقهای که به کار مدلینگ و ایران دارم، این کار را توی کشور شما انجام دادم و باز هم به ایران برگشتم.
* لباسهایت را بیشتر از کجا میخری؟
– آلمان و دوبی… بیشتر لباسهایم را از آلمان و دوبی میخرم. ایران در آن سالها خیلی لباس نداشت و مثل الان نبود. البته توی همان سالهایی که من ایران بودم، علی دایی یک بوتیک داشت که فکر میکنم توی خیابان فرشته بود. آنجا لباسهای بهتری داشت و چند باری از آن فروشگاه خرید کردم.
* فکر میکنی کجا برای لباس خریدن بهتر است؟
– ایتالیا… به نظر من ایتالیا معروف است و بهترین لباسفروشیها و برندها را دارد. جالب اینکه وقتی من یکماه پیش ایران بودم، دیدم که خیلی از برندها در تهران شعبه دارند و این برایم جالب بود. آن زمان که من ایران بودم، بیشتر وقتم را صرف فوتبال میکردم ولی اینبار با خیال راحتتر بوتیکها و فروشگاهها را نگاه میکردم. راستی یک نکته دیگر هم در ایران دیدم که برایم خیلی جالب بود؛ بعضی از برندها و فروشگاههای خوب از طریق اینستاگرام به مردم لباس میفروشند.
* اما خیلیها از کیفیت لباسهای وارداتی به ایران ناراضی هستند و معتقدند که این لباسها اورجینال نیست.
– خب این تقصیر مردم نیست. مردم مجبور هستند که این لباسها را بپوشند. همه که نمیتوانند به خارج از کشور بروند و لباس بخرند. مردم چارهای ندارند و شاید با اینکه میدانند لباسها اورجینال نیست، خرید میکنند. من امیدوارم این لباسها با نظارت مسئولان وارد شود و طوری یک برند به ایران برسد که قیمتش بیجهت زیاد و گران نشود.
* به نظر تو جوانهای ایرانی خوشتیپ هستند؟
– من نمیتوانم در مورد این موضوع همینجوری نظر بدهم.
* مثلا فکر میکنی که محمدرضا گلزار خوشتیپ است؟
– به نظر من هر کسی استایل خودش را دارد. من باید تیپها و استایل کسی را که میگویید ببینم. حداقل چند عکس جدیدش را برایم بفرستید تا بتوانم نظر جدید و درستی بدهم. من چیز زیادی از گلزار یادم نیست ولی این را میدانم که او یک هنرپیشه معروف بود. فکر میکنم ایران جوانهای خوشتیپ دارد. مثلا چند وقت پیش که ایران بودم با دوستانم به کنسرت رضا یزدانی رفتم. در آنجا چند پسر جوان دیدم که خیلی خوشتیپ بودند و خوشم آمد.
* در بین فوتبالیستهای ایران کدامیک خوشتیپتر بودند؟
– (خنده) توی این مدتی که من توی ایران بودم، بیشتر آنها را با لباس ورزشی میدیدم؛ یا سر تمرین بودیم یا توی هتل و اردو!
* یعنی با بچهها و همبازیانت بیرون و مهمانی نمیرفتی؟
– نه… زیاد مهمانی نمیرفتیم! راستش را بخواهید من خیلی میترسیدم! چون خارجی بودم، ترس زیادی داشتم و ترجیح میدادم که فقط به فکر فوتبالم باشم. نمیدانم که الان وضعیت چهجوری است ولی در آن زمان میگفتند که پایتان را به مهمانیها نگذارید… میگفتند خیلی خطرناک است و ممکن است آدم را نابود کند. شاید شما تعجب کنید که چرا من این حرفها را میزنم ولی من آدم راستگویی هستم.
* فکر میکنی چرا از لحاظ تیپ و استایل مورد توجه قرار گرفتی؟
– چون بلدم چی بپوشم! چون میدانم که چطور لباسهایم را میکس کنم. من میدانم که چطور استایل درست کنم ولی این فقط در مورد خودم است و کلا استایلیست نیستم. برای استایلیست شدن باید درس خواند و دوره دید. به نظر من توی لباس پوشیدن و تیپ زدن هر کسی باید استایل خودش را در بیاورد. حتما قرار نیست که لباسهای شما یک برند گرانقیمت مثل گوچی باشد. بگذارید بگویم که تمام لباسهای من برند نیستند و من فقط لباسهایی را میپوشم که به استایل من میخورند و میتوانند مرا خوشتیپ کنند؛ لباسهایی که با آنها ارتباط برقرار میکنم و وقتی آنها را میپوشم مردم در موردشان از من سوال میکنند.
* توی لباس پوشیدن از کسی هم تقلید کردی؟
– هیچوقت… هیچوقت نرفتم نوع لباس پوشیدن دیوید بکام را تقلید کنم. بکام استایل خودش را دارد و من نباید حتما لباسهای او را بخرم. یادم هست در آن زمانی که در ایران بازی میکردم، توی یک دوره اکثر جوانها کفش کالج میپوشیدند. چون مد شده بود، همه کالج میپوشیدند ولی در تمام این مدت من یکبار هم کالج نپوشیدم. این دلیل نمیشود که چون یک چیزی مد میشود، من هم آن را بپوشم. حتی گران بودن یا برند بودن هم برای من اصلا مهم نیست. مثلا بعضیها کفش “DG” میخرند و طوری این کفش را میپوشند که حتما برند آن مشخص شود. بعضیها از تیپ زدن و لباس پوشیدن دنبال تابلو شدن هستند. دوست دارند حتما دیده شوند و برایشان مهم نیست که مردم آنها را چطور میبینند.
* پس تو این موضوع را در ایران لمس کردهای؟
– بله… خیلیها فقط دنبال برندها هستند. طرف فکر میکند که اگر “گوچی” یا “بربری” بپوشد و مارک لباسش را نشان دهد، تمام است ولی من دنبال این چیزها نیستم. چیزی میپوشم که استایل مرا بسازد. چیزی که به من بیاید. مارکش اصلا برایم مهم نیست. بیشتر از “زارا” خرید میکنم ولی خیلی وقتها لباسهایی میخرم که خیلی گران نیستند. مثلا شاید الان یک شلوار گران پایم باشد ولی در مقابل شاید یک تیشرت خیلی ارزان هم تنم باشد. همین اواخر که ایران بودم یک شالگردن سبزرنگ داشتم و همین که همه توی استودیوی تلویزیونی از من در مورد آن شال میپرسیدند و میگفتند قشنگ است، برایم کافی بود. همین که مردم نگاه میکنند و لباسهای من برایشان جالب است برایم کافی است. این نشان میدهد که آنها حواسشان به من هست (خنده).
* بحث طلبت از باشگاههای تراکتورسازی و پرسپولیس به کجا رسید؟
– در طول دو، سه ماه گذشته من دو بار به ایران آمدم تا بتوانم با مسئولان تراکتورسازی و پرسپولیس در مورد طلبم صحبت کنم ولی آنها هر بار فقط وعده دادند و هیچوقت به وعدههایشان عمل نکردند.
* چطور؟
– من در طول این مدت خیلی تلاش کردم تا همه چیز بین من و این دو باشگاه دوستانه حل شود ولی آنها هیچوقت سر حرفشان نبودند. بعد از اینکه وکیل من به فیفا شکایت کرد، مسئولان باشگاه تراکتورسازی گفتند که طلب مرا در سه قسط پرداخت میکنند. در حالی که من بهخاطر حرف آنها دوباره به ایران برگشتم آنها پول مرا ندادند و بدقولی کردند. در جلسهای که با وکیل تراکتورسازی داشتیم حتی او هم گفت که به خاطر این اتفاق ناراحت است و پول مرا یکی، دو روزه پرداخت میکنند ولی باز هم این اتفاق نیفتاد و باشگاه پول مرا نداد! وکیل من از باشگاه تراکتورسازی به فیفا شکایت کرده و این پرونده مربوط به سه سال پیش است. فیفا با کسی شوخی ندارد و من میدانم که جدا از بحث مالی حتی از تراکتورسازی امتیاز هم کسر میشود. من دوست ندارم باشگاه تراکتور و طرفدارهای این تیم ضرر کنند ولی حیف که مسئولان باشگاه حتی جواب مرا هم نمیدهند.
* در مورد پرسپولیس و طلبی که از این باشگاه داشتی، چه اتفاقی افتاد؟
– در مورد طلبی که من از باشگاه پرسپولیس داشتم، وکیل من به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران شکایت کرد و فدراسیون هم پس از رفت و آمدهای فراوان حق را به من داد و حکم را صادر کرد. ولی نکته عجیب این است که در ایران و در فوتبال ایران احتمالا کسی حتی حکم کمیته انضباطی فدراسیون را هم قبول ندارد چون باشگاه پرسپولیس بهرغم حکم کمیته انضباطی فدراسیون، پول مرا نداد!
* پس با این حساب خیلی شاکی هستی!
– من عاشق ایران هستم. من مردم ایران را خیلی دوست دارم و همیشه مردم ایران به من محبت داشتهاند. من الان هم با مردم ایران و کشور شما مشکلی ندارم و دلخوری من بهخاطر مدیرانی است که سر حرفشان نمیایستند و بدقولی میکنند. همین اتفاقها توی فوتبال ایران میافتد که فوتبالتان پیشرفت نمیکند!
* چطور؟
– شما مربی بزرگ و خوبی به اسم کارلوس کیروش دارید؛ مربیای که همه از او توقع دارند یک تیم قوی و قدرتمند بسازد ولی هیچکس نمیپرسد کیروش چطور باید اینهمه بازیکن شاکی که از لحاظ روحی مشکل دارند را آماده کند! وقتی باشگاهها پول بازیکنانشان را نمیدهند و بازیکنان از لحاظ روحی به هم میریزند، کیروش باید چه کار کند؟! شما اگر به دنبال پیشرفت فوتبال ایران هستید، اول باید این چیزها را درست کنید.
* با توجه به سال جدید میلادی چه دعا و آرزویی داری؟
– دوست دارم برای همه مردم جهان اتفاقهای خوب بیفتد… دوست دارم برای مردم خوب ایران هر اتفاق خوبی که با عشق همراه است، بیفتد… دوست دارم همه عاشق شوند!
* خیلی رمانتیک دعا میکنی!
– (خنده) حدود دو سال است که تنها هستم. من آدمی هستم که به خانواده خیلی احترام میگذارم و کلا خانوادهدوست هستم. دلم میخواهد من و همه مردم آرامش داشته باشیم و فکر میکنم هر کسی با داشتن خانواده میتواند به آن آرامش برسد. من دلم میخواهد به آن آرامش برسم و شاید بار دیگر در ایران زندگی کنم. من سالها فوتبال بازی کردم تا در این دوران مشکل مالی نداشته باشم ولی حالا که از فوتبال خداحافظی کردهام شرایط برایم جالب نیست و پولم را نمیدهند. نمیدانم… شاید یک روزی به ایران آمدم و اینبار کار مدلینگ و استایل را انجام دادم.