صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران در مناظرهای با محمد دهقان عضو هیئترئیسه مجلس که با عنوان «نظام پارلمانی، ریاستی» در دانشکده مدیریت دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد با اشاره به فضای سیاسی کشور اظهار داشت: نظام ما با مشکل انتخابات یازدهم ریاستجمهوری مواجه شده است.
زیباکلام گفته نظام کسانی را دارد که اگر رییسجمهور شوند مشکلی با رهبری نداشته باشند اما مشکل اصلی آن است که دیگر کسی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ شرکت نمیکند.
این استاد دانشگاه با اشاره به انتخابات سال ۸۸ گفت: در آن دوره از انتخابات مردم شرکت کردند و افتخار دیگر را رقم زدند، اما با مشکلاتی مواجه شد به همین جهت نظام بدین نتیجه رسیده است که کم کم جایگاه ریاستجمهوری حذف شود و نخستوزیری احیا شود.
این استاد دانشگاه همچنین افزود: “انتخابات مجلس نهم نزدیک است و اگر میخواهد تغییر و تحولی در ساختار سیاسی نظام صورت گیرد باید مجلس آینده نخستوزیر را انتخاب کند. شک نکنید که ترکیب مجلس آینده تفاوتی با مجلس فعلی نخواهد داشت، به همین دلیل قوه مقننه فردی را به عنوان نخستوزیر انتخاب میکند تا مشکلاتی را بوجود نیاورد و هرگاه که خواست او را برکنار کند.”
همچنین زیباکلام گفت اگر نخستوزیری احیا شود بخشی از اختیارات آن به مجلس و رهبری واگذار خواهد شد و در اصل نخستوزیر آینده کارهای نخواهد بود.
وی درخصوص اظهارات رهبری مبنی بر حذف پست ریاستجمهوری گفت: “رئیسجمهوری در نظام مهمان ناخوانده است و باید نخستوزیری به جای آن بیاید.”
بنابرگزارش فارس؛ صادق زیباکلام در تاکید بر ویژگیهای اجتنابناپذیر مردمسالاری گفت: “مردمسالاری دینی یک چیز مندرآوردی است. اما اگر بگویید که ما نظامی را طراحی کردهایم که سه شرط دموکراسی را دارد اسم مهم نیست. من در برابر دموکراسی هند تعظیم میکنم؛ دموکراسی ترکیه شاهکار است.”
به نام خدا آقای زیباکلام که مردم سالاری را من در آوردی می داند ، باید به خود آید و خود را از حصار واژگانی که بدان وابسته است برهاند تا بتواند مفهوم مردم سالاری دینی را بفهمد .آیا اگر ما به جای مزدم سالاری یک واژه خارجی را کپی برداری می کردیم و به جای آن از واژه دموکراسی استفاده می کردیم ، آن وقت دموکراسی من در آوردی نبود ؟! شاید ایشان بگوید هرچه که غربی ها در آورده اند من در آوردی نیست اما هرچه مسلمانان وضع کنند من درآوردی است.! در این صورت معلوم می شود که آقای زیباکلام با هویت دینی ما مشکل دارد و نمی تواند در مخیله خود مردم سالاری دینی را تصور کند چون مردم سالاری دینی را غربی ها در نیاورده اند. ممکن است ایشان بگوید من با مردم سالاری مشکل ندارم بلکه با دینی بودن آن مشکل دارم چون مردم سالاری با دینی بودن قابل جمع نیست و به همین دلیل من در آوردی است. در این صورت باید گفت آیا دین نمی تواند حکومت مردمی داشته باشد؟ ویا دین در طول تاریخ حکومت مردمی نداشته است؟ اگر منظور ایشان این باشد معلوم می شود که تنها به قاضی رفته و راضی برگشته است. دین آمده است که حکومت مردمی در سراسر جهان ایجاد کند و هر موقع به قدرت رسیده حکومت مردمی ایجاد کرده است همانند حکومت پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام. با تشکر کارشناس ارشد حقوق عمومی