عباس عبدی در روزنامه اعتماد و در نوشتهای با عنوان نعل وارونه تندروها نوشت:
اعتراضم به برنامههای دولت از ابتدا این بود که کلید دولت باید بتواند سه قفل داخلی، خارجی و اقتصادی را باز کند. اتفاقا این قفلها تودرتو هستند و اول باید قفل سیاست داخلی را باز کرد و در پرتو آن به گشودن دو قفل دیگر مشغول شد؛ درحالی که آقای روحانی و دوستانش گمان میکردند که قفلهای سیاست خارجی و اقتصادی را بدون باز کردن قفل سیاست داخلی میتوانند بگشایند و دیدیم که هر دو مورد به نتیجه نرسید.
وی میافزاید: اگر قرار است امید مردم که نسبت به آن زمان کمتر نیز شده است، بازسازی شود، به طور قطع یک راه آن، جلوگیری از افزایش تنش در ساختار رسمی است، تنشی که تندروهای اصولگرا، که حتی باید آنان را از دایره جناح اصولگرا نیز بیرون محسوب کرد، درپی آن هستند. به همین علت است که مخالف استیضاح و سوال و از این قبیل امور هستم. نه به این علت که سوالشوندگان یا استیضاحکنندگان ایرادی ندارند، بلکه به علل دیگر . اول اینکه پرسشکنندگان یکی از عوامل مهم عامل بروز بحران در کشور هستند.
آنان هستند که یکی از ریشههای انسداد سیاسی و حذف هستند و اکنون میخواهند نعل وارونه بزنند.
این اظهارات درحالی است که اولا امثال عباس عبدی و عناصری نظیر وی، مجسمه تندروی و رادیکالیسم در کشورند و طی دو دهه گذشته، در خط مقدم ایجاد تنش و درگیری سیاسی – به واسطه ساختارشکنی و قانونشکنی – بودهاند.
ثانیا دولت در عرصه سیاست خارجی و اقتصادی موفق نشد چرا که از ابتدا از موضع حریف ازقبل باخته و منفعل پای مذاکرات رفت و در عین حال ۵ سال فرصت تدبیر در داخل را با تعلل و معطلی و امید واهی به غرب از بین برد. و این درحالی بود که امثال نقدی و بسیاری دیگر از مدعیان اصلاحطلبی به مالهکشی و توجیهکنندگان حرکت برخی دولتمردان در بیراهه تبدیل شده بودند. هماکنون نیز همین طیف به جای نقد دیپلماسی عقیم و سوءمدیریت بحرانزای دولت در عرصه اقتصادی، با حاشیهسازی و تولید سرگرمی سیاسی، عملا به آن سوءمدیریت شدت و عمق میبخشند. و همین ناظران را به شک میاندازد که آیا طیف مذکور، ماموریت غفلت عوام و خواص از آن سوءتدبیرهای مدیریتی و تداوم حرکت در بیراههها را دارند؟!