البته به نظر میرسد که در فاصله این ۶۰ روز امکان زیادی برای تحرک و بروز ارادهای از سوی اروپا وجود ندارد. اما در عین حال ممکن است اروپاییها با جلبنظر آمریکا به یک چارچوبی برسند تا یکسری امتیازات به ایران بدهند. در این صورت توپ به زمین ایران بازخواهد گشت و در آن شرایط باید ببینیم که ارزیابی ایران از اقدامات اروپا چه خواهد بود. به هر حال باید توجه داشت که ایران با توجه به مسائلی که فعلا حاکم است بهدنبال ایجاد تنش نبوده و نیست. بنابراین آنها سعی دارند سیاست پلکانی را به شکل مدیریتشدهای جلو ببرند.
اقدام روز چهارشنبه ایران مبنی بر کاهش تعهدات برجامی، اقدامی یکباره و شتاب زده نبود بلکه از چند ماه پیش زمینهاش فراهم شده بود؛ یعنی همان زمان که اروپاییها به وعدههای خود در مورد اجرایی کردن سازوکار حفظ برجام یا همان اینستکس نتوانستند عمل کنند و به نوعی این تلقی را نزد تهران و تصمیمگیرندگان ایران ایجاد کردند که اروپا اراده و عزم جدی برای حفظ برجام در مقابل فشارهای آمریکا را ندارد. بنابراین این فضا از ۴-۳ ماه پیش آغاز شد و انتظار میرفت که ایران اقدامی را انجام دهد.
در این راستا گزینههای متعددی همچون خروج از برجام تا خروج از انپیتی و برخی اقدامات دیگر مطرح بود که سرانجام روز چهارشنبه مشخص شد که ایران یک سیاست پلکانی با یک زمانبندی مشخص را در پیش گرفته است؛ این سیاست پلکانی ابتدا از برخی اقدامات کوچک در چارچوب برجام آغاز میشود که مشخصا قطع فروش آب سنگین تولید شده و اورانیوم غنیشده است. در عین حال جمهوری اسلامی اعلام کرده که اگر تا ۶۰ روز دیگر اروپا به وعدههای خود در قبال حفظ برجام عمل نکند، دو اقدام دیگر را نیز در دستور کار قرار داده است؛ نخست فراتر رفتن از غنیسازی ۶۷/ ۳ درصد یا همان حرکت به سمت غنیسازی اورانیوم ۲۰درصد و اقدام دیگر مربوط به بهرهبرداری از رآکتور آب سنگین اراک طبق مدل ایران و نه بر اساس فرمول مورد توافق در برجام است. بنابراین هدف از پیگیری این سیاست پلکانی در ایران، ارسال یک پیام روشن و شفاف به طرف اروپایی و آمریکایی مبنی بر ضرورت حفظ برجام است. اکنون باید منتظر باشیم و ببینیم که اروپا و آمریکا چه برداشتی از این پیام خواهند داشت و چه اقداماتی انجام خواهند داد. مساله اصلی این است که اروپا تا چه حد این پیام ایران را جدی میگیرد و تلاش میکند که یک واکنش عینی و ملموس از خود نشان دهد. با توجه به ساختار تصمیمگیری در اتحادیه اروپا که مبتنی بر اجماع است بهصورت طبیعی تصمیمگیری در اتحادیه اروپا با کندی انجام میشود و در این مورد خاص نیز به احتمال زیاد شاهد کندی در پاسخ دادن به ایران خواهیم بود.
اما مساله مهمتر این است که ایران چه برداشتی از این رفتار اروپا خواهد داشت؛ چراکه اگر ایران در این فاصله ۶۰ روز به این جمعبندی برسد که اروپا بهرغم تمایلی که برای حفظ برجام دارد اراده و توان عملی اجرایی کردن اینستکس و حفظ برجام را ندارد در آن صورت وارد گام دوم خواهد شد و قاعدتا گام دوم میتواند به گام سوم، چهارم و گامهای بعدی منجر شود. بدون شک بعد از گذشت ۶۰ روز، فاصله زمانی این گامها کمتر خواهد شد و ممکن است شرایط را به سمتی پیش ببرد که تنش بین دو طرف افزایش پیدا کند. البته به نظر میرسد که در فاصله این ۶۰ روز امکان زیادی برای تحرک و بروز ارادهای از سوی اروپا وجود ندارد. اما در عین حال ممکن است اروپاییها با جلبنظر آمریکا به یک چارچوبی برسند تا یکسری امتیازات به ایران بدهند. در این صورت توپ به زمین ایران بازخواهد گشت و در آن شرایط باید ببینیم که ارزیابی ایران از اقدامات اروپا چه خواهد بود. به هر حال باید توجه داشت که ایران با توجه به مسائلی که فعلا حاکم است بهدنبال ایجاد تنش نبوده و نیست. بنابراین آنها سعی دارند سیاست پلکانی را به شکل مدیریتشدهای جلو ببرند.
البته با توجه به تجربه یک سال گذشته خیلی نسبت به تحرک فوری از سوی اروپا خوشبین نیستیم. بخشی از این تعلل اروپاییها نیز به مشکلات داخلی اتحادیه اروپا همچون برگزیت، مهاجرتها و بحران مالی بازمیگردد ولی در عین حال تردیدی نیست که اروپا میتوانست قویتر ظاهر شود و در حفظ برجام نیز مصممتر عمل کند. در نتیجه تنها در صورتی میتوان به اقدام موثر اروپا امیدوار بود که آمریکاییها چرخشی داشته باشند و در آن صورت اروپا میتواند ذیل این حرکت آمریکا نقشآفرینی کند. در این بین از جمله سناریوهای خوشبینانه مطرح این است که اروپا با آمریکا وارد مذاکره شود و راهحلی ارائه دهند، یا اینکه روسیه بین اروپا و ایران میانجیگری کند یا اینکه کشورهای همسایه وارد عمل شوند. اما در نهایت، سرانجام این مساله بستگی به این موضوع دارد که اروپا تاچه حد پیام سیاسی ایران را جدی خواهد گرفت و برای یافتن راهحل تلاش خواهد کرد.