افق آنلاین ، هادی محمدی- از یک سو منطقه غرب آسیا، در کمتر از ۲۰ سال گذشته، خاورمیانه آمریکایی و اسرائیلی شده و بالعکس به سمت خاورمیانه بدون آمریکا و متحدان ناتوان و نگران آن تبدیل شده و موازنه قدرت به زیان آمریکا و به نفع محور مقاومت با محوریت ایران در جریان است.
راهبرد امنیتی و نظامی آمریکا که از سال قبل بر جنگهای نیابتی، تروریستی و متکی بر بنیه متحدان آن آغاز شد، به سرعت به نقطهای رسید که نشان داد، این متحدان و ابزارهای نیابتی – تروریستی، قادر به تحقق اهداف ژئوپلتیک آمریکا نیستند و لذا آمریکا ناچار به نقش آفرینی مستقیم و به موازات دیگر ابزارها و متحدانش در سوریه، عراق، لبنان و یمن شد. این پروسه نیز با چالش استراتژیک و پرهزینه مواجه شده و نگرانی و دغدغه آمریکا و متحدان آن این است که در کنار حفظ اهرمهای هژمونی فرسایش یافته، باید برای محافظت از متحدان و جلوگیری از تهدیدات موجودیتی، بر تلاشهای خود افزوده و سناریو و پروژههای بازیابی قدرت از دست رفته را در مناطق و کشورهای هدف به اجرا بگذارند.
با اینکه آمریکا هنوز در منطقه، ابزارهای حضور و نفوذی در اختیار دارد ولی شرایط فعلی را برای اطمینان از سلطه پایدار، تضمین شده نمیداند و ارزیابی آنها اینست که صحنه و میدان را به قدرت رقیب واگذار کرده و در مرز اخراج قرار گرفتهاند.
فقیرسازی و فساد گسترده، عامل نارضایتی مردم در لبنان و دیگر کشورهای منطقه است که گروههای سیاسی حاکم، از آن بهره میگیرند و اغلب مورد حمایت آمریکا هستند ولی کارکرد این دوگانه و شکاف اجتماعی – اقتصادی این است که به راحتی میتوان موجسواری کرد و آنها را به سمت اهداف سیاسی مطلوب هدایت کرد. ابزار رسانه و فضای مجازی و کادرهای میدانی و چهرههای سیاسی و حزبی و دهها میلیون دلار پول و همه نوع امکانات جذاب، ابزار تحریک و سوق دادن نارضایتی به سمت نقطه فروپاشی اقتصادی و سیاسی و امنیتی است تا ناگزیر، نسخه و طرح نهایی را به عنوان طرح نجات بپذیرند.
مردم لبنان از مالیاتهای مضاعف و در آخرین مورد در مکالمات واتسآپ اعتراض خشمگین خود را آغاز کردند و علیه فساد و ساختارهای فاسد به میدان آمدند ولی میداندار این اعتراضات، تیم کودتا در این کشور شامل جنبلاط، جعجع و جمیل و افراطیهایی از جریان سنی و وابسته به عربستان هستند که قرار است جایگزین سعدحریری شوند. سعد حریری نیز در یک چرخش و برای حفظ خود، در کنار میشل عون و ۸ مارس قرار گرفته است. مثلث کودتایی فوق از مدتی قبل برای وارد کردن لبنان به بحران سیاسی، از حریری درخواست کنارهگیری کرده بودند ولی حریری به دلیل پیبردن به کودتا در شرایط بیتصمیمی قرار داشت. اگرچه فساد ساختاری و اقتصادی و نهادینه شده در لبنان، تمام سران حزبی و بانکها و شرکتها و مقامات را در بر میگیرد ولی مثلث کودتا، بیشترین بدنامی را در این زمینه دارند و همواره مجری سیاستهای کشورهای مداخلهگر از لبنان و سیستمهای اطلاعاتی قدرتها بوده و مزد دریافت کردهاند.یعنی ضعف سیاسی و جمعیتی خود را با کسب حمایت خارجی جبران کردهاند. مقامات حزبالله ضمن پاکدستی در این زمینه که تمام طرفهای سیاسی و طائفهای بدان معترف هستند از مطالبات اعتراضی مردم حمایت ولی شعارهای انحرافی که توسط تیم رسانهای و مجازی و کادرهای میدانی وابسته به جنبلاط و جعجع و جمیل و حتی افراد ناآگاه را به زیان لبنان دانستند. سید حسن نصرالله در سخنرانی خود استعفای نخستوزیر و انتخابات زود هنگام پارلمانی را که حاصلی بهتر از ترکیب فعلی نخواهد داشت و مدت زیادی از تنشها را در بر خواهد گرفت نپذیرفت و ساقط کردن میشلعون را غیرممکن معرفی کرد و از همه درخواست کرد با مسئولیت پذیری، سهم خود را برای مبارزه با فساد و بهبود اوضاع اقتصادی مردم و حذف مالیاتهای گوناگون ایفا کنند.
مهلت ۷۲ ساعته سعدحریری، با خروج وزرای جعجع (قوات لبنانی) و سپس دو نفر از وزرای جنبلاط، به تصویب ۲۴ محور اصلاحی در بودجه و رویکردهای مبارزه با فساد و تولید و اشتغال و… منتهی شد. نکته مهم در پرونده لبنان این است که اصلاحات و مبارزه واقعی با فساد، صرفاً از طریق مجموعهای از تدابیر اقتصادی امکانپذیر نیست و ساختارهای حکومتی طائفهای و توافق طائف و قانون اساسی و رهبران سیاسی و حزبی حاکم، بخشی از پروسه تغییر باید باشند که نیازمند برنامهریزی و ملزومات گوناگون است و در زمان کوتاه امکان پذیر نیست. جالب اینکه تیم کودتای سیاسی و نرم در لبنان، شعارها و اهداف طائفهای و مرتبط با پروژه منطقهای آمریکا و اسرائیل و سعودی را با شعارهای عبور از نظام طائفهای مطرح میکنند و همگان میدانند که تقلای نامحدود جعجع برای رسیدن به پست ریاست جمهوری با شاخصهای طائفهای است و هیچگاه وی از طریق یک انتخابات آزاد و دموکراتیک دارای مشروعیت و محبوبیت لازم نخواهد بود و جنبلاط و جمیل که پیمانکارهای پروژههای خارجی برای دریافت مزد و کسب امتیازات سیاسی در ساختار قدرت لبنان هستند، در یک فضای غیرطائفهای، مزیتهای امروز را نخواهند داشت.
تاکتیک اجرای شده در عراق، در اعتراضات لبنان از طریق جلب مردم از مناطق مختلف و به کارگیری یک روحانی شیعه و توزیع میلیونها دلار به خانوادههای شیعی برای مشارکت در اعتراضات از یکسو و ارتقاء شعارهای تعرضی از بهبود وضع اقتصادی و کاهش فشار به مردم و مبارزه با فساد ساختارها، تدریجاً از طریق کادرهای مرتبط با جعجع به سمت حزبالله، سیدحسن نصرالله و مقاومت و ضرورت خلعسلاح آن برده شده است.
چنانچه سعدحریری و کابینهاش مصمم به اجرای مصوبات اخیر حکومتی و استمرار اقدامات اصلاحی در لبنان باشند، به سرعت، اعتراضات رو به کاهش خواهد گذاشت و امکان موجسواری و استخدام پتانسیلهای مردمی به عنوان پیاده نظام اجرای پروژههای منطقهای آمریکا، اسرائیل و سعودی از دست آنها خارج خواهد شد.
هادی محمدی کارشناس ارشد مسائل بین الملل