در سال۱۶۵۰، تنها یک درصد نوزادان متولد شده در لندن «نامشروع» بودند. تا سال ۱۸۰۰، این رقم به حدود ۲۵ درصد در میان فرزندان اول خانوادهها افزایش یافت و در همین زمان آمارها از بارداری ۴۰ درصد از نوعروسان در زمان ازدواج حکایت دارد.
سایت رادیو فردا نوشت ؛ یک تاریخ دان انگلیسی در کتابی جدید مدعی شده سنگ بنای تفکر انحرافی(Distorted thinking) بشر! و سقوط او در سیاه چاله مسایل جنسی نامشروع(Illicit sex)، در دوران معاصر و دهه ۶۰ میلادی نبوده، بلکه نقطه آغازین این بیماری به سالیانی دورتر و به سال ۱۷۶۰ میلادی باز میگردد.
به نوشته وی؛ تا قرن هفده میلادی، «رابطه جنسی خارج از ازدواج» غیرقانونی به شمار میآمد و افرادی که به این عمل مبادرت میورزیدند مجازات میشدند.
کیفرهای تعیین شده برای این نوع رابطه جنسی مدام تشدید میشد و آخرین کسی که به جرم زنا در انگلستان اعدام شد در سال ۱۶۵۴ به دار آویخته شد.
اگر این بازه صد ساله از تاریخ را از زمان این اعدام تا سال ۱۷۵۴ مرور کنید، تغییری را در رفتارها مشاهده خواهید کرد. گویی در این برهه از تاریخ روندی شتابدار از روابط جنسی خارج از ازدواج را ملاحظه میکنیم، که دیگر با تنبیه و مجازات روبهرو نمیشود.
این نویسنده برای آنکه نشان دهد یک تفکر انحرافی چطور مانند خوره به جان یک جامعه می افتد و اساس آن را متزلزل می کند به جمله معروفی از جان ویلکس، سیاستمدار تندروی انگلیسی، با این مضمون که: «قبل از آنکه تسلیم مرگ شویم، بهجز چند همآغوشی خوب، زندگی چیز زیاد دیگری در چنته ندارد.» اشاره می کند و آن را جانمایه اندیشه نوین، درباره هدف زندگی!، عظمت لذت جنسی عنوان می کند.
به نوشته این تاریخدان؛ این تغییرات شامل چند بخش میشود، یکی از مهمترین آنها رشد شهرنشینی بود. تا سده هفدهم میلادی، تنها بخش بسیار کوچکی از شهروندان انگلیسی در شهرها زندگی میکردند. در چنین جوامع محدودی اجرای آموزههای دینی، هدایت جنسی و مدیریت سیاسی افراد کار دشواری نیست.
لندن نقطه تمرکز اصلی کتاب وی است، چون سبک جدید زندگی در چنین شهرهایی انواع فرصتهای مختلف را برای برخورداری از روابط جنسی آزاد برای اعضای جامعه به ارمغان آورد! در همین دوره رسانههای گروهی نیز در لندن پا به عرصه جامعه میگذارند.
دبهویوالا، در مواجهه با این پرسش که” روسپیها در درازای تاریخ حضوری ثابت داشته و شیطنتهای جنسی هم که از دیرباز جزو رفتارهای همیشگی بشر بوده؟”، می گوید: «چندان با این نظر موافق نیستم. بسیاری در دوران پیش از قرن هجدهم میلادی خارج از پیوند زناشویی رابطه جنسی داشتهاند. اسناد مجازات هزاران نفر که سالیانه به جرم رابطه جنسی «غیر قانونی» تنبیه میشدند در اختیارمان قرار دارد، به علاوه کسانی این کار را کردند و کسی نفهمید، نکته بسیار مهم در اینجا این واقعیت است که مَنِش جامعه غرب در کشاکش این رویدادها آرام آرام تغییر کرد.»
تا قرن ۱۸ میلادی بخش عظیمی از نیروی جامعه صرف مهار و تربیت جنسی افراد توسط مراکزی مانند کلیساها، مکانهای دولتی و مردم عادی میشد. در آن دوران نظام مدون انتظامی وجود نداشت و این مردم کوچه و بازار بودند که به نوبت به عنوان پاسبان، دادرس و نگهبان ایفای نقش میکردند.
در نتیجه شرایط آن دوران، امروزه دادههای اطلاعاتی بسیار خوبی درباره تولدهای خارج از ازدواج و نیز تولد در هفت ماه اول ازدواج در دست داریم که نشانه مستدلی از رابطه جنسی افراد در دوران پیش از ازدواج میباشد.
آمار حاصل از این دادهها، که برای نمونه کل انگلستان را تحت پوشش قرار داده، نشان میدهد که در سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی تأثیر این نظام جنسی منجر به تعداد کمی تولد خارج از ازدواج شد.
در ۱۶۵۰، تنها یک درصد نوزادان متولد شده «نامشروع» بودند. تا سال ۱۸۰۰، این رقم به حدود ۲۵ درصد در میان فرزندان اول خانوادهها افزایش یافت و در همین زمان آمار حاکی از بارداری ۴۰ درصد از نوعروسان در زمان ازدواج است. انفجار جنسیای که در این دوره به چشم میخورد در نوع خود بیسابقه است.