آقای رئیس جمهور در اظهارنظری که با واکنشهای بسیاری مواجه شد اظهار داشت امام حسن چون اکثریت جامعه خواستند صلح کردند. برداشت غالب مخاطبین از سخنان رئیس جمهور تعریض بر مذاکره بود هرچند صراحت نداشت.
از فرامتن عبور کنیم. سخنان رئیس جمهور متاسفانه تناقض آمیز است و احتمالا فردا تعبیر دیگری دارند. شاید هم متناسب با واکنشها توضیح جدیدی داشته باشند. مهمتر اینکه اکثریت که هیچ، بعید است اقلیت دلسوزی باشند که از مذاکره با اوباش حاکم بر آمریکا دفاع کنند. با این حال اصل کلام قابل تحلیل است.
نقطه کانونی این سخنان در صلح و جنگ نیست. اصل مساله در نحوه مواجهه امام با خواست اکثریت است. سوال این است: «امام جامعه چه میزان با خواست اکثریت همراهی میکنند؟ مثلا آیا ممکن است در شراط جنگی تن به صلح دهند؟»
پاسخ به این گزاره مثبت است. امام حسن به خواست اکثریت جامعه تن دادند. امیرالمومنین وقتی با خواست ۲۰ هزار جاهل آن هم شمشمیر بدست در سپاهش مواجه شدند به حکمیت تن دادند.
رهبر انقلاب نیز با اینکه فرمودند به مذاکره خوش بین نیستم اما با خواست جامعه برای مذاکره همراهی کردند. پس اصل حرف درست است. اما یک اختلاف ظریف در «همراهی مدبرانه» با «پیروی پوپولیستی» وجود دارد.
یک پدر وقتی با اشتباه فرزندش مواجه شود ممکن است موقتا با او همراهی کند. این تدبیر خودش تعلیم است. به سخن دیگر مدارای مرشد گونه با خطای فرزند در نهایت به رشد او منجر میشود. به همین جهت رهبرانقلاب ماجرای مذاکره با آمریکا را نرمش قهرمانانه دانستند و همین نرمش را هم مبارزه تلقی کردند. رهبری در ماجرای صلح امام حسن فرمودند حضرت با صلح تنها سبک مبارزه را تغییر دادند.
با این توضیح بین کسی که پوپولیستی پشت سر مردم حرکت میکند و با هرهری مذهبی و تذبذب اعتقادی، اباحه گری سیاسی را ترویج میکند، با امام و رهبری که مرشدگونه و معلموار با جامعه مدارا میکند تا مردم تجربه کنند و آگاهانه تصمیم بگیرند، تفاوت است. گرچه ظاهر «صلح عافیت اندیشانه» با «صلح قهرمانانه» یکی است، اما از اولی کرنش مقابل اهریمن و استیصال سیاسی و دویدن به آغوش دشمن در میآید و از دومی تنها مبارزه و استقامت.