به گزارش افق آنلاین به نقل از اعتماد، مذاکره، مذاکره نیست. این را میتوان از فحوای کلام یکی از چهرههای حزبی جناح راست فهمید، آنجا که در مصاحبهای نسبتا طول و دراز همچون تمامی این سالهای ریاستجمهوری حسن روحانی و وزارت محمدجواد ظریف در وزارت امور خارجه، در مذمت مذاکره به هر شکل و شمایل گفت و درنهایت، وقتی صحبت از احتمال انجام مذاکره با محوریت اصولگرایان و همفکرانش رسید، ناگهان در تغییر موضعی کامل، تاکید کرد که مذاکره لزوما بد نیست که هیچ، حتی میتواند خوب و مثبت باشد و در راستای تامین منافع ملی و مصالح ملت.
آنهم در حالی که این سالها، شاید از جمله معدود بازههای زمانی است که همزمان با آنکه سکان اداره دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی به دستان دیپلمات ارشد و کارکشتهای چون ظریف افتاد، دستاوردهایی ملموس چون برجام حاصل شد و شاید حتی مهمتر از خروجی تلاش این سالهای دستگاه دیپلماسی دولت، نفس انجام مذاکرات بود که در شکل و شمایلی اصولی و در سطحی کمنظیر میان ایران و ۶ قدرت جهانی انجام گرفت. شکل و شمایلی حرفهای که چنانچه اشاره شد، فارغ از دستاوردها و نتایج آن که دستکم در موضوع بحث که همان رفع تحریمهای مرتبط با پرونده هستهای ایران باشد، ملموس و مشخص بود، در نحوه انجام مذاکرات نیز بهنحوی مدیریت شد که شأن طرف ایرانی مذاکرات درحالی همسطح و همپای طرفین غیرایرانی مذاکرات رعایت شود که آنسوی میز نه یک کشور بلکه چندین قدرتهای عضو شورای امنیت و البته نماینده اتحادیه اروپا مشغول رایزنی در بالاترین سطح بودند. همین پرونده هستهای اما زمانی نیز با هدایت چهرهای نزدیک به طیفی خاص از جناح راست و در سطحی نسبتا مشابه دنبال شد. آنجا البته دیگر خبری از تمامی این قدرتهای بینالمللی نبود اما نمایندگانی از این کشور و اتحادیه اروپا حاضر بودند.
اما فارغ از آنکه طرفین مذاکره در نهایت در چنین سطحی با نماینده جمهوری اسلامی وارد مذاکره شدند یا نه، خروجی مشخصی از مجموعه نشست و برخاست طرفین حاصل نشد و با هر بار نشست و برخاست مذاکرهکنندگان ایرانی و غیرایرانی، نهتنها تحریمی از دوش ایرانیان برداشته و منفعتی به حساب نظام واریز نمیشد که تحریمی تازه علیه ملت و دولت صادر میشد و زندگی ایرانیان را سختتر و سختتر میساخت.
حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه اسلامی و از جمله چهرههای اصولگرا اما بیتوجه به این موارد و سوابق تاریخی اخیرا بهصراحت گفت که مذاکره اگر توسط اصولگرایان و همفکرانش انجام شود، الزاما اتفاقی نامیمون و نامبارک نیست و این تنها جناح رقیب است که نباید به هیچ و در هیچ شرایطی وارد مذاکره شود.
حالا اما محمد هاشمیرفسنجانی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام به این اظهارات عجیب ترقی پاسخ داده و گفته است: «تجربهای که بنده از مذاکره دارم، این است که مقام معظم رهبری به سعید جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی اجازه مذاکره داده بودند و استراتژی را نیز برد- برد تعیین کرده بودند؛ به بیانی مساله، برد- برد در مذاکره را، رهبری تعیین کردند و بعدها، دولت روحانی، آن را ادامه داد، منشأ اصلی آن جلیلی بود که میخواست مذاکره کند.»
او در ادامه گفته که اگرچه «زمان مذاکره جلیلی حضور نداشته است»، اما براساس اخبار و آنچه در رسانهها منتشر شد، «از آن مذاکرات، تقریبا هیچ حاصلی نصیب کشور نشد، که اثراتی نیز به دنبال داشت.»
هاشمیرفسنجانی با اشاره به اظهارات اخیر ترقی که «مذاکرات اصلاحطلبان» را «خسارتزا» توصیف کرده بود، خطاب به او طرح پرسش کرد که منظور کدام خسارات است؟! او میگوید: «اگر منظورشان برجام است باید گفت که برجام، بهترین سند بینالمللی است که جمهوری اسلامی پس از انقلاب داشته است.» هاشمی در عین حال با اشاره به اینکه «بدعهدی امریکا بهویژه شخص ترامپ، بحث جداگانهای است»، گفته است: «ترامپ نهتنها از برجام، بلکه از بسیاری توافقات بینالمللی از جمله یونسکو و معاهده پاریس و غیره خارج شده است.»
این چهره سیاسی نزدیک به جناح اصلاحات همچنین گفته است: «اصلاحطلبان در دولت روحانی مذاکره کردند و به نتیجه مطلوب رسیدند، نتیجهای که بسیاری از مقامات و مسوولان کشور، شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در زمان خود، آن را تایید کردند و برجام را بهترین سند دانستند اما در مقابل تجربه جلیلی هم قرار داشت که مذاکره در بغداد و ترکیه و غیره تجربههای ناموفقی بود.»
اما شاید نکته جالبتر اظهارات اخیر محمد هاشمیرفسنجانی آنجاست که از دلایل علاقهمندی ناگهانی برخی اصولگرایان نسبت به مذاکره گفته و تاکید کرده است: «ما در کشور دو، سه جناح سیاسی داریم؛ از اینرو در هر جناحی دو گونه نگاه میتواند وجود داشته باشد. نگاه اول این است که آنها که کشور، نظام و منافع کشور را درنظر میگیرند، مصلحت را در این میبینند که مذاکرهای انجام دهند. نگاه دوم این است که هر جناحی منافع جناح خودش را درنظر بگیرد و به مردم، کشور و نظام کاری ندارد؛ از اینرو اگر این رویکرد دوم باشد، مذاکره ممکن است نتیجه دیگری بهدنبال داشته باشد یا در انتخاب آینده، تاثیر داشته باشد. بنابراین یک جناح ممکن است بهدنبال مذاکره باشد و اگر این جناح مذاکره کنند، خوب است اما اگر جناح مقابل مذاکره کنند بد است؛ درنتیجه این نگاه، نگاه ملی و کشوری و براساس منافع نظام نیست، بلکه براساس منافع جناحی است.»
این چهره سیاسی گفته است: «ترقی یا سایر اصولگرایان در راستای منافع جناحی خودشان نظر میدهند و احتمالا بر این باورند که اگر مذاکرهای، صورت میگیرد، روی انتخابات ۱۴۰۰ تاثیرگذار باشد. بنابراین اصولگرایان میگویند مذاکره برای ما خوب است اما برای رقیب و جناح مقابل بد است؛ به هر حال اصطلاحاتی مانند کاسبان تحریم و غیره در ادبیات ما پیدا شده که عدهای، از این نوع مسائل تحریمی و مذاکره برای منافع جناحی خود استفاده میکنند، حال اینکه بر سر مردم چه میآید، برایشان مهم نیست.»