محمدحسین صفارهرندی در جمع اعضای سازمان بسیج مهندسین استان اصفهان با اشاره به «جدال دروغین بین تعهد و تخصص و دین و دنیا در طول سالیان دراز در دنیا» پیشینه این جدال را مربوط به قرون وسطی و پس از آن دوران رنسانس دانست و افزود: جدایی دین از زندگی مردم حاصل برخوردهای کلیسا با مردم بود. البته باید به کسانی که حاضر به پذیرش مهملات کشیشان کلیساهای قرون وسطی نشدند این حق را بدهیم که علیه کلیسا شورش کنند؛ چراکه آن کلیسا مانع از دستیابی به علم و پیشرفت آن میشد.
وی ادامه داد: کلیسای قرون وسطی به حدی خرافه پرست بود که کشیشان قسمتهایی از بهشت را به مومنان پیش فروش میکردند و آنها نیز در جامعه به فروش این باغات و زمینهای بهشت مبادرت میورزیدند و خود به خود یک بازار بورس خرید و فروش زمینهای بهشت ایجاد شده بود. این فضای خرافهپرستی باعث شد که در دوران رنسانس نه با خرافات و خرافهپرستی بلکه با دین به تعارض برخیزند و اینگونه جدال با دین و حقایق الهی رونق گرفت.
وی از قرن بیستم به عنوان قرن بازگشت مجدد اروپا و غرب به دامن دین یاد کرد و افزود: این بازگشت محصول سرخوردگی آنها بود.
مشاور فرهنگی سپاه «ظهور تعارض دین و دنیا و تعهد و تخصص در ایران» را در دو مقطع تاریخی اوایل مشروطیت و اوایل جمهوری اسلامی دانست و تصریح کرد: در دوران مشروطیت موجی شکل گرفت و به دنبال آن حزب توده شکل گرفت که از موضع مارکسیستی به جدال با دین میپرداخت و لائیکهای غربزده نیز انکار حقایق دینی میکردند و اینها همه باعث شد که عملا علم متضاد با دین ترویج شود.
وی ادامه داد: موج دوم جدایی تعهد و تخصص اوایل انقلاب بود زمانی که میگفتند در میان متدینین متخصصی یافت نمیشود و یکی از گناهان بنیصدر دامن زدن به این توهم بود هرچند این توهم، ادعای باطلی بود.
وی از شهید چمران و شهیدقندی در کابینه شهید رجایی به عنوان قلهنشینان ساحت علمی یاد کرد که در عین تخصص بسیار مهذب، پاک و وارسته بودند.
صفارهرندی ادامه داد: پس از دوران بنی صدر خود به خود این نگاهها رنگ باخت و اوج آن در دفاع مقدس شکل گرفت و چهرههایی همچون حسن باقری در تاریخ نظامی ایران درخشیدند.
وی گفت: ناگهان پس از رحلت حضرت امام خمینی کسانی که از مسوولیت اجرایی کنار زده شده بودند، به یکباره در نقش منتقد اینبار زمزمههایی را برای گذر از تنگنای نگاه فقهی به نگاه علمی مطرح کردند.
وی آغاز این دوران را با مقاله مدیریت فقهی، مدیریت علمی محسن سازگارا همراه دانست و خاطرنشان کرد: برخی به دنبال یک شاخه عقلانیت و علمگرایی بودند که با استفاده از آن ارزشهای اعتقادی را زیر سؤال ببرند.
صفارهرندی موضوع ولایت فقیه و حکومت دینی را عقدهای برشمرد که افراد مغرض با رفتن امام(ره) شروع به انتقاد از آن کردند و بیان کرد: حجت آنها این بود که مدیریت کشور نیاز به تدبیر، عقل و علم دارد نه فقه و دین که مجموعهای از بایدها و نبایدهاست و از اینجا بود که جنگ میان عقل و دین و تعهد و تخصص جلوه تازهای به خود گرفت.
وی معتقد است: فتنه ۷۸ را حاصل قول نمایندگان ایرانی در برخی از قراردادهای خارجی برای دریافت پول و وام دانست که متعهد شده بودند طی یک فرآیند ۱۰ساله جامعه ایرانی از حکومت دینی تحت ولایت فقیه عبور خواهد کرد. دوران سازندگی مسوولان این مسائل را در خفا میگفتند، اما مسوولان اصلاحات کار را به جایی رسانده بودند که میخواستند یک رفراندوم از مردم در مورد حضور دین در جامعه بگیرند و در دوران اصلاحات برخی رسما اعلام کردند که هر چیزی که با دین در ارتباط است ضد دموکراسی است.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ابراز عقیده کرد: نگرانی بیشتر از ناحیهای بود که قسم خورده بودند به عنوان کارگزار حکومتی در جایگاههای دولت و مجلس حافظ نظام باشند و نه تنها کمکی به آن نکردند بلکه خودشان بر علیه آن به پا خاستند و حتی یکی از دستور جلسههای وزارت کشور چگونگی برون رفت از حکومت ایدئولوژیک و دینی و وارد شدن به حکومت عرفی سکولار بود بیآنکه مجبور شوند قانون اساسی را تغییر دهند.
وی معتقد است: در دوران اصلاحات خودشان بانی براندازی درونی خود شده بودند و عملا در جهت تقویت آن کار میکردند و حتی در مجلس ششم بخشی از مصوبات به دنبال عرفی کردن و خروج از دینورزی بود که معمولا با مخالفت شورای نگهبان همراه بود و همین امر مستمسک آنها بود برای ناکارآمد جلوه دادن نظام دینی و به دنبال آن وسیلهای بود برای ضعیفتر کردن نهادهای زیر نظر رهبری با این عنوان که در مقابل نمایندگان مردم میایستند.
وی گفت: دولت اصلاحات و مجلس ششم وقتی از مردم دل بریدند، «دعوت به نافرمانی مدنی»، «مقاومت مدنی» و «خروج از حاکمیت» را در برنامههای خود قرار دادند.
وی نمونه بارز جدال عقل و دین را ایستادگی در مقابل باطل خواند و خاطرنشان کرد: دین، مومنان را به ایستادگی در مقابل باطل هدایت میکند در حالی که عقل حکم میکند در برابر کسی که قدرت مقابله با او را نداری تسلیم شوی همچون قانونی که در جنگل حکم فرماست.
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی به بیداری اسلامی در منطقه اشاره کرد و گفت: امروز همه عقلگرایان منطقه که تسلیم آمریکا بودند به مشکل برخورد کردهاند و در نقطه مقابل گروه کوچک حزب الله لبنان که بخشی از یک کشور است، بدون عقبههای لجستیک و امکانات نظامی و تنها با تکیه بر عقلانیتی که ریشه در اعتقادات دارد توانستند برای اولین بار اسرائیل را شکست دهند و این تجربه در غزه نیز اتفاق افتاد.
وی با بیان اینکه «اگر ما نیز در گذشته تسلیم بودیم، امروز این پیشرفت در انرژی هستهیی را شاهد نبودیم.» به «۱۳ برابر شدن شتاب علمی کشور نسبت به میانگین جهانی» اشاره کرد و گفت: سرعت عزم برای رسیدن به قلههای پیشرفت بیشتر است.
وی گفت: بخشی از انحرافات دوره اخیر بهانهای است برای خروج از مسیر قابل دفاع حماسهورزی در معادلات بینالمللی، در حالی که اکنون فرصت میوهچینی از دستاوردهای انقلاب است که بخشی از آن را مدیون گفتمان دولتهای نهم و دهم هستیم.
مشاور فرهنگی سپاه وسوسه اینکه «مطمئن نیستیم که این تحرکات منطقه همسو با ما باشد و چه بسا تحرکات آمریکایی است» را بسیار عجیب خواند و گفت: امروز باید ایران سردمدار این حرکت باشد.
وی اظهار کرد: برخی به بهانه انقلابیگری و عدالت اخلاق را زیر پا گذاشتهاند و همانگونه که کسانی مرحوم شمسآبادی را به قربانگاه بردند و خود را انقلابی میدانستند اما تفسیر آنها از انقلابیگری انحرافی بود، امروز نیز کسانی به اسم توسعه اندیشه انقلابی و عدالتخواهانه حق را زیر پا میگذارند و در مقابل علمدار حق، عرض اندام میکنند.
وی در بخشی از سخنان خود به شدت از «جریان انحرافی» انتقاد کرد.
صفارهرندی همچنین با انتقاد از وضعیت وزارتخانههای اقتصادی به علت نداشتن وزیر گفت: شایسته بود ابتدا لوایح و وظایف و دستورالعملهای وزارتخانهها به تصویب میرسید و آنگاه اجرا میشد.
وی با یادآوری ناکامیهای اصولگرایان در انتخابات دولتهای هفتم و هشتم و شورای اول و مجلس ششم خاطرنشان کرد: آرایش جدید، رو آوردن به جامعهسازی است تا همگان سهمی در تعیین سیاستهای آن داشته باشند.