محمدرضا زائری در حاشیه برخی اظهارات برخی مسئولان درباره برخی رخدادها در «همه جای دنیا»!
«قربون برم خدا رو، یه بوم و دو هوا رو؛ این ور بوم تابستون، اون ور بوم زمستون».
قصه اش را همه می دانید و احتمالا شما هم مثل من این روزها، زیاد یاد این قصه می افتید.
برخی از مسئولان بدون آن که متوجه باشند، برای توجیه یک مشکل از چاله به چاه می افتند، مثلا می خواهند شرمساری شان از قضیه ای چون تجاوز دسته جمعی اشرار به اعضای یک خانواده در محیط خصوصی و نبود امنیت و عدم برخورد قاطع با مجرمین را ـ که بنا بر اعلام رسمی بیشترشان سابقه دار بوده اند ـ بپوشانند و چون ما قرار نیست، مثل سوئدی ها استعفا دهیم یا مثل ژاپنی ها خودکشی کنیم، با کمال جرأت و شهامت اظهار می فرمایند: «در همه جای دنیا از این اتفاق ها می افتد»(!) و البته تا اینجا حق هم دارند و راست می گویند؛ بله. در «همه جای دنیا» از این اتفاقات رخ می دهد.
ولی آیا در دیگر امور هم ما خودمان را با همه جای دنیا مقایسه می کنیم که اینجا مثل آنها شده ایم؟ دلم می خواست این اشخاص محترم به ما در یافتن پاسخ چند پرسش کمک می کردند و آن این که:
ـ آیا در همه جای دنیا، حراست یک اداره کوچک یک نفر را به دلیل مشکلی ساده اخراج می کند؛ اما کسی دیگر با پرونده ای صد برابر آن می تواند تا حد معاونت … بالا برود؟
ـ آیا در همه جای دنیا، سرقت های میلیاردی را رها می کنند و به سرقت دو کیلو گوشت می پردازند؟
ـ آیا در همه جای دنیا، مطبوعات و رسانه ها از پرداختن به برخی امور منع می شوند؟
ـ آیا در همه جای دنیا، پنجاه کانال تلویزیونی یک رئیس دارد؟
ـ آیا در همه جای دنیا، یک انتقاد ساده هم ترس و لرز دارد؟
ـ آیا در همه جای دنیا، ناتوانی ها و کوتاهی شان را با امام و انقلاب و شهدا و دین و خدا توجیه می کنند؟
ـ آیا در همه جای دنیا، می توان از پاسخگو بودن در برابر مردم به بهانه های گوناگون فرار کرد؟
ـ آیا در همه جای دنیا، موقع سخنرانی از ولایت فقیه دم می زنند و موقع عمل از زیرش درمی روند؟
ـ آیا در همه جای دنیا، سخنان مهم نورزوی رهبرشان را در فروردین ماه روی موتورسیکلت های تشریفات می نویسند و بعد فراموش می کنند؟
ـ آیا در همه جای دنیا، با خون شهدا به همه جا می رسند و بعد قبور مطهرشان را تخریب می کنند و حتى به اجساد پاکشان اهانت می شود؟
ـ آیا در همه جای دنیا، وقتی یک طلبه متعهد به اطاعت از توصیه رهبرشان به مطالبه عدالت می پردازد، دستگیرش می کنند و با زبان روزه سیلی اش می زنند؟
ـ و آیا در همه جای دنیا، به جای تبیین ارزش های نظام خود از طریق مدارس و رسانه ها فقط شعارش را می دهند و بعد مخاطبان را به دلیل دوری از این ارزش ها محاکمه می کنند؟
و از این پرسش ها تا دلتان بخواهد می شود پرسید. این پرسش ها هم پاسخ دارد. آری، اگر معلوم شد که ما در همه چیزمان مثل همه جای دنیا هستیم، آن وقت این موضوع را هم می پذیریم و مثل همه جای دنیا برای درمان این درد، دنبال دوا می گردیم.
توضیح ضروری:
پیشتر بارها نوشته ام که هرگز روا نیست، خود را با هر جای دیگر دنیا مقایسه کنیم، چرا که ارزش های معنوی و قابلیت های انسانی و امیدهای الهی ـ که انقلاب مبارک اسلامی را تا کنون هدایت کرده ـ در هیچ جای جهان نیست؛ افزون بر این، هر چه در معیارهای ظاهری و مادی مطرح می شود، در مقابل دستاوردهای عظیم این نظام پرافتخار رنگ می بازد.
مردم هم حقایق را می دانند و می فهمند که رنگ و لعاب دروغین دمکراسی و آزادی در غرب اساسا فریبی بیش نیست، با این تفاوت که آنها برای جا انداختن این دروغ هزینه می کنند.
در مقاله «آمریکا دروغ می گوید، جمهوری اسلامی هم»، به همین موضوع پرداخته ام که آنها در مسائل کلان دروغ می گویند، ولی در امور خرد به راستگویی تظاهر می کنند، ولی ما در شعارهای اساسی نظام چون «استقلال و مردمسالاری دینی» راست می گوییم لیکن خودمان را برای امور بسیار ساده ای ضایع می کنیم و مثلا می گوییم در کشور ما هیچ کس برای نان شبش محتاج نیست(!).
باید بپذیریم که نمی شود، یک بام داشت و دو هوا و با تعابیری مثل «همه جای دنیا» با مردم سخن گفت. این حرف مال ما نیست که همیشه از حکومت اسلامی سخن گفته ایم و مردم را به آرمان های عدالت علوی سرخوش و دلگرم ساخته ایم.