6

BBC: فائزه شایسته حمایت است

  • کد خبر : 42214
  • ۰۹ مهر ۱۳۹۱ - ۸:۲۴

فرزندان تعدادی از مسئولان بلندپایه در ابتدای دهه ۶۰ بازداشت یا اعدام شدند اما تفاوت آنها با آقای هاشمی این بود که آن مسئولان با فرزندانشان همدل نبودند بلکه با مجازات آنها موافق بودند.

کیهان در ویژه های خود نوشت :

درست که منافقین مفلوک و مزدورند
اما نسبت شما و آمریکا چه می شود؟!

دبیر کل سابق حزب مشارکت اذعان کرد حذف نام گروهک منافقین از فهرست گروه های تروریستی آمریکا، باعث تردید در ادعای دموکراسی خواهی واشنگتن است.
محمدرضا خاتمی در روزنامه اعتماد نوشت: گروه منافقین یک جریان مرده سیاسی است و در پیشگاه مردم ایران، به علت سابقه بسیار سیاهی که از خود برجای گذاشته اند کوچک ترین اعتباری ندارند و تنها هنر آنها گرفتن پول از دولت های مختلف و خرج کردن برای نیروهایش در کمپ های اروپا و آمریکا و دیگر مناطق دنیاست. متأسفانه دولت آمریکا با خارج کردن نام این جریان از لیست گروه های تروریستی، مرتکب اشتباه بزرگی شد و کاری کرد که ادعای پایبندی به دموکراسی و آزادی را نزد این دولت زیر سؤال می برد. این کار دولت آمریکا نشان از این دارد که آنها به غیر از منافع خود، به مسائل دیگر اهمیت نمی دهند و در شرایط فعلی چون با دولت ایران مخالفند و می خواهند دولت ایران را تحت فشار قرار دهند پس از هر کس و ناکسی حاضرند حمایت کنند. حقیقت این است که هدف از این اقدام بیش از آنکه به رسمیت شناختن منافقین باشد، اعمال «فشار» بر دولت ایران است. اما دولتمردان آمریکایی مرتکب اشتباه بزرگی شدند، چرا که با این کار با دولت ایران مقابله نکردند، بلکه خودشان را در برابر ملت ایران هم قرار دادند. به نظر می رسد اگر دولتمردان آمریکایی به سرعت چاره ای برای این مشکل نیاندیشند، از لحاظ وجهه شان در افکار عمومی جهان و به ویژه در افکار عمومی ایران، دچار مشکل خواهند شد.
وی در عین حال نوشت: در حالی که در دوران اصلاحات و با به کارگیری سیاست های دولت اصلاحات، بیشترین فشارها در جهان بر روی این گروه تروریستی اعمال می شد، اما حالا چطور شده است که آنها از آن موقعیت به موقعیت فعلی رسیده اند؟ شاید بخش عمده ای از این تغییر وضعیت منافقین در جامعه جهانی، ناشی از سیاست های نادرست خارجی دولت ایران در سال های اخیر باشد.
یادآور می شود شهید صیاد شیرازی در دوره اصلاحات از سوی منافقین ترور شد و این گروهک همپای افراطیون مدعی اصلاحات و منافقین جدید در آشوب های خیابانی تیر ماه ۷۸ نقش آفرینی می کرد.
با این حال و به استناد متن مقاله رضا خاتمی می توان پرسید که چرا حامیان آمریکایی سازمان تروریستی منافقین بارها و صراحتاً نسبت به اصلاح طلبان در ایران اعلام حمایت کردند و کدام خدمت (خیانت) مشترک را در این دو طیف می جستند؟ همچنین جای سؤال است سازمان منافقین به چه دلیل دوشادوش منافقین جدید در فتنه و آشوب سال ۸۸ معرکه گیری کرده بودند و از موسوی و کروبی اعلام حمایت علنی می کردند؟ و سرانجام اینکه اگر منافقین گروهک ساختارشکنی بودند که تبدیل به رده های سیاسی شدند، آیا شعارهای فتنه گران نظیر خط کشیدن روی نام اسلام در عبارت جمهوری اسلامی و هجمه به ارکان قانون اساسی و امام و ولایت فقیه، غیر از طریقه شکست خورده سازمان تروریستی منافقین بود؟!
آیا مطابق تحلیل رضاخاتمی نباید فتنه گران را مزدوران بی آبرو و از حیّز انتفاع ساقط شده قلمداد کرد؟

بی بی سی: فائزه هاشمی شایسته حمایت است

یک پایگاه اینترنتی وابسته به فتنه سبز در پاریس ضمن دفاع از فائزه و مهدی هاشمی تصریح کرد: پیگرد قضایی این دو نشان می دهد نظام جمهوری اسلامی فامیل سالار نیست بلکه ایدئولوژی سالار است.
تارنمای «سفیران سبز امید» که در ارتباط با اردشیر امیرارجمند و رجب مزروعی فعالیت می کند، ضمن ستایش از مواضع فتنه انگیز فائزه و مهدی هاشمی نوشت: شاید برای اولین بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی بود که هاشمی نقش میانداری و میانه روی را از دست داد و عملاً یک طرف بحران سیاسی قرار گرفت.
این پایگاه اینترنتی در عین حال اذعان کرد: یکی از درس های ماجرای اخیر این است که نظام جمهوری اسلامی، نظامی فامیل سالار نیست بلکه ایدئولوژی سالار است و این موضوع کراراً ثابت شده است.
در ادامه این تحلیل آمده است: فرزندان تعدادی از مسئولان بلندپایه در ابتدای دهه ۶۰ بازداشت یا اعدام شدند اما تفاوت آنها با آقای هاشمی این بود که آن مسئولان با فرزندانشان همدل نبودند بلکه با مجازات آنها موافق بودند.
در همین حال وبسایت شبکه دولتی انگلیس (بی بی سی) با تمجید از کجروی های فائزه هاشمی نوشت: از آنجا که دستگاه قضایی ایران بی طرف نیست، لذا فائزه هاشمی شایسته فعالیت های حمایتی برای آزادی خواهد بود. او به صراحت در سال ۹۰ گفت هرگز به خمینی امام و به خامنه ای مقام معظم رهبری نمی گویم. البته وی عضوی از اپوزیسیون نیست بلکه در بین نیروهای معتدل و اصلاح طلب نظام قرار دارد(!)
بی بی سی ادامه می دهد: دیدگاه ها و عملکرد وی در دهه شصت، در هاله ای از تردید قرار دارد. وی اذعان می کند که در دوران نوجوانی و دانش آموزی پیش از انقلاب هوادار رهبران سازمان مجاهدین خلق بوده است. از خلال مصاحبه وی با ویژه نامه شهروند در خصوص مرحوم حسن لاهوتی، پدر همسر فائزه هاشمی، می توان دریافت که او از ابتدا در میان خانواده اش رویکرد رادیکال تری داشته است. بخصوص مقایسه نظرات وی و خواهرش فاطمه هاشمی روشنگر است. او تعلقی به حزب جمهوری اسلامی نداشته و دیدگاه مستقل خودش را دنبال می کرده است. پدر همسر وی مرحوم لاهوتی که در اوین جان باخت به عنوان یک روحانی شجاع و منتقد به وی توجه داشت.
بی بی سی با تمجید از عملکرد فائزه هاشمی در دوره اصلاحات می افزاید: اگرچه می توان به مواضع سیاسی و رفتار وی انتقاد کرد، اما در عین حال نمی توان منکر وجود نکات مثبت در کارنامه فعالیت سیاسی و اجتماعی او شد. در واقع جایگاه فائزه هاشمی را باید جایی بین دختر علی اکبر هاشمی و عروس شیخ حسن لاهوتی دید. شخصیت واقعی وی تناسبی با دیدگاه منفی شکل گرفته در بخش هایی از اپوزیسیون ندارد و او مستحق این نگرش نیست. برآیند فعالیت های فائزه هاشمی برای وی در مسیر گذار به دموکراسی و توسعه کشور اعتبار ایجاد کرده است.

اسرائیل سر کار است ۱۲۰ کشور آمریکا را مسخره کردند

«اوباما عملا در مقابل ایران هیچ کاری نمی کند. اسرائیل از زمان پیدایش خود در ۶ دهه قبل تاکنون هرگز این چنین سرگردان بازی نزدیکترین هم پیمان خود نبوده است».
چارلز کراتامر تحلیلگر آمریکایی با انتشار این تحلیل در دیلی گازت نوشت: موضع اوباما در قبال ایران بی ربط به نظر می رسد؛ اعلام این که برنامه هسته ای ایران غیرقابل تحمل است و در عین حال کنار ایستادن و تماشا کردن پیشرفت ایران! سیاستی چنین از هم گسیخته و نامربوط و متناقض، بیانگر انفعال و ناتوانی است. استدلال های قدیمی دیگر نخ نما و خنده دار به نظر می آیند.
تحلیلگر دیلی گازت درباره ناکارآمدی تحریم ها خاطرنشان کرد: دولت ادعا می کند سخت ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کرده. خوب که چی؟ قرار بود تحریم ها ابزار هدف باشند نه خود هدف. این تحریم ها کوچکترین اثری در توقف برنامه هسته ای ایران نداشته اند.
وی درباره ناکامی مذاکرات در زمینه تعطیلی برنامه اتمی ایران نوشت: آخرین دور مذاکرات در استانبول، بغداد و سپس در مسکو، کاملا بی نتیجه بود. غرب حتی حق غنی سازی ایران را به رسمیت شناخته بود، ولی در طول یک دهه دیدگاه ها به این قضیه کاملا تغییر کرد و شش قطعنامه شورای امنیت خواستار توقف آن شدند. پاسخ ایران؟ رد کردن چنین درخواست هایی بود.
چرا که نه؟ ایرانی ها اوباما را بیش از سه سال در انتظار نگه داشته اند و هنوز هیچ تهدیدی از سوی کشوری که بخواهد خلع سلاحشان کند نمی بینند.
این نویسنده آمریکایی در باره ادعای انزوای دیپلماتیک ایران می نویسد: دولت آمریکا به خود می بالد که ایران به طور فزاینده ای منزوی شده است. واقعا؟! چند هفته پیش مقامات و سران ۱۲۰ کشور جنبش غیرمتعهد در تهران گرد هم آمدند و درخواست های آمریکا را برای شرکت نکردن نادیده گرفتند. حتی دبیرکل سازمان ملل نیز به التماس های دولت آمریکا بهایی نداد و در این نشست شرکت کرد. این خود گویای ارزش درخواست ها و التماس های آمریکا و مسخرگی ذاتی ادعای انزوای ایران است.
دیلی گازت در ادامه این تحلیل خاطرنشان کرده است: هیچ ضرب الاجلی در کار نیست. در صحبت های کلینتون اثری از خطوط قرمز دیده نمی شود چنین رویکردی سست عنصری و بی مسئولیتی را هم پشت سر نهاده است. سیاست اوباما بازی دوگانه ای است. تعهد گفتاری برای توقف ایران، ولی در اقدامات واقعی و قابل درک، باز گذاشتن دست ایران تا هسته ای شود. این دورویی است در حالی که هیچ افقی پیش روی سیاست اوباما گشوده نیست دولت همچنان به انفعال اسرائیل اصرار می کند. اسرائیل از زمان پیدایش خود در شش دهه پیش تاکنون هرگز اینچنین سرگردان بازی نزدیکترین همپیمان خود نبوده است.

نتانیاهو خیلی جدی با ماژیک قرمز اسرائیل را زرد کرد

در حالی که محافل رسانه ای رژیم صهیونیستی سخنرانی اخیر نتانیاهو در سازمان ملل را عقب نشینی آشکار تلقی می کنند، سایر رسانه ها اقدام وی در همراه آوردن نقاشی یک بمب و ترسیم خط قرمز روی آن را به تمسخر گرفته اند.
روزنامه یدیعوت آحارونوت در تحلیلی نوشت «سخنرانی نتانیاهو نشان می دهد او برخلاف تهدیدات چند ماه اخیر قصد درگیری نظامی با ایران را ندارد.» رادیو اسرائیل نیز در تحلیلی معنادار خاطرنشان کرد «گرچه نتانیاهو برای ایران خط قرمز تعیین کرد ولی آن را برخلاف انتظار به هنگامی موکول کرد که ایران توانسته باشد به غنی سازی اورانیوم با غلظت ۹۰درجه برسد. بدین ترتیب به گفته آگاهان، او اعلام کرد که اسرائیل قصد ندارد در ماه های آینده به ایران حمله کند.»
یادآور می شود نتانیاهو تا همین چند ماه پیش و در بحبوحه مذاکرات مسکو ادعا می کرد ضمانت واقعی، تعطیلی تاسیسات فردو، انتقال اورانیوم غنی سازی شده به خارج ایران و نهایتا تعطیلی کل فعالیت های غنی سازی است.
در همین حال خبرنگار صهیونیست رادیو فردا در فلسطین اشغالی در گزارشی به واکنش رسانه های غربی درقبال نقاشی و سخنان نتانیاهو پرداخت. براساس این گزارش، جفری گلدبرگ روزنامه نگار نشریه مهم سیاسی آمریکایی آتلانتیک در توییتر خود می نویسد: «خب، حالا دیگر رسمیت دارد؛ نتانیاهو متوجه نیست که دارد چکار می کند؛ او همین حالا این مسئله اصلی را به یک طنز مبدل کرد.»
جفری گلدبرگ پس از لحظاتی در توییت دوم نوشت «درست به این دلیل که برنامه هسته ای ایران یک تهدید جدی برای اسرائیل است، انتخاب کاربرد بمب نقاشی شده برای توضیح این مسئله، یک فکر بد است.»
روزنامه انگلیسی گاردین نیز با لحنی طنزآمیز نوشت «پس اینکه یک مقام اسرائیلی پیش از این سخنرانی گفته بود که نتانیاهو در نطق خود در سازمان ملل خط قرمز را برای برنامه هسته ای ایران تعیین خواهد کرد، معلوم شد که آن مقام شوخی نکرده بود.»
گاردین در تحلیل دیگری نوشت: خط قرمزی که نتانیاهو کشید، آن هدفی را که او می خواست تامین نکرد؛ نتانیاهو واقف بود که دولت اوباما یکباره روی خوشی به او نشان نخواهد داد اما این کار نتانیاهو در یادها باقی خواهد ماند؛ اما نه از نوعی که او درنظر داشت؛ زیرا دست کم از نوع واکنش هایی که در فضای مجازی بیان شده است، او موجب استهزا علیه خود شده است.»
روزنامه دیلی تلگراف نیز نوشته است که از این سخنرانی نتانیاهو تنها همین نقاشی و خط کشیدن او با ماژیک در یادها باقی می ماند.
به گزارش خبرنگار رادیو فردا اما سردبیر آتلانتیک، گاردین و دیلی تلگراف در نگاه طنزآمیز خود به نمودار نتانیاهو تنها نبوده اند؛ دو ساعت پس از پایان نطق نتانیاهو، واشنگتن پست نیز در وب سایت این روزنامه در مقاله ای با عنوان «نتانیاهو و بمب لونی تیونز» (Loony Tunes) نوشت «اینکه یک شوخی ساده را به یک مسئله جدی مبدل می کنند، همیشه جذاب است و کمدین ها و فرهیختگان که همیشه به من می خندند، این بار متوجه می شوند که دیگر حق با من است». لونی تیونز یک چهره کارتونی مشهور برای آمریکایی هاست.
نویسنده واشنگتن پست این را می افزاید: که اگر نتانیاهو بدون تامل کافی این نقاشی بسیار ساده و انتزاعی را انتخاب کرده باشد، به یک گزینه رقت انگیز روی آورده است زیرا در دنیای امروز که اینترنت سطح آگاهی های همگانی را بالا برده است، او با این نقاشی، انتخابی کرده که برای زمان جهالت خوب می بود، اما اگر با تامل و عمد زیاد این نقاشی را با خود آورد که با کشیدن خط قرمز آن را در سازمان ملل تکمیل کند، پس با ظرافت بسیار باید گفت که او بلاهت کرده است و هنرمندان کارتونیست را در همه جای جهان تحقیر کرده است.»
واشنگتن پست می افزاید: تنها در کارتون های ابلهانه ای که شاید مردی سبیلو باید چنین بمب احمقانه ای را پرتاب کند، با این نقاشی رقابت می کنند.
شبکه تلویزیونی سی.ان.ان نیز نتانیاهوی ماژیک بدست را بازیگری در صحنه «نمایش تئاتر» نامید.
وب سایت آمریکایی «دیلی بیست» نیز نوشت: خط نتانیاهو دقیقا در جایی که می خواست، کشیده نشد بلکه او خط را جایی گذاشت که بالاتر از اورانیوم غنی شده نود درصدی بود و این یعنی اینکه ایران از نظر نتانیاهو حتی مجاز است که تا نود درصد هم اورانیوم را تغلیظ کند.»
از سوی دیگر رابرت فیسک تحلیلگر معروف ایندیپندنت با استهزای نخست وزیر اسرائیل نوشت: نتانیاهو برای ما در مجمع عمومی کاریکاتور کشید آن هم چه کاریکاتوری! من عاشق آن فتیله قوس دار و سر در حال سوختن فتیله و خط قرمزی هستم که زیر آن خط سیاه کشیده شده بود.

ترکیه چرا مجبور به اخراج گروه های معارض سوری شد؟!

یک رسانه سعودی، عقب نشینی ترکیه از حمایت علنی نسبت به گروه های مسلح سوری را حاصل فشارهای داخلی و ناکامی در جنگ توصیف کرد.
پایگاه خبری ایلاف به نقل از منابع آگاه خبر داد: فشار علوی های ترکیه از یک سو و افزایش حملات اعضای گروهک پ.ک.ک از سوی دیگر باعث شده تا دولت ترکیه، ارتش آزادیبخش را وادار کند که فعالیت های خود را به داخل سوریه انتقال دهد.
منابع آگاه ایلاف می گویند فرماندهان علوی ارتش ترکیه فشارهای بسیاری را به دولت این کشور وارد کردند تا حمایت های سیاسی خود را از ارتش آزادیبخش سوریه قطع کند. ارتش ترکیه دولت اردوغان را متهم کرده که با دخالت در بحران سوریه برای اوضاع داخلی کشور بحران ایجاد کرده و ضمن تحمیل هزینه های اجتماعی به دلیل پناه دادن به پناهندگان سوری هزینه های اقتصادی بسیاری را نیز از این ناحیه متحمل شده است.
یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود، در این باره گفت: «سرهنگ ریاض الاسد، فرمانده ارتش آزادیبخش سوریه تلویحا اشاره کرده است که تحت فشار قرار گرفته تا مقر فرماندهی خود را از ترکیه به سوریه منتقل کند.»
به گزارش دیپلماسی ایرانی به نقل از ایلاف، محمد علاءالدین، ژنرال بازنشسته مصری نیز در این باره گفت: «ارتش آزادیبخش، چه در داخل چه در خارج با فشارهای بسیاری مواجه است. افراد مسلح در داخل نمی دانند که در خارج چه کسی به اسم آنها صحبت می کند. آنها معتقدند که در داخل می جنگند و خود را قربانی می کنند در حالی که در خارج این ارتش آزادیبخش است که از فعالیت آنها بهره برداری می کند.»
وی تاکید می کند: دولت ترکیه به دلیل طولانی شدن جنگ در سوریه و عدم همکاری و همراهی غرب و کشورهای متخاصم با سوریه برای سقوط نظام اسد، از تحولات جاری در سوریه سرخورده شده و تصمیم دارد دیگر بیش از این برای سوریه هزینه نپردازد. از این رو به ارتش آزادیبخش فشار آورده تا خاک ترکیه را ترک کرده و مرکز فرماندهی خود را به داخل سوریه منتقل کند با این توجیه که خود نیز در داخل کشورشان با فشارهای بسیاری مواجه هستند.
منابع آگاه همچنین می گویند دولت ترکیه پس از آن که دید فعالیت شورشیان پ.ک.ک علیه سربازان ترک افزایش یافته و برای پیشبرد فعالیت های خود از کانال های ورود و خروج ارتش آزادیبخش استفاده می کنند و به سربازان ترکیه حمله می کنند، سیاست خود را تغییر داده و از ارتش آزادیبخش خواسته است تا فعالیت های خود را به داخل ترکیه منتقل کند تا بدین ترتیب بتواند کنترل بیشتری بر مرزهای خود با سوریه داشته باشد.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=42214

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]