استاد آن روزهای آواز و موسیقی ایرانی حالا بخش عمدهای از طرفداران خود را هم از دست داده است و طرفدارانش تبدیل به گروهکهای خاص شدهاند، گروهکهایی که نقطه اشتراکشان عناد و دشمنی با جمهوری اسلامی است. شاید طرفداران موسیقی اصیل و ایرانی هیچ گاه فکر نمیکردند که روزی خواننده ارزشی آنها در کنار خواننده کابارهای و مستهجن لس آنجلسی بایستد و عکس یادگاری بگیرد.
طرفداران استاد شاید هیچ گاه نمیتوانستند تصور کنند که روزی شجریان با رفتن به یکی از مقرهای فرماندهی فتنه علیه ایران (دفتر شبکه سلطنتی انگلیس) کنار کارمندان دولتی این شبکه بایستد و عکس یادگاری بگیرد.
طرفداران استاد اصلا فکر نمیکردند که شجریان علاوه بر وطن فروشی و بازی در زمین دشمن، روزی پا را فراتر بگذارد و در مصاحبه با تلویزیون وابسته به پنتاگون (صدای آمریکا) به دین اسلام توهین کرده و بگوید: ” اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامدن، باز هم نخواهند آمد… ”
طرفداران آن روزهای شجریان، انگار دیگر عادت کردهاند منتظر اتفاق تازهای باشند. استاد در آغوش هر کسی میرود و با هر کسی که بخواهد عکس یادگاری میگیرد.
اما این روزها و در جدیدترین عکسهای منتشر شده از شجریان در لندن، استاد در کنار کسی قرار گرفت که انتصاب او به دربار سلطنتی شاه مخلوع و حالا دربار سلطنتی انگلیس بر کسی پوشیده نیست.
مسعود بهنود همکار سلطنت طلب رسانه دولتی انگلیس در یکی از جدیدترین تصاویر آلبوم عکسهای صفحه فیس بوکش، تصویری از یک میهمانی خصوصی با حضور شجریان و یک فرد ضد انقلاب دیگر را منتشر کرده و خبر از دیدری ویژه داده است. عکسی که حالا بیشتر نشان میدهد شجریان با چه جناحها و عناصری از گروهکهای ضد انقلاب ارتباط دارد و افکارش نزدیک به کدام جناح ورشکسته است.
درست در همین روزها و همان روزها که استاد سابق موسیقی ایران در کنار افراد معلوم الحال میایستاد و عکس یادگاری میگرفت، استاد دیگری در ایران و جهان فعالیت میکرد. پروفسور سمیعی که از لحاظ مرتبه علمی، اصلا با شجریان قابل قیاس نیست درست در همان روزهایی که استاد مشغول فتنه گری و حضور در جمع فتنه گران بود در ایران به همنوعان و هموطنان خود خدمت میکرد و خدمت به آنها را برای خود افتخار میدانست.
پروفسور سمیعی درست در همان روزهایی که شجریان از ایران فراری بود و در مقر فتنه قدم میزد، در ایران در میان شاگردان و اساتید ایرانی مشغول آموزش آخرین متدها و روشهای نوین جراحی مغز و اعصاب بود و بارها اعلام میکرد به این کار خود افتخار میکند.
پروفسور سمیعی درست در همان روزهایی که شجریان صدا، تصویر، وقت و خلاصه همه چیز خود را وقف فتنه کرده بود، در ایران خود را وقف ترویج علم و دانش کرده بود و برای خدمت به مردم ایران زمین همه کار میکرد و همه اینها را برای خود افتخار میدانست و هنوز هم همه اینها را برای خود افتخار میداند.
آقای شجریان، پروفسور سمیعی در روزهایی که شما خود را به جریان فتنه و دوستان فتنه گر خود اهدا کرده بودید، تمام مدالهای افتخار و داشته و نداشته علمی خود را به دانشگاه تهران اهدا کرد تا یک بار دیگر این شما باشید که در میدان عمل قافیه را باخته باشید.
استاد دیروز حالا باید به یک سوال مهم افکار عمومی پاسخ دهد. سوالی که شاید ذهن خیلیها را مشغول کرده و آن این که، آقای شجریان هم شما استادید و هم پروفسور سمیعی؛ اما شما کجا و پروفسور سمیعی کجا؟!