مدارس شبانه روزی با این فرض که فرهنگ بومیان نتوانسته است خود را با جامعه غالب و مسلط مدرن تطبیق دهد، راه اندازی شد. آنها فکر میکردند کودکان بومی از طریق پذیرش مسیحیت و صحبت کردن به زبانهای انگلیسی یا فرانسه میتوانند جذب جامعه کانادا شده و موفق باشند. دانش آموزان مدارس شبانه روزی از صحبت کردن به زبان مادری خود منع میشدند واگر آنها به زبان مادری خود صحبت میکردند ، مجازاتهای غیر قابل تصوری در انتظار آنها بود. سوء استفادههای جنسی و روانی، تجربه مشترک دانش آموزان بومی بود که توسط دولت مجبور به حضور در مدارس به اصطلاح مذهبی شده بودند. آنها در بیشتر طول سال دور از خانوادهشان بودند. مفهوم جذب و انطباق یک دروغ بزرگ بود و این کودکان در نهایت با تضعیف روحیه و روان آشفته مدرسه را ترک میکردند.
گزارشها و روایتهای بسیاری درباره سوء رفتارهای وحشتناک با کودکان توسط کارکنان مدارس شبانه روزی وجود دارد که از آن جمله میتوان به سوء رفتارهای فیزیکی، جنسی، احساسی و روانی اشاره کرد. آموزشی هم که این کودکان در این مدارس میدیدند، از نوع آموزشهای کاملا درجه دو بود: آموزش آنها در اصل بر کار یدی و کارگری در کشاورزی و صنایع سبک متمرکز شده بود.نمونهها و اشکال سوء استفاده در این قبیل مدارس فراوان بود: سوء استفاده فیزیکی معادل تنبیه جسمانی بود؛ تجاوز جنسی هم یک امر عمومی بود و سوء استفاده روانی نیز چیزی بود که کارکنان مدرسه به خوبی آن را میدانستند. دانش آموزان مورد ضرب و جرح قرار میگرفتند، به آنها تازیانه میزدند و آنان را به تختهایشان میبستند. زبان آنها تنها به جرم این که با زبان مادریشان صحبت کرده بودند، با سوزن سوراخ میشد.
این بود آنچه که دولت بر سر بومیان و ساکنان اصلی کانادا میآورد و این که چگونه مدارس شبانه روزی به مکان امنی برای استعمار کودکان و سوء استفاده از آنها تبدیل شده بود. آرتور پلینت یکی از سرپرستان خوابگاه این مدارس که به ۱۸ مورد تجاوز جنسی به کودکان ۶ تا ۱۶ ساله متهم شده بود، یک نمونه فاحش از این انحطاط اخلاقی بود.
ویلی بلک واتر یکی از قربانیان رفتار غیر انسانی پلینت بود. او اولین بومی کانادا بود که توانست یک دادخواست پزشکی برای اختلال روحی ناشی از استرس پس از این حوادث را مطرح کند. بلک واتر یکی از بازماندگان مدرسه شبانه روزی بومیان آلبرنی، در مورد شکنجه دهندهاش در این مدرسه میگوید:
«ارتور هنری پلینت مسئول خوابگاه پسران جوانتر و هم سن من بود. در هفته اولی که من آنجا بودم، او در نیمه های شب من را از خوا ب بیدار کرد. او به من گفت که یک تلفن فوری از پدرم دارم و به اتاقش بروم… از دفترش دری منتهی به اتاق خوابش داشت. پلینت من را به آنجا برد و لباس خوابش را در آورد و … من حالم بد شد و شروع کردم به استفراغ کردن. اما او به من خندید و به من گفت که اگر روی تختش استفراغ کنم، من را کتک خواهد زد. پس از آن پلینت به مدت سه سال، هر ماه یک بار به من تجاوز میکرد. من در نهایت به آقای باتلر در مورد رفتاری که پلینت به من داشت، شکایت کردم اما آقای باتلر هم من را با تازیانه زد و گفت ای بچه کثیف ای بومی دروغگو !
پلینت معروف به تروریست جنسی، به مدت ۲۰ سال همچنان به شکنجه کودکان بومی ادامه میداد. اما این شکنجهها «هم توسط مقامات و هم توسط جامعه ما نادیده گرفته میشد. ما درباره تساوی صحبت می کردیم؛ ما درباره حقوق مدنی صحبت می کردیم؛ این مردان جوان، هیچ حقی نداشتند و دوران کودکی آنها به تاراج رفته بود.»
پلینت، تنها یک نمونه کوچک سوء استفاده فرهنگی تحت حمایت دولت کانادا است.
در این موارد کلیسا هم به نوعی مسئول سوء رفتارهای جنسی با دانش آموزان شناخته میشود. به طوری که پاپ بندیکت شانزدهم، در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۰۹ ، در دیدار با یک هیئت از مجمع بومیان کانادا از مساله تجاوز و رفتار اسفناک با دانش آموزان بومی در مدارس دینی (کلیسایی) شبانه روزی ابراز تاسف عمیق کرد. اتحادیه کلیسایی کانادا نیز در سال ۱۹۸۶ از مجمع بومیان کانادا به طور رسمی عذرخواهی کرد.
شورای عمومی و اجرایی کلیسا با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «از همه افرادی که در مدارس شبانه روزی بومیان تحت کنترل اتحادیه کلیسایی مورد آزار و اذیت جسمی، جنسی و روحی قرار گرفتهاند، از صمیم قلب عذرخواهی میکنیم.»
همچنین استفن هارپر نخست وزیر کانادا، به منظور آرام کردن نگرانیهای داخلی و بین المللی و در حالی که نشان میداد سعی میکند از ریختن اشکهای خود جلوگیری کند، اظهار داشت: «دولت کانادا از همه بومیان این کشور صمیمانه عذرخواهی میکند و از آنها میخواهد که قصور دولت در این زمینه را ببخشند. ما متاسفیم.»
این لحظات عاطفی آقای هارپر به زودی از ذهنها و خاطرهها پاک شد، اما نقض سیستماتیک حقوق بومیان در کانادا همچنان ادامه دارد.
اتحادیه حمایت از حقوق زنان در کانادا برای اقدام بین المللی (FAFIA) میگوید کانادا نقض حقوق اساسی زنان فقیر و آسیب پذیر دراین کشور را نادیده میگیرد. شارون مک لور سخنگوی این سازمان میگوید: «کانادا به خانهای از موارد جدی نقض حقوق بشر در مورد زنان و دختران بومی تبدیل شده است.»
زنان و دختران جوان بومی مرتب ناپدید میشوند. تاکنون بیش از ۶۰۰ دختر و زن بومی گم شدهاند. بر اساس گزارشها، بسیاری از آنها مورد تجاوز قرار گرفته، مثله شده و به قتل رسیدهاند. اما متاسفانه نیروهای پلیس کانادا هیچ اقدام عملی برای پیدا کردن زنان ناپدید شده و یا پیدا کردن مجرمان، انجام نداده است.
علاوه بر این، ناوی پیلای یک مقام ارشد سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر، کانادا را در فهرست بدترین کشورهای ناقض حقوق بشر در جهان گنجانده است و از لایحه ۷۸ کبک که با هدف محدود کردن تظاهرات و اجتماعات تصویب شد، به شدت انتقاد کرد.
سالی شتی، دبیر کل سازمان عفو بین الملل نیز دولت کانادا را برای نقض جدی حقوق بشر مورد انتقاد قرار داده است.
خبرگزاری فرانسه به نقل از شتی گزارش داد: «در این کشور یک افول واقعی از فضای دموکراتیک دیده میشود… بسیاری از سازمانها فقط به دلیل طرح سئوالهایی که خوشایند دولت نیست، بودجه خود را از دست دادهاند.»
کانادا سرزمین وعده های برباد رفته است؛ کشوری که ساکنان اولیه آن به شکل دردآوری از حقوق اولیه خود محروم میشوند؛ کشوری که کرامت انسانی، پشیزی ارزش ندارد.
کشوری که با گستاخی در مورد نقض حقوق بشر در جاهای دیگر اظهار فضل میکند، حقوق بشر را درخانه خود رعایت نمیکند و نقض آن را نادیده میگیرد. این کشور به نوبه خود در منجلاب این نفاق و دورویی غرق خواهد شد.
درباره نویسنده: دکتر اسماعیل سلامی کارشناس امور بین الملل است که تاکنون بیش از صدها مقاله از او در سایتهای معتبر جهان منتشر شده است. وی از مقالهنویسان نشریههای معتبری چون الاهرام، پلستاین کرانیکل (Palestine Chronicle) گلوبال ریسرچ (Global Research) ، وترنز تودی (Veterans Today) و وراسیتی وویس (Veracity Voice) است. مقالههای وی تا کنون به بیش از سی زبان مختلف در دنیا ترجمه شدهاند. سلامی دارای مدرک دکتری در مطالعات شکسپیری است.
این مقاله به صورت اختصاصی برای وب سایت پرس تی وی نوشته شده و استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.