در سالهای اخیر، پدیدهای نگرانکننده و در عین حال قابل تأمل در بازار کار ایران و بسیاری از کشورهای دیگر دیده میشود؛ جوانان جویای کار، تمایلی به انجام مشاغل یدی و فیزیکی ندارند و در عوض، رویای کسب درآمد از طریق گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی و مشاغل مبتنی بر اینترنت را در سر میپرورانند. این تغییر نگرش، که از یک سو محصول تحولات جهانی و از سوی دیگر حاصل بحرانهای داخلی است، اکنون به یکی از مهمترین چالشهای بازار کار کشور بدل شده است.
از کارگاه به اینستاگرام؛ تغییر آرزوهای شغلی یک نسل
در گذشتهای نهچندان دور، بسیاری از جوانان پس از پایان مدرسه یا دانشگاه، راهی بازار کار میشدند؛ کارهایی چون نجاری، بنایی، مکانیکی، آرایشگری، فروشندگی یا کارگری در کارخانجات. امروز اما، بیشتر جوانان دنبال راهاندازی کانال یوتیوب، پیج اینستاگرام، فروشگاه آنلاین یا تبدیلشدن به “فریلنسر” در زمینههایی مانند طراحی، تولید محتوا یا برنامهنویسیاند.
علیرضا، ۲۳ ساله، فارغالتحصیل رشته گرافیک میگوید:
“من میتونم با یه لپتاپ و اینترنت خونه پول دربیارم؛ چرا باید برم تو گرمای تابستون تو کار ساختمون؟”
جملهای که بازتاب نگاه غالب بسیاری از جوانان نسل جدید است.
نگاهی به دلایل عدم تمایل به مشاغل یدی
کارشناسان حوزه کار و جامعهشناسان دلایل مختلفی برای این تغییر نگرش عنوان میکنند که در ادامه به مهمترین آنها میپردازیم:
۱. تغییر سبک زندگی و ارزشهای اجتماعی
در گذشته، کار یدی «شرافتمندانه» تلقی میشد، اما در سالهای اخیر با گسترش شبکههای اجتماعی، شغلهایی که دیده میشوند و پرزرقوبرق بهنظر میرسند (مثل ولاگری، فریلنسری، استریمر بودن و…) جای خود را در ذهن جوانان باز کردهاند.
۲. کاهش جایگاه اجتماعی برخی مشاغل سنتی
مشاغلی مانند لولهکشی، بنایی یا کارگری، به رغم زحمت فراوان و مهارت بالا، از نظر اجتماعی چندان مورد توجه نیستند. بسیاری از جوانان از نگاه مردم نسبت به این نوع کارها گلهمندند. آنها نگراناند که «تحقیر» شوند یا موقعیت اجتماعی پایینتری نسبت به همنسلانشان داشته باشند.
۳. مقایسه درآمد و تلاش
بسیاری از جوانان باور دارند که اگر در فضای مجازی موفق شوند، بدون زحمت بدنی و با آزادی بیشتر، درآمدی به مراتب بالاتر از کار فیزیکی خواهند داشت. این تصور، اگرچه همیشه دقیق نیست، اما انگیزهای قوی برای ترک مشاغل سنتی است.
۴. فشار خانوادهها برای داشتن شغل “آبرومند”
در برخی خانوادهها، مشاغل یدی همچنان «سطح پایین» تلقی میشوند. در نتیجه، جوانی که علاقهمند به این حوزههاست نیز دچار تردید و سرکوب میشود.
۵. نبود آموزش رسمی و سیستماتیک برای مهارتهای فنی
مدارس و دانشگاهها کمتر بر مهارتهای واقعی بازار کار تمرکز دارند. در نتیجه، جوانان نه به خوبی برای کار فیزیکی آماده میشوند و نه ذهنیت مثبتی نسبت به آن دارند.
فضای مجازی؛ فرصت یا سراب؟
اگرچه فضای مجازی توانسته بسترهای نوینی برای اشتغال ایجاد کند، اما موفقیت در آن ساده نیست. فقط درصد کوچکی از فعالان دیجیتال به درآمد پایدار میرسند، و بسیاری پس از مدت کوتاهی به دلیل نداشتن برنامه، مهارت، یا سرمایه اولیه کافی ناامید میشوند.
دکتر صادقی، جامعهشناس کار، در گفتوگو با ما میگوید:
“بسیاری از جوانان در فضای مجازی دچار توهم فرصتهای آسان و ثروت سریع هستند. در حالی که اکثریت این مسیرها، اگر نگوییم بنبست، اما نیازمند زمان، پشتکار و مهارت بالا هستند.”
مشاغل فنی؛ بازار بکر اما بیمتقاضی
در سوی دیگر، کارفرمایان از کمبود نیروی ماهر و علاقهمند در حوزههای فنی گلایه دارند. بسیاری از کارگاهها و کارخانجات نمیتوانند نیروی جوان جذب کنند، چرا که متقاضی ندارند.
یک استاد کار مکانیک در شیراز میگوید:
“کارگاه من جای کار داره، درآمدشم بد نیست. اما کسی حاضر نیست بیاد یاد بگیره. همه میخوان یهشبه با گوشی پولدار شن.”
⸻
دولت و نظام آموزشی چه میکنند؟
کارشناسان معتقدند بخشی از تقصیر متوجه سیاستهای آموزشی و رسانهای کشور است. وقتی در سیستم رسمی، کار فنی و مهارتی ترویج نمیشود و مدارس صرفاً بر دروس نظری تأکید دارند، طبیعی است که دانشآموزان علاقهای به این مسیرها نشان ندهند.
همچنین، نبود مشوقهای اقتصادی برای ورود به مشاغل یدی – مانند بیمه، وام، و امنیت شغلی – موجب میشود جوانان ریسک آن را نپذیرند.
راهکار چیست؟
برای بازگرداندن تعادل به بازار کار و کاهش شکاف میان ظرفیت مشاغل یدی و علاقه جوانان، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
• بازنگری در ارزشگذاری فرهنگی مشاغل فنی و دستی
• افزایش مشوقهای مالی، بیمهای و حمایتی برای نیروهای مهارتی
• توسعه آموزش مهارت در مدارس، هنرستانها و دانشگاهها
• برنامهسازی رسانهای با محوریت کار واقعی و مهارتهای کاربردی
• حمایت هدفمند از جوانانی که در حوزه فضای مجازی فعالیت حرفهای دارند تا از سراب خارج شوند
سخن پایانی
دورشدن نسل جوان از مشاغل فیزیکی و علاقه افراطی به فضای مجازی، پدیدهای پیچیده اما قابل مدیریت است. اگرچه نمیتوان در برابر تغییرات جهانی ایستاد، اما با سیاستگذاری هوشمندانه و بازتعریف ارزشها، میتوان نسل جوان را به سوی تعادل در انتخاب مسیر شغلی سوق داد؛ مسیری که هم با واقعیتهای بازار کار همخوان باشد، هم با آرزوهای آنان.