مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید: «اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟» غلام گفت: «مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»
منبع: جوامع الحکایات
خدمت رسانی جهادی به ۷ هزار معلول در روستاها
دیدار وزرای امور خارجه هند و ایران در مسقط
خبر جدید درباره افزایش قیمت بنزین
گشتزنی پهپاد ناشناس در ولایتهای هممرز افغانستان و پاکستان
پرتاب ماهواره در کلاس میکرو/ عارف: حامی صنعت فضایی هستیم
عراقچی وارد مسقط شد
کنتور هوشمند؛ راهی موثر در ناترازی انرژی/مجهز شدن ۹۵درصد از چاههای آب کشاورزی کرمانشاه به کنتورهای هوشمند
عزیزیخادم: روند برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال شفاف نیست
غلامی کنار پادشاهی نشسته بود. پادشاه خوابش می آمد، اما هر گاه چشمان خود را می بست تا بخوابد، مگسی بر گونه او می نشست و پادشاه محکم به صورت خود می زد تا مگس را دور کند.
مدتی گذشت، پادشاه از غلامش پرسید: «اگر گفتی چرا خداوند مگس را آفریده است؟» غلام گفت: «مگس را آفریده تا قدرتمندان بدانند بعضی وقت ها زورشان حتی به یک مگس هم نمی رسد.»
منبع: جوامع الحکایات
این مطلب بدون برچسب می باشد.