نسیم آنلاین در گفت و گوی مشروحی با محمد سعیدی کیا نوشت:
–در همه دولت ها تقریبا اینگونه بوده است که هرکس سر کار آمد، به گروه خودش میدان داد و دیگران را کنار گذاشت. من این رفتار را به نفع انقلاب نمیدانم. اختلاف نظرات سیاسی نباید مانع این شود که فضا برای کسانی که وفادار به انقلاب هستند و توانایی انجام کارهای خوب را دارند، تنگ شود.
–من دنبال دولتی هستم که بتواند در کشور انسجام ملی به وجود آورد. یعنی ایقدر خط کشی نکنیم و مردم را کنار بگذاریم. این رفتارها موجب دفع نیروها می شود. به دنبال “انسجام ملی” هستم. یعنی اینکه ما در جامعه یک انسجام به وجود بیاوریم. الان در جامعه اختلافات سران قوا به تنه جامعه رسوخ کرده. این اختلافات باعث تشنجها و بداخلاقیهایی در سطح جامعه میشود .
–تعدد کاندیداها در انتخابات ضرر ندارد. چه ایرادی دارد؟ هرکسی توانایی دارد، قانون این اجازه را داده در انتخابات شرکت کند. من تا آخر انتخابات خواهم ماند و به نفع کسی کنار نمیروم.
-{در پاسخ به اینکه به نظرتان کسانیکه در مسائل سال ۸۸ به هر نحوی مقصر بودند، حق شرکت در انتخابات را خواهند داشت؟} تعیین تکلیف برای کاندیداهاوظیفه شورای نگهبان است
–ما به هیچ وجه نباید در راستای تخریب دیگران حرکت کنیم. هر کاندیدایی تنها باید برنامه خود را به مردم ارائه دهد
–رئیسجمهور طبق قانون اساسی دارای یک اختیاراتی است که باید آنچه که در قانون اساسی آمده را بتواند انجام دهد. رئیسجمهورنباید فراتر از قانون حرکت کند. در سالهای گذشته دیدیم کسانی خواستند بیش از چارچوبهای قانونی حرکت کنند و برای کشور ایجاد مشکل و چالش کردند.
–حق تعیین سیاستهای کلی نظام با مقام معظم رهبری است. رئیسجمهور میتواند مشورت بدهد اما حق تعیین با رهبری است، نه اینکه خودش نظریهپردازی کند، رئیسجمهور مجری است نه نظریهپرداز. متاسفانه روسای جمهور دولتهای قبل هم به سمت نظریهپردازی رفتند. رئیسجمهور نباید نظریهپرداز باشد؛ بلکه باید فردی اجرایی باشد. طبق قانون اساسی رئیسجمهور کسی است که دارای مسئولیت اجرایی است. مهمترین وظیفه رئیس جمهور اداره دولت است.
–من همواره در مسائل موجود کشور اظهار نظر کردهام به طوری که در زمان دولت آقای خاتمی یک عده نامه نوشتند و معاونان وزارتخانهها امضا کردند، اما از وزارتخانه ما هیچ کس امضا نکرد. این بخاطر آن نبود که از طرف ما به آنها اجبار و تحکم شده باشد، کادر وزارتخانه اعتقاد به آن روشها نداشتند. یا در موضعگیری های دیگر هم همینطور بوده است، مثلا وقتی ما متوجه شدیم رهبر معظم انقلاب مخالف انتصاب فردی هستند که برای معاون اولی دولت دهم در نظر گرفته شده، قبل از آنکه حتی آن نامهای که علنی شد، علنی شود ما پیگیری کردیم و نامهای را خدمت آقا نوشتیم. بعدها نیز نامهای دیگر نوشتیم که در رسانهها مطرح شد. البته قرار نبود آن نامه علنی شود ولی کسی خبرش را رسانهای کرد.
– من از همان ابتدا گفتم که پدرم راننده شرکت نفت بود. من الان داراییام به تناسب اول انقلاب کمتر شده، از اول انقلاب تا الان تنها درآمدم حقوقی بوده که میگرفتم و هیچ درآمدی از کارهای اقتصادی نداشتهام . اینکه مدام بعضیها در مورد ماشینی که دارم حرف میزنند، باید بگویم که این ماشین متعلق به خانواده من است، من خودم در زمان کار از یک پژو استفاده میکنم. اهل این هم نیستم که نزدیک انتخابات ماشین را بفروشم و به چیز دیگری تبدیلش کنم، این را نفاق میدانم.
– اصولاً معتقدم دولت برنامه خاصی برای اقتصاد کشور نداشت. در انتخابات نیز اعلام نظر کردند گفتند ما اقتصاد خصوصی را قبول نداریم بخش عمومی را قبول داریم بخش عمومی یعنی چی؟ یعنی سهام عدالت ؟ من توزیع این سهام عدالت را در راستای خصوصی سازی و اقتصاد نمی دانم. چون اعتقادی به برنامهریزی در این دولت وجود نداشت، سازمان مدیریت را تغییر شکل و محتوا دادند. سازمان مدیریت یک جای کارشناسی تخصصی در همه امور اجرایی کشور بود.
– البته شما فکر نکنید رئیسجمهور هر کاری دلش خواست میتواند انجام بدهد. پس توقع آنچنانی نباید داشت.
– صحیح، روشن، شفاف بگویم، اختیارات رئیس جمهور برای وظایفی که در قانون اساسی برایش تعریف شده کافی است. هر جا هم اختلافی پیش آمد، فصلالخطاب رهبری است.
– در سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد تعامل ما با دنیا خوب انجام نشد. ما باید با دنیا تعامل کنیم و همکاری کنیم نه اینکه با هر یک از آنها به یک دلیلی برخورد کنیم و علیه خودمان تهییج و سازماندهی کنیم. ما باید اصولمان را حفظ کنیم اما بیخودی داد و فریاد نکنیم.
– در رابطه با امریکا من گفتهام این کار رهبری است. رهبری باید تصمیم بگیرد کی مذاکره کنیم؟ چگونه مذاکره کنیم؟ رئیسجمهور هم باید اسبابش را فراهم کند.
-{در پاسخ به اینکه شما اگر رئیسجمهور شدید، در اولین سخرانیتان درسازمان ملل می گوئید “اسرائیل باید محو بشود”؟}این سیاست کشور ماست، منتهی نحوه بیانش میتواند لطیفتر باشد. می توانیم بگوئیم ما رژیم صهیونیستی را یک کشور غاصب می دانیم، این همان حرف است اما با یک نحو بیان دیگر. از بحث هولوکاست چه بهره ای بردیم؟ شما بگوئید؟ چه بهرهای بردیم؟ “منافع ملی” ما، مشخص میکند که چه حرفی را باید بزنیم.