6

روشنفکری که با دعای مادرش تاکنون دستگیر نشده است!+تصویر

  • کد خبر : 71056
  • ۰۶ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵

چون او فیلسوف است و آدم سختی است و هر یک کلام حرفی که می زند متوجه مقدمه، تبعات و موخره اش است. مثلا من خیلی راحت می گویم فلانی آدم خوشبختی است ولی ایشان اگر شما بگویی فلانی خوشبخت است می گوید: شما خوشبختی را چه تعریف می کنید؟ کاری می کند که شما به غلط کردن بیفتید که چرا این حرف را زدی!

حسین الله کرم خدا وکیلی این طوری است. با افکار و عقایدش صد درصد مخالفم، ولی خیلی دوستش دارم.

خبر نوشت: چه زمانی که در گفت وگو با رسانه های خارجی از ایران دفاع می کند و چه وقتی که در صدا و سیما، حرف هایی می زند که جنسش دفاع از رضاخان پهلوی است، خودش است و خودش. تفاوتش با برادر کوچکش سعید بیش از فاصله معمول دو برادر است. اگر کسی رابطه خونی این دو اطلاع نداشته باشد، فاصله فکری این دو را نمی فهمد.
صادق زیباکلام در طول مصاحبه بیش تر به سوی دیگر نگاه می کرد، آخر مصاحبه گفت دلیلش این بود که می خواستم فکر کنم صادقانه پاسخ بدهم.

(سوال) برادرتان سعید زیباکلام -استاد دانشگاه تهران-بر خلاف شما، هم کم اظهار نظر می کند و هم اینکه در گفت وگو کردن آدم بسیار سختی است. چرا؟

چون او فیلسوف است و آدم سختی است و هر یک کلام حرفی که می زند متوجه مقدمه، تبعات و موخره اش است. مثلا من خیلی راحت می گویم فلانی آدم خوشبختی است ولی ایشان اگر شما بگویی فلانی خوشبخت است می گوید: شما خوشبختی را چه تعریف می کنید؟ کاری می کند که شما به غلط کردن بیفتید که چرا این حرف را زدی!
مهمترین دغدغه سال های جوانی تان چه بود؟

انقلاب کردن.
شغل مورد علاقه کودکی تان چه بود؟

دو شغل را دوست داشتم. یکی اش روحانی شدن بود که منجر به اختلاف شدید من با پدرم شد.
شغل دومی که علاقمند بودید چه بود؟

اول و دوم راهنمایی که بودم، تبریزی ها یک سری بنزهای خیلی قشنگ و شیک از آلمان آوردند و تی بی تی را تاسیس کردند و برای اولین بار، راننده ها باید یونیفرم خاص تنشان می کردند. عینک آفتابی می زدند و من چه عشقی می کردم وقتی این راننده ها را می دیدم. با خودم می گفتم یک روزی می شود من پشت این ماشین بنشینم و عینک را به صورت بزنم؟! من عاشق این شغل بودم.
راستی چه شد که روحانی نشدید؟

وقتی وارد دبیرستان شدم تحت تاثیر داماد خاله ام آقای سید علی اصغر هاشمی اولیا مدیر مدرسه علمیه چیذر، می خواستم به قم بروم و طلبه بشوم.
چه خصوصیاتی در رفتارشان بود که شما را جذب کرد؟

ایشان فوق العاده آدم اخلاقی و با محبتی است. من تابستان ها نزد ایشان دروس دینی می خواندم. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که من تصمیم گرفتم دیگر به دبیرستان نروم.
پس چه شد که قم نرفتید؟

پدرم با همه وجود مخالفت کرد. پدرم آدم متدینی بود ولی با روحانیت آبش در یک جو نمی رفت.
یعنی ملی-مذهبی بودند؟

بله. متاسفانه ایشان خیلی روحانیت را قبول نداشت.

آخرین فیلمی که دیدید مربوط به چه زمانی است؟

سال ۵۶ بود که فیلم دیوانه ای از قفس پرید جک نیکلسون را دیدم. این فیلم نشان می دهد که در جامعه چه کسی دیوانه است. آن فیلم یکی از کارهایی بود که می خواستم آن را ببینم چون کلی مطلب درباره اش خواندم.
یعنی بعد از سال ۵۶ دیگر فیلم ندیدید؟!

چرا. مثلا آژانس شیشه ای حاتمی کیا را تصادفی دیدم.
فیلم را دوست داشتید؟

خیلی خوشم آمد. یک جورهایی بیان واقعیت بود. جنگ را مقدس نکرده بود و نگفته بود کسانی که به جبهه رفتند ابر انسان بودند. فیلم خوب بود. فکر می کنم یک جورهایی سرخوردگی رزمنده ها را نشان داد. شخصیت حاج کاظم خیلی برایم جالب بود.
الان شخصیت هایی مثل حاج کاظم در اجتماع مان داریم؟

حسین الله کرم خدا وکیلی این طوری است. با افکار و عقایدش صد درصد مخالفم، ولی خیلی دوستش دارم.
به جز آژانس شیشه ای، فیلم دیگری ندیدید؟

چرا. سال ۸۳ خبرنگاری به من گیر داده بود که راجع به فیلم های کیمیایی می خواهم با شما مصاحبه کنم و من هر قدر می گفتم اصلا اهل سینما نیستم و آخرین فیلمی که دیدم سال ۵۶ بوده، او قبول نمی کرد. براساس آن قاعده کلی «با آدمها بحث نکن» قبول کردم. بعد مجبور شدم تمام فیلم هایی کیمیایی قبل و بعد از انقلاب را ببینم. منتها خبری ازآن خانم نشد و فکر کنم به خارج از کشور رفت.

– یکی از دخترانم یک مشکل اساسی دارد و می گوید شما برای چی به ایران برگشتید؟! چون سال ۷۰ دانشگاه برادفورد ازمن دعوت به همکاری کرد و من هم این دعوت نامه را مثل آدم های عقده ای قاب کردم و در دفتر کارم گذاشتم! آخرین دخترم لیلا می گوید: چرا شما به ما فکر نکردی؟ من هم به او می گویم اگر این قدر علاقمند هستی برو.


با شجریان و افتخاری ارتباط برقرار نمی کنید؟

متاسفانه نه.
فقیه مورد علاقه تان؟

آیت الله سیستانی.
فیلسوف مورد علاقه تان؟

نمی دانم.
شاعری که کارهایش را دنبال می کنید؟

از کارهای قیصر امین پور خیلی خوشم می آمد. این شعرش را خیلی دوست دارم.

ای دل همه رفتند و تو ماندی تنها- بارت همه ناله بود و کارت همه آه

کوتاه کنم قصه که این عمر دراز- از چاه به چاله بود و از چاله به چاه
به حافظ سر می زنید؟

اهلش نیستم.
اهل استفاده از عطر هستید؟

نه.
دوران عقدتان هم این کار را نمی کردید؟

نه.
به فوتبال علاقمند هستید؟

نه راستش را بخواهید.
پس چرا در یکی از مصاحبه های اخیرتان برای تعریف روابط سیاسی در آستانه انتخابات از بارسا و رئال مادرید اسم بردید؟

برای اینکه احساس کردم مفهومی را که می خواهم بگویم، با اسم بردن از تیم های معروف جا می افتد.
رابطه فوتبال با سیاست چیست؟

رابطه ای بین آنها نمی بینم.
با آدمهای پر حرف چطور رفتار می کنید؟

کاری می کنم که آنها احساس کنند من عقب افتاده هستم و حرف زدن با من فایده ای ندارد.
غذایی که خیلی دوست دارید، چیست؟

املت را خیلی دوست دارم. باقالی پلو با گوشت ماهیچه را خیلی دوست دارم. باقلا قاتق را هم خیلی دوست دارم.
شایعه ای که بار اول شنیدید و بعدا فهمیدید اشتباه بوده است؟

الان نمی توانم چیزی بگویم.
کار نکرده زندگی تان چیست؟

n+1 کار ناکرده دارم. دوست دارم خاطرات دانشگاه تهران را بنویسم. کتابی به دکتر محمد ملکی نوشتم و می خواهم آن را تمام کنم. مایلم کتابی درباره اینکه چرا آمریکا ستیزی در ایران به وجود آمد، بنویسم. البته حدود ۱۵۰ صفحه ای در این باره نوشتم، ولی هنوز تمام نشده است. می خواهم کتابی درباره مصدق بنویسم و فکر می کنم اقدامات او بعد از ملی شدن صنعت نفت درست نبود. درباره نفت و اینکه آیا انگلیسی ها درباره آن طرحی داشتند هم تصمیم دارم کاری انجام دهم.
نظرتان درباره عبارت «التماس دعا» در محاورات روزانه چیست؟

اصلا دوست ندارم. اگر هم به کسی بگویم، قلابی می گویم.
دوست ندارید بقیه برایتان دعا کنند؟

به جز مادرم، دوست ندارم کس دیگری برایم دعا کند.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=71056

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]