این پرونده که قرار است در شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گیرد، دو سال قبل با شکایت از سوی مرد مغازهداری تشکیل شد. این مرد به پلیس گفت: من خواروبارفروشی دارم و همیشه مغازه تا دیروقت باز است. شب حادثه حدود ساعت ۱۰ مرد جوانی سوار بر موتوسیکلت جلو مغازهام توقف کرد و داخل آمد. او یکدفعه کلتی کمری را بیرون کشید و از من خواست هرچه پول دارم به او دهم من هم از ترسم موجودی دخل را به او دادم. مرد جوان علاوه بر ۶۰۰هزارتومان پول نقد، ۴۰۰هزارتومان هم شارژ تلفن همراه سرقت کرد.
چند روز بعد شکایت مشابه دیگری به ماموران داده شد. در این شکایت هم مردی که سوپرمارکت داشت، مدعی شد از سوی جوان مسلحی مورد دستبرد قرار گرفته است.
سومین شکایت، ماموران را به زنجیرهایبودن این سرقتها ظنین کرد. این مالباخته نیز مرد مغازهداری بود که بهدلیل شدت جراحات در بیمارستان بستری شده بود.
او بعد از ترخیص به ماموران گفت: «حدود ساعت ۱۰صبح بود و هنوز مبلغ زیادی در دخلم نبود. مرد جوانی وارد مغازه شد و از من خواست پولهایم را بدهم. او کلت داشت، فکر کردم قلابی است و اهمیتی به حرفش ندادم و در برابرش مقاومت کردم با او گلاویز شدم و او ابتدا تیری به زمین شلیک کرد و به محض اینکه دید مردم جمع شدهاند گلولهای هم به پای من شلیک کرد و بعد هرچه پول در مغازه بود، برداشت و رفت.»
پلیس با جمعآوری اطلاعات از شاکیان، شناسایی و دستگیری سارق مسلح را در دستور کار خود قرار داد. کارآگاهان متوجه شدند سارق مردی حدودا ۲۵ تا ۳۰ساله است که مغازههای غرب تهران را مورد دستبرد قرار میدهد. آنها همچنین متوجه شدند او موتورسوار حرفهای است. سارق جوان علاوه بر دزدی، مغازهدارانی را که در برابرش مقاومت میکردند، با شلیک گلوله زخمی و سه نفر از آنها را راهی بیمارستان کرده بود.
به این ترتیب واحدهای گشت پلیس در غرب تهران فعال شدند تا اینکه مرد موتورسوار به سراغ آخرین طعمه خود رفت و او را نیز زخمی کرد. مالباخته به ماموران گفت میتواند چهره مرد سارق را با جزییات کامل توصیف کند. با چهرهنگاری از متهم، این تصویر در اختیار همه ماموران قرار گرفت و آنها بعد از یک هفته، در ایستبازرسی، سارق موتورسوار را که قصد فرار داشت بازداشت کردند. سارق که نیما نام دارد بلافاصله بعد از بازداشت به سرقتهای متعددی که انجام داده بود اعتراف کرد.
او گفت: من مغازهها را از قبل شناسایی میکردم و برای اینکه بتوانم از آنها سرقت کنم، سعی میکردم در ساعات خلوت وارد مغازه شوم. من نمیخواستم کسی را زخمی کنم و آسیبی به طعمههایم برسانم اما وقتی مقاومت میکردند، من میترسیدم و به آنها شلیک میکردم. نیما در بازجوییها به ۳۰فقره سرقت اقرار کرد اما جرایم او به همین موارد ختم نشد و او اعتراف کرد به کودکی به نام پرهام نیز تعرض کرده است.
نیما در اعترافاتش گفت: «آن شب پرهام داشت در پارک بازی میکرد، به بهانه اینکه میخواهم برایش چیزی بخرم او را به سمت خودم کشاندم و مورد آزار جنسی قرار دادم.»
کارآگاهان در گام بعدی در حالیکه هویت ۳۰ مالباخته مشخص بود سعی کردند پرهام را شناسایی کنند. این مرحله از تحقیقات نیز با موفقیت به پایان رسید و پدر پرهام بعد از حضور در پلیس آگاهی به کارآگاهان گفت: چند ماه قبل پسرم با حالتی بسیار مضطرب به خانه آمد هرچه به او گفتم چه شده است حرف نزد تا اینکه مادرم بعد از کلی صحبتکردن توانست بفهمد پرهام مورد تجاوز قرار گرفته است، در همان زمان شکایتی مطرح کردیم و برگه پزشکی قانونی هم در این خصوص وجود دارد اما نتوانستیم عامل این جنایت را پیدا کنیم. وقتی پرهام برای شناسایی متهم به اداره آگاهی احضار شد ماموران نیما را میان ۱۰متهم دیگر قرار دادند و پسربچه به محض دیدن نیما او را شناخت.
با تکمیل تحقیقات درخصوص سرقتهای مسلحانه، از آنجایی که اتهام تعرض به کودک خردسال نیز مطرح بود، پرونده با صدور کیفرخواست درباره سرقتها به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قرار است نیما به زودی به دو اتهام سرقت مسلحانه و تجاوز به عنف در شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شود.
مشرق