علی طالبزاده
قدیمها برای ورود به هر شغلی باید شاگردی و پاچال داری میکردی و به اصطلاح خاک اون حجره رو میخوردی تا کسب و کاری را شروع کنی اما در این روزگار گویی شرایط در کشور ما خیلی فرق کرده. همین چند روز پیش خبر فعالیت چشمگیر دندانپزشکان در عرصه بساز و بفروشی انعکاس یافت و همین موضوع دستمایه سوژههایی شد که پس بساز بفروشها چه میکنند!
حتماً خاطرتان هست که بانک مرکزی برای ایجاد رقابت و افزایش کمی و کیفی ارائه تسهیلات به بخش تولید و مردم مجوز صدور ایجاد بانک خصوصی را داد. اما نکته ای که بانک مرکزی آن زمان از آن غافل بود عدمسختگیری برای هیئت مدیره بانکها بود که البته این روند هنوز هم ادامه دارد. اما آیا مردم نیز از کنار این بانکها وضعشان تغییری کرده است؟پاسخ ساده است برای مردم عادی خیر.
بانکداری در تمام دنیا به ویژه کشورهای با اقتصاد پیشرفته یک صنعت حرفهای و نیازمند دانش بالا است. اما همان طور که در اشاره هم آمد در ایران شرایط کمی فرق میکند. چندین نفر که پولهای کلانی دارند دور هم جمع میشوند و بانک میزنند. بدون اینکه تجربه جدی یک روز نشستن پشت باجه یک بانک را داشته باشند. فقط و فقط پول میخواهد و بس.
با نگاهی به هیئت مدیره برخی بانکها میبینیم که اکثر حاضران در هیئت مدیره کار اصلیشان هیچ سنخیتی با بانکداری ندارد.
اگر هم در جمع هیئت مدیره افراد آشنا به بانکداری باشد تنها برای راضی نگه داشتن بانک مرکزی است. به عنوان مثال ترکیب سهامداران اصلی تعدادی از بانکهای خصوصی نشان میدهد که شرکتهای فعال در بخش ساخت و ساز و فروش مسکن بالاترین سهم را در برخی بانکها دارند.
همچنین در ترکیب سهامداران اصلی بانکهای دیگر نیز میتوان فعالان حوزه مبل، موبایل، ، واردکنندگان، سرمایهگذاری ساختمان، تأمین اجتماعی، شرکت توزیع و پخش، خودرو و غیره را یافت. با نگاهی به این موضوع میتوان دریافت که هیچ یک از فعالیتهای این سهامداران به بانک و بانکداری مربوط نمی شود و هر شرکت با آورده خود از ساخت و ساز و بساز و بفروش ترکیب سهامداران را شکل دادهاند تا در حوزه خود والبته اگر شد دربازار پولی – بانکی سودی ببرند.
تجربه بانکهای نسل اول خصوصی و راههای کسب وکار آنها اعضای برخی از هیئت مدیرهها را برآن داشت تا با انشعاب و جداشدن از بانک قبلی بانکهای جدیدی با پشتوانههای خاص دولتی جدید ظهور یابند که البته تلاش برخی از آنها با هوشیاری بانک مرکزی موقتاً متوقف شد. با این تفاسیر نتیجه حضور شرکتهای فعال در بازار ساختمان در عرصه بانکداری است که میتواند تبعات منفی برای شبکه بانکی کشور را برشمرد. این رویه در بسیاری از بانکها و مؤسسات مالی حاکم است و متأسفانه بانکداران واقعی تنها پشت باجه بانکها نشستهاند و دیگران بدون تجربه بانکداری بانکدار شدهاند و با استفاده از رؤسای بازنشسته بانکهای دولتی به جذب مشتریان قدیمی بانکهای دولتی میپردازند.
به نظر میرسد بانک مرکزی باید در تأیید صلاحیت هیئت مدیره بانکها با دقت عمل بیشتری رفتار کند و فرصت ندهد که افرادی تنها به بهانه پولدار بودن بر شبکه بانکی کشور سیطره پیدا کنند و با سپرده و زندگی سهامداران و مردم بازی کنند.
بانکها چگونه پولدار شدند؟
وقتی که بانک مرکزی و دولت تصمیم به کاهش نرخ سود بانکی گرفتند تقریباً تمامی بانکیها به استثنای چند بانک لب به اعتراض گشودند و اعلام کردند که با این کار بانکها متضرر میشوند اما با نگاهی به مجامع بانکها در نیمه نخست سال جاری عکس سخنان بانکیها ثابت میشود. در اکثر مجامع بانکها افزایش سرمایه و پرداخت سود تصویب شده و این یعنی بانکها توانستهاند با وجود کاهش نرخ سود و شرایط اقتصادی کشور به سهامداران خود سود بپردازند و زیانی نکردهاند. اما سؤال از برخی بانکها این است که چگونه این بانکها به سرعت بر دارایی خود افزودهاند. یک کارشناس آگاه اینگونه پاسخ داد: بانکها آن زمان که نرخ سود در کشور بالای ۱۷ درصد بود و نرخ سود در اروپا و سایر کشورهای خارجی کمتر از ۴ درصد بود توانستند با اخذ وام ارزان قیمت از خارج این وامها را در بانکهای خود با نرخ سودهای بالای ۲۰ درصد به مردم بدهند و از این راه سود بسیار بالایی کسب کنند و به دلیل برخی شرایط سیاسی و زمانی بانکهای ایرانی به ویژه خصوصی از فرصت استفاده کردند و وام ۴ تا ۷ درصد خارجی را به قیمت ۱۷ تا ۲۶ درصد به تولید و مردم فروختند.
یکی دیگر از راههای کسب ثروت بالای برخی بانکهای خصوصی فعالیت در بازار ساخت و ساز بود. این بانکها با تزریق منابع مالی عمده در این بخش اقدام به تولید و احتکار مسکن و فروش آن با قیمت ساختگی کردند.