جنگنده رهگیر F-14 ملقب به «تامکت» (گربه نر) به عنوان یک سلاح ارزشمند در نبردهای هوایی تاریخ جهان شناخته میشود که تنها در سازمان رزم ۲ کشور آمریکا و ایران ایفای نقش کرده است.
این هواپیما همواره به عنوان یکی از برگهای برنده نیروهای مسلح ایران شناخته شده و تا به امروز خدمات بسیاری را در این راه به انجام داده است.
به همین منظور خبرگزاری فارس تصمیم بر این گرفت تا طی چند گزارش و مصاحبه به مناسبت ۴دهه خدمت این جنگنده در نیروی هوایی، به بیان بخشی از کارکردها و اهمیت این گربههای قدرتمند آسمان ایران بپردازد؛ با ذکر این نکته که برای تببین کامل زحمات خلبانان قهرمان و جان برکف گردانهای پروازی تامکت و همچنین نقش انکار ناپذیر این جنگنده در تاریخ معاصر کشورمان، به زمان بسیار بیشتری نیاز خواهد بود.
بخش اول: F-14های پارسی ۴۰ ساله شدند/ داستان خرید و ورود تامکتها به ایران
بخش دوم: شکست روباه روس در نبرد با گربه ایرانی/ تصمیم به فروش تامکتها در سختترین دوران نیروی هوایی
بخش سوم: بادیگارد اشباح در میدان جنگ/ ماجرای اولین سانحه برای تامکتها بعد از انقلاب
بخش چهارم: تغییر آرایش دشمن مقابل جنگنده های F-14 ایرانی/ رویای فرانسوی به زیر کشیده میشود
آنچه در زیر میخوانید، بخش پنجم از سلسله گزارشهای فارس است:
در بخش پیشین نوشتار از نقش کلیدی تامکتهای نیروی هوایی کشورمان در عملیاتهای سرنوشتساز و آزادسازی بخش اعظمی از خاک مادری سخن گفتیم، سپس به حضور قدرتمندانه این جنگنده در عرصه آسمان مرزهای غربی اشاره داشتیم اما به طور قطع، تمامی آن، بخش کوچکی از فعالیت F-14ها طی ۸سال جنگ تحمیلی بود و اگر بخواهیم نقطه عطف فعالیتهای این جنگنده رهگیر قدرتمند را بیان کنیم، شاید بهترین انتخاب حضور بر فراز خلیج فارس و نقش انکار ناپذیر، جهت باز نگاه داشتن خطوط دریایی حمل و نقل اقتصادی وابسته به نفت برای کشورمان باشد، لذا در این قسمت در این خصوص سخن خواهیم گفت، اما پیش از آغاز اصل مطلب نیاز است که به دو موضوع مهم و اساسی اشاره شود:
* نگاهی با چشمان باز
هنگامی که شما یک هواپیمای نظامی را خریداری میکنید، با قراردادی مشخص نیازمندیهای خود را اعلام کرده و در مقابل، هواپیما را همراه با قطعات یدکی، کتب فنی، تجهیزات نگهداری، آموزش خلبانان و کرو زمینی و اگر جنگنده باشد، تسلیحات دریافت خواهید کرد.
این قرارداد پشتیبانی برای مدت مشخصی اعتبار دارد و بعد از آن، کشور خریدار است که باید از این هواپیمای خریداری شده برای انجام ماموریتهایی در راستای حفظ منافع کشور خود استفاده کند.
در این بین احتمالا قطعات و تجهیزات مورد نیاز را با پرداخت پول دریافت خواهد کرد و عملا قرارداد میتواند دائما تمدید شود تا زمانی که هواگرد به پایان عمر عملیاتی خود برسد.
اما اگر این پشتیبانی به هر دلیلی قطع شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
قاعدتا ناوگانی که پس از مدتی با کمبود قطعه و تجهیزات و تسلیحات روبرو شده و آموزش نفرات مورد نیاز برای آن نیز به مشکل خورده است، ۲ مسیر پیش رو دارد: یا باید قید سرمایه ملی را زده و به دنبال شریک دیگری برود (کاری که برخی از کشورها انجام دادهاند) و یا روی پای خودش بایستد، خط تعمیرات را کامل کند، آموزشها را بومی کرده و تسلیحات مورد نیاز را با توان داخلی بسازد و این دقیقا همان کاری است که «ایران» در پیش گرفت.
لذا درست است که تامکتهای خریداری شده از بهترین امکانات برخوردار بوده و در زمان خود از بالاترین فناوری بهره میبردند ولی عملا پس از قطع پشتیبانیهای کشور سازنده و ورود به روندی انکارناپذیر که منجر به خودکفایی شد، دیگر تنها نام و نشانی آمریکایی دارند و در اصل نمادی از خودباوری و توان ملی محسوب میشوند.
در بیان اهمیت این کار همین بس که بدانیم تعمیرات سنگین یا اورهال این جنگنده، کاری شگرف به حساب آمده و برخلاف دیگر هواپیماهای موجود در نیروی هوایی کشورمان که امروزه در سایر کشورها نیز پرواز میکنند، تامکت تنها در ایالات متحده و آن هم نیروی دریایی این کشور پرواز میکرد و آنقدر پرهزینه بود که در سال ۲۰۰۶ کنار گذاشته شد اما در ایران همچنان به سوی آسمان بال میگشاید.
بنابراین اگر در سراسر این نوشتار، لب به تمجید از توان این پرنده قدرتمند گشودهایم (که البته کاملا به حق است) نه در تمجید مطلق تامکت بلکه در تمجید جنگندهای است که با توان ایرانی، امروز به سلامت و ایمن پرواز میکند.
گشت هوایی F-14 بر فراز مناطق غربی کشور
نکته قابل ذکر دیگر این است که اگر ما خلبانان عراقی را افرادی ترسو یا ناتوان بنامیم یا به شکلی که همواره آنان را افرادی کودن و بی مغز که براحتی مورد هدف قرار میگرفتند ترسیم کنیم، کاری بس اشتباه خواهد بود، زیرا در این صورت سطح عملکرد و توان خلبانان ایرانی زیر سوال رفته میرود.
ما باید بدانیم که عراقیها اولا در طی ۸ سال جنگ تحمیلی هرآنچه داشتند پای کار آوردند تا ایران اسلامی را به زانو درآورند و جز در سالهای نخست که تحت تاثیر آموزشهای شوروی سابق، تفکراتی بسته داشتند، همواره سعی میکردند تا بهترین ها را برای خلبانان خود در نظر بگیرند.
هرچند بازهم سطح این آموزشها از همتایان ایرانی به مراتب پایینتر بود، اما گذشت زمان و کسب تجربههایی نو، از آنان مردانی جنگی ساخت که حضورهای متعدد در عمق خاک کشورمان و خاطرات خلبانان نیروی هوایی گواه این مطلب است.
لذا در هنگام نقد تواناییهای خود، بهتر است دیدگاهی منصفانه به طرف مقابل داشته باشیم و چه بهتر که با بیان حقایق بگوییم در چه شرایطی و چه دشواریهایی، جان برکفان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانستند خصم را در هم بشکنند.
* ۷۰ شکار در تنبیه متجاوز
با آزادسازی بخش اعظم خاک کشورمان از لوث وجود ارتش بعثی، جمهوری اسلامی ایران خود را آماده ورود به عمق خاک عراق میکرد چرا که به نظر میرسید صدام حسین بنایی بر پایان جنگ ندارد و تنها سیاستی که میتوانست آنها را پای میز مذاکره بنشاند، تسخیر هدف یا اهداف راهبردی در این کشور و سپس حفظ آن بود تا به عنوان برگی برنده در مذاکرات استفاده شود.
ایران پیش از این تلاشهایی را در عملیاتهای رمضان، بدر و خیبر انجام داد که به نتایج مطلوب نرسید اما این بار با آغاز سال ۱۳۶۴ و بعد از مدتها رکود در جبههها، طرح عملیاتی «والفجر ۸» روی میز فرماندهان عالیرتبه جنگ قرار گرفت تا با گذشتن از اروندرود و خطوط مرزی در جنوب غرب خوزستان، منطقه راهبردی و ارزشمند شبه جزیره فاو به تصرف درآید.
همزمان با اجرای این عملیات در بُعد زمینی، نیروی هوایی بنا بر طرح «شفق» وظیفه داشت تا نخست با ایجاد یک چتر ایمن بر فراز منطقه نبرد با استفاده ترکیبی از رادارهای مادر، سایتهای موشکی و توپخانهای زمین به هوا و هواپیماهای رهگیر، از نفوذ جنگندههای بعثی جلوگیری به عمل آورده، سپس با اجرای تاکتیک بمباران خطوط دفاعی و سپس عقبه دشمن، موجب اختلال در ارسال تدارکات شود.
جنگنده تامکت در ارتفاع بالا چرخ ها را برای عکاسی باز کرده است
ضمنا ماموریتهای شناسایی تاکتیکی و شنود الکترونیکی به هواپیماهای شناسایی و سایتهای زمینی و پروازی«فاشا محول شد و ارسال تجهیزات برای نیروهای خط مقدم نیز بر دوش یگانهای ترابری نهاجا قرار گرفت.
در کنار نیروهای زمینی و هوایی، نیروی دریایی نیز بنا بر طرح عملیاتی «کربلای ۳» (تکسا ۳) با همکاری نیروی دریایی سپاه پاسداران وظیفه تسخیر سکوهای نفتی «البکر و الامیه» را بر عهده داشت.
ساعت ۲۲ روز بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴ عملیات غرورآفرین والفجر ۸ آغاز شد و نیروی هوایی مطابق با طرح از پیش تعیین شده، وظیفه اجرای ماموریت های محوله را بر دوش گرفت.
این برهه از تاریخ نهاجا دقیقا زمانی است که معاونت عملیات نیروی هوایی بر عهده سرهنگ خلبان (شهید) عباس بابایی قرار داشت و پدافند هوایی نهاجا نیز توسط سرهنگ (شهید) منصور ستاری فرماندهی میشد.
بنا بر نظر معاونت عملیات جهت پوشش بهتر فعالیتهای اجرایی در منطقه خوزستان و مناطق مشرف به آن و همچنین قطع کانالهای ارتباطی مختلف با تهران که موجب کُندی در کارها یا احیانا لو رفتن ماموریتها میشد، پایگاه پنجم شکاری امیدیه به عنوان مقرر قرارگاهی تحت عنوان «رعد» در نظر گرفته شد و هواپیماهای شکاری از پایگاههای هوایی دورتر از منطقه نبرد با اعزام به این ناحیه، عملیاتهای جنگی را انجام داده و به واسطه فاصله کم با خطوط دشمن، حداکثر مهمات را با کمترین میزان سوخت حمل میکردند. سایر هواپیماهای شکاری همچون تایگرهای دزفولی، فانتوم های بوشهری و تامکتهای اصفهانی و شیرازی نیز از مبدا به اجرای ماموریت میپرداختند.
با توجه به طرح «شفق»، جنگندههای رهگیر، هماهنگ با سایتهای راداری و پدافند موشکی، بیش از ۷۰ فروند هواپیمای دشمن را ساقط کردند که در این بین نقش تامکتها انکارناپذیر است.
تامکتهابا حضور بر فراز قرارگاههای مقدم عملیاتی، اقدام به اجرای عملیات گشت هوایی (CAP) کرده و با حفظ عقبه خطوط نبرد از هجوم جنگندههای دشمن، منتظر حضور آنان میماندند. در این میان اگر هواپیماهای عراقی از کمربند قدرتمند پدافند موشکی زمین به هوای «هاوک» و سایتهای توپخانهای میگذشتند، در مقابل خود تامکتها را مشاهده کرده و سرنگون میشدند.
جهت حفظ تامکتها از گزند تاکتیکهای «ساندویچی» یا حملات ارتفاع پایین میراژها، این خلا توسط رهگیرهای ریزنقش F-5 «تایگر» در ارتفاعات پایینتر پر میشد و گاهی تامکتها و فانتومهای رهگیر بر فراز منطقه نبرد نقش یک طعمه را ایفا کرده و با کشاندن هواپیما به رِنج موشکهای «هاوک»، موجبات انهدام آنان را فراهم میساختند.
* سیلی محکم زیر گوش مصر
دقیقا در همین زمان است که سیل کمکهای دیگر کشورهای منطقه به سمت عراق سرازیر می شود و عملا برخی از آنان مزدورهایی را نیز در اختیار رژیم بعثی میگذراند که این کمکرسانی تنها منحصر به افراد نبوده و تجهیزات زیادی نیز به دیکتاتور بعثی داده میشود.
یک نمونه این کمکها پرواز جنگندههای میراژ ۵SDE مصری است که با وظیفه جنگ الکترونیک پیشاپیش دستههای بمب افکن عراقی حرکت میکرد و میراژهای F-1 نیز پس از آن با ایجاد اختلالهای الکترونیکی بر روی باندهای کارکرد سایتهای موشکی زمین به هوا، آنها را دچار مشکل کرده و نهایتا گروه بمب افکن، منطقه را مورد اصابت قرار میداد ولی تنها پس از چند پرواز کوتاه و در همان روزهای نخستین، یک فروند از میراژهای ۵ مصری توسط F-14 ایرانی هدف قرار گرفت و سرنگون گردید که با این اقدام پرونده این عملیاتها نیز بسته شد.
خلبانان عراقی در حال توجیه عملیات پیش از پرواز در پایگاه هوایی شعیبیه ؛ مقصد: خاک ایران
در عملیات والفجر ۸ مجموعا ۱۴۸۰ سورتی پرواز مراقبت مسلحانه هوایی صورت پذیرفت که جهت اجرای آن معمولا ۸ فروند جنگنده تامکت به صورت دستههای ۲ فروندی بر فراز آسمان حاضر بودند که در این بین همواره ۴ فروند حین گشتزنی هوایی و ۴ فروند دیگر نیز در حال سوختگیری هوایی یا اعزام/بازگشت از منطقه ملاقات با تانکرهای سوخت رسان بودهاند، ضمن آنکه جنگندههای F-5 «تایگر» نیز به صورت آلرت ۴ فروندی در پایگاههای چهارم شکاری دزفول و پنجم شکاری امیدیه آماده مقابله با هجوم گسترده جنگندههای عراقی بوده و F-4های «فانتوم» نیز ماموریت گشت مسلحانه هوایی را بر عهده داشتند.
همزمان در بخش دیگری از میدان نبرد، نزاع بر فراز خلیج فارس به اوج خود رسیده و نقش انکارناپذیر نیروی هوایی -و در راس آن جنگندههای رهگیر F-14- جهت حفظ شاهرگهای اقتصادی کشور بیش از پیش نمایان میشد.
* بر فراز خلیج همیشه فارس
تاریخچه حضور هواپیماهای نیروی هوایی کشورمان بر فراز دریاها و مطابق آن حفظ خطوط مواصلاتی و اعمال تمامیت ارضی، به همان لحظات نخستین آغاز جنگ در شهریور ۵۹ و حتی پیش از آن باز میگردد.
در تمامی این سالها تا اوج درگیریها بر فراز خلیج فارس، نیروی هوایی وظیفه داشت تا با ایجاد چتر دفاع مستحکم در آسمان و همچنین تقویت توان پدافندی در سواحل و جزایر، از نفوذ هواپیماهای شکاری دشمن جلوگیری به عمل آورده و خطر انهدام منابع حیاتی اقتصادی-نفتی را کاهش دهد.
پوشش نزدیک هوایی از یگانهای سطحی نیروی دریایی ارتش نیز از دیگر وظایف ذاتی نهاجاست که به عنوان نمونه می توان به عملیات «مروارید» در هفتم آذر ماه سال ۱۳۵۹ اشاره کرد.
با گذشت زمان و اوج گرفتن درگیریها در مناطق مختلف مرزهای غربی، شعله جنگ در سطح منطقه شمالی خلیج فارس نیز بیش از پیش اوج گرفت تا جایی که با ورود نخستین دسته از جنگندههای ضدکشتی عراقی که همان سوپراتانداردهای اجارهای نیروی دریایی فرانسه بودند، رنگ و بوی آتش بازی به کلی تغییر کرد اما این تمام ماجرا نبود.
یکی از رخدادهای جالب توجه این مقطع، بهرهگیری از هواپیماهای میراژ F1EQ-6 مجهز به رادارهای پیشرفته «سیرانو ۵» توسط عراق بود که آمدند تا معادلات را با استفاده از موشکهای قدرتمند AM.39 «اگزوست» تغییر دهند.
میراژ F1EQ-6 با استتار ویژه پرواز بر روی دریا ملقب به Gunship Grey
این اقدام خطرناک، تنها بخشی از تفکر رژیم بعثی عراق بود که با هدف ضربه زدن به شریانهای نفتی و عاقبت به زانو در آوردن اقتصاد کشور به مرحله اجرا در میآمد اما جمهوری اسلامی ایران بنا نداشت تا قافیه را به این راحتی ببازد.
تا به آن روز انواع جنگندههای عراقی همانند «میگ ۲۳» و «سوخو ۲۲» آمدند تا با بمباران مناطق نفتی خصوصا جزیره خارک راه به جایی ببرند اما نتوانستند. بعد از آن نوبت بمبافکنهای راهبردی «توپولوف ۱۶» و «توپولوف ۲۲» عراقی شد که پس از اسیر شدن به تیر سایتهای موشکی زمین به هوا، جای خود را به میراژهای F-1 بدهند؛ پرنده هایی که با موشکهای قدرتمند «اگزوست» قصد جان نفتکشهای ایرانی را کرده بودند.
این مورد آخر، نیازمند تاکتیکی جدید بود و این تاکتیک دقیقا همان حضور قدرتمندانه بر فراز پهنه شمال خلیج فارس طی «جنگ نفتکشها»ست که تامکتها و فانتومها به خوبی از پس آن بر آمدند.
شهید همایون حکمتی از قهرمانان فانتوم پایگاه هوایی بوشهر
شاید بیراه نباشد که مهمترین ماموریت F-14ها را طی ۸ سال جنگ تحمیلی در همین برهه زمانی بدانیم چرا که در این مقطع، تامکتها در کنار فانتومهای پایگاه ششم شکاری بوشهر کاری کردند کارستان.
نخست آنکه پروازها از مبدا اصفهان و شیراز به سمت منطقه پرالتهاب خلیج فارس صورت میپذیرفت و هواپیماهای تانکر حاضر در نقطه ایستایی جنوب کشور ، آماده بودند تا پروازهای با مدوامت پروازی بالا را تضمین کنند؛ پروازهایی که گاها برای F-14ها تا ۱۲ ساعت و بلکه بیشتر نیز طول میکشید.
جنگنده F-14 حین سوختگیری هوایی از تانکر بوئینگ ۷۴۷ در جنوب غرب کشور
اندکی بعد با تصمیم نیروی هوایی جهت کاهش استهلاک پروازهای طولانی مدت در آسمان، طرح انتقال بخشی از تامکتهای پایگاه هفتم شکاری شیراز به پایگاه ششم شکاری بوشهر به مرحله اجرا در آمد که پایه گذار «گردان۶۲» F-14 در بوشهر شد.
همزمان با این جا به جاییها اوج درگیریهای دریایی رخ داد و عراق عملا اعلام کرد که شمال خلیج فارس به عنوان منطقه خط قرمز شناخته شده و هرکشتی را مشاهده کند هدف قرار خواهد داد و جزیره خارک نیر در دستور کار ویژه خلبانان عراقی قرار گرفت.
در مقابل اما خلبانان ایرانی در عمل نشان دادند که هنوز زمان زیادی مانده تا رژیم بعثی بتواند آرزوی خود را در بستن شیر نفت ایران محقق شده ببیند.
در نخستین درگیری هوایی در این منطقه که بین یک فروند جنگنده میراژ F-1 و تامکت ایرانی رخ داد، پیش از شلیک موشک اگزوست، هواپیمای عراقی سرنگون می شود و از حمله به نفتکشها جلوگیری به عمل میآید.
اندکی بعد تقابلات دیگری رخ میدهد که عمدتا تنها با قفل راداری تامکتها و بدون نیاز به شلیک موجب میشود خلبان عراقی لغو ماموریت میکند و در مواردی هم که جنگنده متجاوز پا را از این فراتر میگذارد، در درگیری مستقیم مورد اصابت موشک قرار میگیرد.
با بالا گرفتن زد و خوردها در منطقه درگیری، نیروی هوایی وظیفه مییابد تا به حملات ضد کشتی عراقیها پاسخ داده و با استفاده از توان موجود که محدود به فانتومهای مسلح به بمبهای سقوط آزاد یا موشکهای هوا به سطح «ماوریک» با برد ۱۲ کیلومتر میشد، کشتیهای باری، تجاری و حامل سوخت را به مقصد عراق یا از این کشور به اقصی نقاط جهان مورد حمله قرار دهد.
در این سوی میدان اما اتفاقات دیگری در حال روی دادن است، F-14ها در درگیریهای هوایی عموما پیروز میدان هستند و با هدف قرار دادن میراژها یا فراری دادن ناوگان بمبافکن از حمله به جزیره خارک و تانکرهای سوخت جلوگیری میکنند و اگر بخواهیم چند مثال خاص از این درگیری ها را بیان کنیم می توانیم به نکات زیر اشاره داشته باشیم.
* اشکها و لبخندها
خلبان یدالله خلیلی از قهرمانان گردان F-14 پایگاه هفتم شکاری شیراز، تنها طی یک روز موفق به شکار ۳ فروند جنگنده عراقی بر فراز آسمان خلیج فارس شده است.
خلبان فضل الله جاویدنیا در پروازی ۳ فروندی متشکل از ۲ تامکت اصفهان و یک فروند از شیراز، با استفاده از محاسبات ذهنی و بدون روشن کردن رادار، تا نزدیکترین نقطه به جنگنده عراقی که میگ ۲۳ بود رفته و در لحظهای مشخص با روشن کردن رادار هواپیمایی را که غافلگیر شده است، سرنگون میکند.
خلبان فریدون علیمازندرانی با شلیک یک تیر موشک هاوک (پروژه سجیل که دربخش بعدی به آن اشاره خواهیم کرد) یک فروند جنگنده سوپراتاندارد را که به نظر میرسید مدتها قبل از خاک عراق خارج شده است، منهدم میکند.
خلبان عادلی تنها با شلیک یک تیر موشک «فینیکس» به سمت گروه پروازی ۳ فروندی عراقی، هواپیمای لیدر را مورد اصابت قرار داد که به دلیل نزدیکی این ۳ هواپیما به یکدیگر، هر سه آنها متلاشی میشوند.
جمعی خلبانان F-14 پایگاه هشتم شکاری اصفهان/ خلبان فضلالله جاویدنیا پس از بازگشت از ماموریت طولانی مدت گشت هوایی بر فراز خلیج فارس در تصویر حضور دارد که جلیقه پرواز بر روی دریا بر تن دارد (نفر پنجم ایستاده از راست)
این اتفاقات تنها مشتی نمونه خروار است از اتفاقاتی که بر فراز خلیج همیشه فارس و از روز نخست جنگ تا پایان آن در سال ۱۳۶۷ به وقوع پیوست؛ درگیریهایی که با هدف قرار گرفتن تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی و عقیم ماندن ماموریتهای آنها همراه شد، اما در این بین، گاها رخدادهای تلخی نیز به وقوع پیوست.
به طور مثال ۲ فروند هواپیمای F-14 «تامکت» بر فراز جزیره خارک، به وسیله آتش خودی موشک «هاوک» هدف قرار گرفت که دلایلی متفاوت و طولانی دارد چرا که به دلیل شرایط حاد منطقه و پدافند قدرتمند و پیچیده این جزیره که هر جنبدهای را در آسمان منهدم می کرد، گاها به دلیل برخی ناهماهنگیها یا بالارفتن فشارهای روانی اتفاقات ناگواری رخ میداد.
طی این دو حادثه، یکبار مرحوم خلبان عباس حزین از قهرمانان بنام جنگ موفق به فرود هواپیمای خود در پایگاه ششم شکاری بوشهر میشود اما در حادثه بعدی هواپیما منهدم شده و هر دو خلبان مجبور به خارج شدن از تامکت (ایجکت) میشوند که در این بین افسر کابین عقب با نام «سید حسین حسینی» به شهادت میرسد.
برخی اتفاقات در درگیریهای هوایی نیز کام خلبانان گردانهای پروازی تامکت را تلخ میکند که یک نمونه آن شهادت خلبان هاشم آل آقا از بزرگان بنام و ارزشمند این جنگنده است که افتخار ۲ شکار هوایی را نیز در کارنامه داشته و شخصیت وی در کنار شجاعت بی مثال او، همواره دل خلبانان دیگر هواپیماهای نیروی هوایی خصوصا فانتومها را گرم میکرد.
شهید هاشم آل آقا
این خلبان گرانقدر طی یک عملیات درگیری هوایی بر فراز خلیج همیشه فارس جاودانه شد و کابین عقب وی نجات پیدا کرد اما از پیکر وی اثری پیدا نشد. هنوز علی رغم گذشت چندین سال، از علت این رخداد اطلاع دقیقی در دست نیست؛ گروهی این حادثه تلخ را نتیجه شلیک موشک از میگ ۲۳ عراقی میدادند و گروهی دیگر معتقدند هواپیمای تامکت مورد اصابت موشک ضد کشتی کرم ابریشم قرار گرفته که با قفل کردن بر روی اهداف سطحی به صورت راداری عمل میکند، اما دلیل هرچه باشد، تامکتیها یکی از بزرگان خود را در نبردهای حماسی بر فراز آب های گرم خلیج فارس از دست دادند.
اما در مقابل این حماسههای جاوید، گاها اتفاقاتی که بوی خیانت میدهد به شکلی دیگر کام قهرمانان را تلخ میکرد.
مصداق بارز این گفتار فرار یک فروند هواپیمای F-14 تامکت (به عنوان تنها فرار این هواپیما طی ۸ سال جنگ تحمیلی) به خلبانی احمد مرادی است که علاوه بر آنکه یک جنگنده آماده و مسلح با توان حمل موشک فینیکس را سالم به دست عراقیها رساند، می توانست آسیبهای جبرانناپذیری را در بُعد سیاسی به کشورمان وارد کند چراکه در قرارداد خرید تامکت از آمریکا این بند قید شده بود که این هواپیماها اجازه نزدیکی کمتر از ۳۰ مایل را به مرزهای کشور ندارند و علت آن هم این بود که مبادا این جنگنده در خارج از خاک ایران مورد اصابت قرار بگیرد و اطلاعات محرمانه و تکنولوژی آن به دست بلوک شرق و در راس آن شوروی بیفتد ولی عملا با این اقدام خیانتآمیز خلبان و انتقال هواپیما به خاک عراق، تبعات بسیاری رخ داد ، هرچند کابین عقب جنگنده (آزاده خلبان نجفی) هرگز حاضر به همکاری نشد و پس از پایان جنگ به کشورمان بازگشت.
تمامی این اتفاقات ریز و درشت در اوج درگیریهای کشورمان در میانه جنگ به اشکال مختلف تاثیر مثبت یا منفی خود را داشت.
یک نمونه قابل ذکر دیگر در کارنامه افتخارات خلبانان تامکت، هدف قرار دادن جنگنده قدرتمند میگ ۲۵ «فاکسبت» ساخت شوروی است.
این جنگنده که با هدف شناسایی هوایی -و بعدها رهگیر- وارد نیروی هوایی عراق شد، توسط این کشور مسلح به توان حمل بمبهای سقوط آزاد گردید که به صورت کور از ارتفاع بالا رها شده و به دلیل سرعت بسیار بالای جنگنده و سقف پرواز فوقالعاده آن (بالای ۷۰۰۰۰ پا) دستیابی جنگندههای ایرانی (به واسطه نبود لباس پرواز ارتفاع بالا برای خلبانان) یا سایتهای موشکی بُرد متوسط «هاوک» به آن ممکن نبود.
این هواپیماها حین ۸ سال جنگ تحمیلی در مقطع جنگ نفتکشها -و بعدها جنگ شهرها- اقدام به بمبارانهای کور میکردند که هدف آن تنها ایجاد بار روانی بر اقشار عادی جامعه یا ضربه به توان اقتصادی کشورمان بود و در این بین برخی مقامات سیاسی غیر مطلع نیز نهاجا را بابت عدم توان پاسخگویی سرزنش میکردند در حالی که از کمبودها در مقابل این شکاری که تنها متکی به سرعت بالا و سقف پرواز بلند بود -نه مانورپذیری در درگیری های نزدیک هوایی- بیاطلاع بودند.
اما در یک مورد خلبان شهرام رستمی با اجرای تاکتیک ویژهای بر فراز جزیره خارک توانست «فاکسبت» متجاوز عراقی را با موشک «فینیکس» سرنگون سازد.
خلبان شهرام رستمی نفر چهارم ایستاده از راست
این رخداد استثنایی آنچنان موجب تعجب مقامات بغداد و متعاقبا ترس آنان شد که «فاکسبت»ها به طور کامل از نزدیکی به خارک کنار گذاشتند.
حالا دیگر کشورهای مرتجع عربی در منطقه دستهای پنهان خود را در جهت حمایت از رژیم بعثی عراق علنی کرده و کمکهای مالی خود را با امکان بهرهبرداری از فضای هوایی کشور خود برای عراق همراه میکنند و حتی پا را از این نیز فراتر نهاده و در یک مورد هواپیمای فانتوم ایرانی حین پرواز جهت هدف قرار دادن کشتیهای به مقصد عراق، رسما توسط جنگندههای F-15 عربستانی رهگیری و سرنگون شده و خلبانان آن «همایون حکمتی» و «سیروس کریمی» نیز در دم به شهادت میرسند.
در همین زمان، تامکت ایرانی حاضر در منطقه نیز قفل راداری خود را بر روی ایگلهای سعودی داشته است اما به دلیل شرایط کشور، از شلیک خودداری میشود.
با این احوالات و شرایط میتوان کاملا درک کرد که در سالهای پایانی جنگ چه فشاری بر کشورمان وارد میشد تا نبرد به نفع عراق یا حداقل عدم پیروزی قاطع ایران به پایان برسد اما اوج این تحرکات خصمانه علیه ملت مظلوم کشورمان را در بخش دیگر خواهیم خواند که میتواند نمادی از ایستادگی در تمام تاریخ باشد.
پایان بخش پنجم
گزارش: دانیال بهمنش