۵ بهمن ۱۳۵۸ نخستین انتخابات ریاست جمهوری تاریخ ایران با حضور متنوع کاندیداهای احزاب مختلف سپیده دم انقلاب، با رای ۱۱ میلیونی مردم ایران به ابولحسن بنی صدر منتهی شد. آنچه در ذیل می آید بازخوانی اجمالی تاریخ ظهور و سقوط نخستین رییس جمهور ایران با عنایت به سفارشات رهبر کبیر انقلاب است.
تقدیر چنین بود که ایران انقلابی بنی صدر را از میان دیگر نامزدهای متعهد به ریاست جمهوری انتخاب کند بی آنکه بداند رای رهبر انقلاب چیز دیگری است. امام ۱۰ سال بعد از این نخستین انتخاب ۵ فروردین ۶۸ در نامه ای به آیت الله منتظری به این انتخابات اشاره می کند و رای خود فاش می سازد: “واللَّه قسم، من رأى به ریاست جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم” ( صحیفه امام، ج۲۱، صص ۳۳۲ )چنین می شود که رهبر پرنفوذ و قدرتمند بزرگترین انقلاب قرن در اوج اقتدار و قدرت، نظر خود را در خصوص مهمترین، حساس ترین و سرنوشت سازترین اتفاق بعد از انقلاب، حتی از نزدیکترین یاران خود مخفی می سازد و به رای جمهور کشورش گردن می نهد و بر اساس همان رای اکثریت، برخلاف دیدگاه و رای خود یعنی ولی فقیه زمان، حکم ریاست جمهوری را تنفیذ می کند و البته این تنفیذ را به مواردی هم مشروط و محدود می کند. ” تنفیذ و نصب اینجانب و رأى ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسى اسلامى ایران .” (صحیفه امام، ج۱۲، ص ۱۴۰ )
هیچکس تا زمانی که بعدها خود امام در نامه خود به منتظری اعلام کرد که به بنی صدر رای نداده است، از رای و نظر ایشان در دور اول انتخابات خبر نداشت. با توجه نفوذ کاریزماتیک امام در ذهن و جان مردم، بیراه نیست که بگوییم اگر ملت کوچکترین نشانه ای از رای امام در دست داشت، قطعا کسی دیگر را انتخاب می کرد و بنی صدر رای نمی آورد. اما بنیانگذار نظام مسلک دیگری داشت. رای مردم برای وی حجت بود. انتخاب بنی صدر سیره عملی و سیاسی امامی است که اگر چه برای دفاع از اسلام و احیای شریعت نبوی قیام کرده است اما رای مردم را اصل و فصلالخطاب می داند و آن را بر رای خویش که ولی فقیه است، مقدم می دارد.آنچه در رفتارشناسی حضرت امام با دولت اول و شخص بنی صدر حائز اهمیت است، عدم دخالت ایشان در امور دولت است. رهبر کبیر انقلاب اسلامی امور دولت را به کابینه و شخص رییس جمهور وامی گذارد و حتی در قالب رهبریت نظام نیز در امر اجرای امور نظام ورود پیدا نمی کند. وی در پاسخ نامه بنی صدر که از ایشان تقاضای اتخاذ تصمیم در خصوص مسائل مربوط به نخست وزیری شهید رجایی می کند، می گوید: ” بسمه تعالى. اینجانب دخالتى در امور نمىکنم موازین همان بود که کراراً گفتهام. و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدّبر و فعّال انتخاب نمایند. والسلام علیکم .- روح اللَّه الموسوى الخمینى.” (صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۱۷۵)
دیگر مساله قابل تامل در رفتار امام، مخالفت او با پیشنهاد نخست وزیری حاج سیداحمدآقا از سوی بنیصدر است. امام خمینی(س) برخلاف تمام رهبران تاریخ که فرزندان و منصوبان خود را در اولین فرصت به قدرت می رسانند، در پاسخ به نامه بنی صدر که نخست وزیری سیداحمدآقا را عین صواب می دانست، با هوشیاری تمام نوشت: ” بسمه تعالى. بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مىتواند خدمت کند. والسلام علیکم. روح اللَّه الموسوى الخمینى” ( صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۵۶) این پاسخ بینش عمیق رهبر کبیر انقلاب را به امر سیاست و قدرت نشان می دهد و اخلاق سیاسی او را عیان می کند.
در برابر رفتار دموکراتیک و عارفانه رهبر پرآوازه قرن، رفتار متکبرانه رییس جمهور قرار دارد. رای ۱۱ میلیونی مردم، بنی صدر را به افتخار بزرگ نخستین رییس جمهور کشور هزاره ها نائل کرد. رییس جمهوری سرزمین سلاطین کم افتخاری نبود، تنها کسی می توانست از عهده این عنوان سنگین برآید که ظرفیتی بالا و شخصیتی والا داشته باشد و بنی صدر چنین نبود. بنیصدر به شهادت تاریخ و به فرموده رهبر کبیر انقلاب، گرفتار تکبر و غرور ناشی از اقبال و اعتماد ۱۱ میلیون ایرانی شد و حالا که خود را رییس ایرانیان می دانست، سر به تکروی گذاشت و راه خویش را از امام و امت جدا کرد. نصایح امام پس از کنار گذاشتن وی، شاهد این مدعاست: “تمام خطاهایى که از ماها صادر مىشود روى این حبّ نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهاى نفسانى را زیر پا گذاشته بودید، اینطور نمىشد که همه گروهها، همه دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الّا این گروههایى که مىخواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت به شما کردند.” (صحیفه امام، ج۱۴، صص ۴۹۴)
تکروی ها و تصمیمات بنی صدر بخصوص در روزهای آغازین جنگ را اگر خیانت ندانیم، قطعا می توانیم بی کفایتی بنامیم. بی کفایتی های رییس جمهور در حوزه دفاعی چنان اوج گرفت که امام، عنوان فرماندهی کل را که به درخواست بنیصدر به وی تفویض کرده بود، از وی سلب کرد. بی کفایتی ها و تکروی های او همچنان ادامه یافت و جمعی از سیاست پیشگان غریب با ارزشهای انقلاب اسلامی بجای فرزندان واقعی انقلاب را بر مسند تصمیم گیری ها نشاند. رویکردهای نادرست و ناهماهنگ وی عاقبت نمایندگان نخستین مجلس شورای اسلامی بر آن داشت که عدم کفایت نخستین رییس جمهور را تصویب کردند و در پی آن رهبر انقلاب نیز مطابق قانون اساسی و در پاسخ به نامه رییس وقت مجلس، حکم عزل رییس جمهور را صادر کرد.
سرانجام بنی صدر، ۷ مرداد ۶۰، هجده ماه بعد از جلوس یر تخت ریاست جمهوری، با لباس زنانه پای بر هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ گذاشت و همراه با سرکرده منافقین و با مساعی خلبان مخصوص شاه، پس از پنج هفته اختفای بی سرانجام از کشور فرار کرد. او قبل از فرار عجیب خود، مورد نصیحت امام خمینی قرار گرفت و سفارش به توبه و بازگشت به صف انقلاب شد اما بنی صدر راه خود را انتخاب کرده بود. ” شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بکن، خداوند مىپذیرد تو را. آبروى تو را اعاده مىدهد. حیثیت تو را اعاده مىدهد .” (صحیفه امام، ج۱۴، صص ۴۹۳ الی ۴۹۵). نظر به ضرورت مساله، متن احکام، نامه ها و سخنان امام خمینی(س) پیرامون ظهور و سقوط بنی صدر در اینجا منتشر می شود متونی که در بازخوانی تاریخ دهه اول انقلاب جای تامل فراوانی دارند.
زمان: ۱۵ بهمن ۱۳۵۸/۱۷ ربیع الاول ۱۴۰۰٫
مکان: تهران، بیمارستان قلب.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
بر اساس آنکه ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقاى دکتر سیدابوالحسن بنى صدر را به ریاست جمهورى کشور جمهورى اسلامى ایران برگزیدهاند، و بر حسب آنکه مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع الشرایط باشد، اینجانب به موجب این حکم، رأى ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم؛ لکن تنفیذ و نصب اینجانب و رأى ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسه اسلام و تبعیت از قانون اساسى اسلامى ایران .از جناب ایشان مىخواهم که مسئولیت خطیرى که به موجب اراده ملت و بر اساس قانون اساسى به عهده ایشان گذارده شده است همچون امانتى الهى از آن پاسدارى نمایند، و به پیمان خود در مقابل خداوند تعالى و خلق وفادار باشند، و با اعتماد به فضل خداوند و اعتماد ملت همچون محورى استوار براى هماهنگى نهادهاى مسئول، حمایت از مبانى جمهورى اسلامى، در حوزه اختیارات و مسئولیتهاى خود قرار گیرند، و در راه هدف ملت- که آن تداوم بخشیدن به انقلاب اسلامى و استقرار نظام عدل اسلامى است- با تمام توان بکوشند، و خداوند متعال را ناظر و حاضر دانند، و به وظیفه سنگینى که به عهده گرفتهاند قیام کنند ..و از قشرهاى مختلفه ایران خصوصاً متفکران و دانشمندان و احزاب اسلامى و سیاسى و قواى انتظامى مىخواهم که در این لحظات حساس که بر کشور مىگذرد با حسن نیت از ایشان و دولت اسلامى پشتیبانى نمایند، و از تفرقه و اختلاف و کارشکنی بپرهیزند؛ و تا ایشان بر محور عدل اسلامى عمل مىکند و جانبدار مستمندان و مستضعفان هستند و از اعمال شِبه طاغوت اجتناب مىکنند از همکارى و معاونت دریغ ننمایند ..از خداوند تعالى توفیق ایشان را در راه خدمت به بندگان خدا و به کشور اسلامى خواستارم. والسلام على عباداللَّه الصالحین ..- عید پر برکت ولادت با سعادت ختمى مرتبت.- ۱۵/۱۱/۵۸٫ ۱۷ شهر ربیع الاول ۱۴۰۰٫روح اللَّه الموسوى الخمینى.منبع: صحیفه امام، ج۱۲، ص:ص ۱۴۰ الی ۱۴۱
سخنرانى در جمع اعضاى شوراى انقلاب و … (تنفیذ حکم ریاست جمهورى)
زمان: بعدازظهر ۱۵ بهمن ۱۳۵۸/۱۷ ربیع الاول ۱۴۰۰٫
مکان: تهران، بیمارستان قلب.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم. من یک کلمه به آقاى بنى صدر تذکر میدهم، که آن یک کلمه تذکر براى همه است: حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئه (۲) هر مقامى که براى بشر حاصل مىشود، چه مقامهاى معنوى و چه مقامهاى مادى روزى گرفته خواهد شد و آن روز هم نامعلوم است . توجه داشته باشند همه کسانى که براى بشر خدمت مىکنند، کسانى که داراى مقامى هستند، داراى پستى هستند، که مقامْ آنها را مغرور نکند. مقام رفتنى است و انسان در حضور خداى تبارک و تعالى ماندنى است.من از آقاى بنى صدر میخواهم که مابین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحىشان تفاوتى نباشد. تفاوت بودن، دلیل بر ضعف نفس است .و من از همه کسانى که در مقامى هستند، چه مقامهاى کشورى و چه مقامهاى لشکرى مىخواهم که به مقامات خودشان مغرور نباشند، و در راه اعتلاى اسلام و اعتلاى ملت مسلمان و اعتلاى کشور ایران کوشا باشند. و اینطور نباشد که به واسطه تقدم و تأخر یک نفر یا چند نفر موقتاً اسباب این بشود که کناره گیرى کنند و یا خداى نخواسته، مخالفت و کارشکنى.از خداوند تعالى مسئلت میکنم که همه ما را به راه خدا، به راه راست هدایت کند و از گرایش به شرق و غرب حفظ کند. و از خوف از ابرقدرتها حفظ کند.والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته.(منبع: صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۱۴۲)
حکم انتصاب آقاى بنى صدر به سمت فرماندهى کل قوا
زمان: ۳۰ بهمن ۱۳۵۸/۲ ربیع الثانى ۱۴۰۰٫
مکان: تهران، بیمارستان قلب
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
جناب آقاى بنى صدر، رئیس جمهور ایران
در این مرحله حساس که احتیاج به تمرکز قوا بیشتر از هر مرحله است جنابعالى به نمایندگى اینجانب به سمت فرماندهى کل نیروهاى مسلح به ترتیبى که قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران تعیین کرده است منصوب مىشوید. امید است با شایستگى که جنابعالى دارید امور کشورى و لشکرى و قواى مسلح به نحو شایسته و با موازین اسلامى جریان پیدا کند. از خداوند تعالى توفیق همگان را در خدمت به ملت اسلامى خواستارم.روح اللَّه الموسوى الخمینى(منبع: صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۲۵۹)
تفویض برخى اختیارات به ایشان
زمان: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۹/۲۱ جمادى الثانى ۱۴۰۰٫
مکان: تهران، شمیران، دربند.
نامه بنی صدر به امام:
[بسمه تعالى. حضور مبارک حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى، رهبر انقلاب اسلامى ایران- دام ظله العالى.
نظر به اوضاع کشور و مقابله قاطع با توطئهها و حوادث، ضرورى دید بر اساس گفتگوهاى مفصلى که حاج احمد آقا به عرض مىرسانند خواهان سه امر زیر بشوم:
۱- انتخاب نخست وزیر با تصویب امام .
۲- قواى انتظامى در اختیار و به دستور عمل کنند . ۳- دستگاههاى تبلیغاتى باید بر خلاف مصالح کشور و مخالف سیاست جمهورى اسلامى نباشد و آزادى آنان در حدود قوانین اسلامى باید مراعات شود. اطمینان مىدهد که با وجود همه مشکلات در صورتى که وسائل کار در دسترس و به اختیار باشند، هیچ گونه خطرى متوجه انقلاب اسلامى و کشور عزیز نخواهد شد. ابوالحسن بنى صدر].
پاسخ امام:
بسمه تعالى.
موافقت شد .
روح اللَّه الموسوى الخمینى.
منبع: صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۲۷۶
رد پیشنهاد نخست وزیرى آقاى سید احمد خمینى زمان: ۱ مرداد ۱۳۵۹/۱۰ رمضان ۱۴۰۰٫
مکان: تهران، جماران.
نامه بنی صدر به امام :
[بسمه تعالى. حضور مبارک حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى به عرض مىرساند، در اوضاع و احوال فعلى و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه جوانى است و هیجان مثبت کار براى قرار دادن کشور در خط تولید و فعالیت، جنبه معنوى و هیجان آفرین را جنبه اصلى مىگرداند، حاج احمد آقا (۱) یکى از مناسبترین اشخاص براى تصدى نخست وزیرى است. در صورتى که موافقت فرمایید عین صواب است. ابوالحسن بنى صدر]
پاسخ امام:
بسمه تعالى
بنا ندارم اشخاص منسوب به من متصدى این امور شود. احمد، خدمتگزار ملت است و در این مرحله با آزادى بهتر مىتواند خدمت کند. والسلام علیکم
روح اللَّه الموسوى الخمینى
منبع: صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۵۶
پاسخ نامه بنى صدر (عدم دخالت ایشان در امر معرفى اعضاى کابینه) زمان: ۱۱ شهریور ۱۳۵۹/۲۲ شوال ۱۴۰۰
مکان: تهران، جماران.
نامه بنی صدر:
[بسمه تعالى. بعرض میرساند، امروز بعدازظهر آقاى رجائى آمد فهرست وزرا را آورد غیر از یکى- دو تغییر غیراساسى همان فهرست قبلى است حتى دو مورد وزارت بازرگانى و کشور را نیز دو نفر گذاشته که مجلس رأى بدهد نامهاى هم نوشته شده است که به نظر مىرسانم به این ترتیب بنابر همان فهرست است و در آن فهرست اسامى که در جلوى آنها علامت گذاشتهام همانها هستند که صلاحیتشان براى اینجانب محرز نیست براى اینکه نمونهاى معروض کرده باشم به عنوان وزیر، همان کسى معرفى شده است که گزارش کذایى را درباره اطرافیان من تهیه و به خدمت شما آورده است و تقاضاى مصرانه کرده بودم رسیدگى و دروغ و راستش معلوم شود با آقاى رجائى بسیار صحبت کردم و فرمایشات صبح شما را که باید با هم تفاهم کنید و همه خدمتگزار اسلام باشید و تضعیف هیچ ارگانى نه رئیس جمهورى و نه مجلس به سود کشور نیست را گفتم معلوم شد اعضاى هیأت وزیران مثل خود نخست وزیر لایتغیرند با هم در متن نامه ضمیمه موافقت کردیم که به مجلس بنویسم مىفرستم هرطور مىفرمایید عمل مىکنم خود مصلحت کشور و ثبات کشور را در اجرا شدن تام و تمام قانون اساسى مىدانم اما همانطور که صبح عرض کردم و همواره نشان دادهام تصمیم شما هرچه باشد اجرا میکنم. ابوالحسن بنى صدر].
پاسخ امام:
بسمه تعالى.
اینجانب دخالتى در امور نمیکنم موازین همان بود که کراراً گفتهام. و سفارش من آن است که آقایان تفاهم کنند و اشخاص مؤمن به انقلاب و مدیر و مدّبر و فعّال انتخاب نمایند. والسلام علیکم .. – روح اللَّه الموسوى الخمینى.
منبع: صحیفه امام، ج۱۳، ص: ۱۷۵
حکم عزل ابوالحسن بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح
زمان: ۲۰ خرداد ۱۳۶۰/۷ شعبان ۱۴۰۱٫
مکان: تهران، جماران. بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ستاد مشترک نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران.
آقاى ابوالحسن بنى صدر از فرماندهى نیروهاى مسلح برکنار شدهاند.
روح اللَّه الموسوى الخمینى.
منبع: صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۴۳۰ حکم عزل ابوالحسن بنى صدر از ریاست جمهورى اسلامى ایران
زمان: ۱ تیر ۱۳۶۰/۱۹ شعبان ۱۴۰۱٫
مکان: تهران، جماران.
نامه آیت الله هاشمس زفسنجانی (رییس وقت مجلس شورای اسلامی) به امام:
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
محضر شریف حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى- ادام اللَّه ظله.
محترماً به عرض مىرساند، رأى مجلس شوراى اسلامى در جلسه مورخ ۳۱/۳/۱۳۶۰ پس از بحث و بررسى با حضور ۱۹۰ نفر به شرح زیر:.
آراى موافق: ۱۷۷٫
رأى مخالف: یک نفر.
آراى ممتنع: دوازده نفر.
در مورد آقاى سید ابوالحسن بنى صدر بر این قرار گرفت که «آقاى ابوالحسن بنى صدر براى ریاست جمهورى اسلامى ایران کفایت سیاسى ندارد» به موجب اصل ۱۱۰ قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران مراتب براى اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم الشأن گزارش مىگردد.
– رئیس مجلس شوراى اسلامى.
– ۳۱/۳/۶۰- اکبر هاشمى رفسنجانى].
پاسخ امام:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
پس از رأى اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى مبنى بر اینکه آقاى ابوالحسن بنى صدر براى ریاست جمهورى اسلامى ایران کفایت سیاسى ندارد، ایشان را از ریاست جمهورى اسلامى ایران عزل نمودم.
– اول تیرماه ۶۰٫
– روح اللَّه الموسوى الخمینى.
منبع: صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۴۸۰
توصیه های و نصایح امام به بنى صدر بعد از عزل وی
من الآن هم نصیحت مىکنم آقاى بنى صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگهایى که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویى که از دست دادید بدتر بشود. من علاقه دارم که تو بیشتر از این خودت را تباه نکنى. من علاقه دارم که همه اشخاصى که در این مملکت زندگى مىکنند یک زندگى انسانى- الهى باشد. نبادا یک وقت در دام اشخاصى بیفتى که این ملت آنها را سر تا پا شناخته است؛ و آنها از تو پشتیبانى کنند و تو هم در دام آنها بیفتى؛ که هم دنیا به باد رفته است تا آخر، و هم آخرت. اگر نصیحتهاى من را گوش کرده بودى، این مسائل پیش نمىآمد. لکن نگذاشتند؛ آنهایى که به تو اظهار علاقه مىکردند آنها به اسلام علاقه نداشتند؛ و تو را کشاندند به جایى که تباه کردند، بیش از این خودت را تباه نکن؛ به دام این اشخاصى که مثل اژدها دهان باز کردهاند تا همه حیثیت تو را به باد فنا بدهند وببلعند نیفت. چنانچه توبه کنى و برگردى و علاقه خودت را از این گروههاى مفسد، فاسد، جنایتکار، سلب کنى، و در یک کنارى بنشینى مشغول تصنیف و تألیف بشوى، صلاح تو است. اگر شما آن نصیحتى را که آن روز من با حال بیمارى در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید، امروز اینطور نبود و من نمىخواستم باشد؛ آن روز من [در] یکى از حرفها، که اساس همه گرفتاریهاى بشر است، تنبه دادم که حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَه: تمام خطاهایى که از ماها صادر مىشود روى این حبّ نفس و جاه و مال و منال است؛ اگر این کلمه را گوش کرده بودید و هواهاى نفسانى را زیر پا گذاشته بودید، اینطور نمىشد که همه گروهها، همه دوستان شما، از شما منفصل بشوند، الّا این گروههایى که مىخواهند شما را آلت دست قرار بدهند و به مقاصد خودشان برسند. دوستهاى درجه اول شما پشت بشما کردند. گروههایى که با شما بودند و براى شما شعار مىدادند پشت به شما کردند. و این دلیل این بود که شما قدرت سیاسى ندارید، بزرگتر دلیل این است که انسان یازده میلیون رأى را تباه کند! این گذشت و ناگوار گذشت، من نمىخواستم اینطور بشود. لکن باز براى هر کس، هر کار بکند، جاى توبه هست. درِ توبه باز است. رحمت خدا واسع است. شما توبه کن و یک قدم طرف خدا برو و پشت به هواى نفسانى بکن، خداوند مىپذیرد تو را. آبروى تو را اعاده مىدهد. حیثیت تو را اعاده مىدهد . و شمایى که امروز هستید در مجلس و در صحنه، شما هم این نصیحت عاجزانه من را قبول کنید و یک پاروى نفسانیت بگذارید، و این گروههایى که ایران را مىخواهند به تباهى بکشند، قیام مسلحانه بر ضد اسلام کردند، اینها را از خود برانید و از آنها تبّرى کنید؛ و آنهایى که اسلام را براى حالا دیگر صحیح نمىدانند، آنها را هم از خودتان برانید و از آنها تبرى کنید. جاى توبه باز است. بزرگترین گناه این است که انسان طرفدارى بکند از کسانى که به ضد اسلام قیام کردهاند، یا به ضد اسلام اعلامیه مىدهند. من خیر شما را مىخواهم. من حق خودم را بخشیدم به شما. هرچه بد گفتید بخشیدم. لکن خیر شما را مىخواهم که از این خطاها که تا کنون شده است دست بردارید، و با ملت حسابتان را یکى کنید؛ و با این گروههاى مختلفى که مىخواهند از حیثیت شما براى خودشانکسب و جاهت کنند، و هرچه آنها کسب وجاهت کنند شما وجاهتتان را از دست مىدهید، از اینها ببرید، و به اسلام، به همان چیزى که عقیده به آن دارید- لکن هواى نفس نمىگذارد- برگردید. و همه ما، همه ما، تعلیم پیدا بکنیم از این سربازهایى که در جبههها دارند جان خودشانرا فدا مىکنند. آنها جان خودشان را براى اسلام و براى مصلحت کشور اسلامى فدا مىکنند و ما سر خون آنها اینجا بنشینیم و با هم جنگ و ستیز کنیم! این در منطق اسلام از بزرگترین گناهان است و در منطق انسانیت از بزرگترین امورى است که قبیح است؛ چه قدر قبیح است که یک دستهاى براى مصالح کشورشان، براى مصالح ما، بروند در جبههها و آن طورجانفشانى کنند و آنطور خون خودشان را بدهند و شب و روز خودشان را صرف در این عبادت بزرگ الهى بکنند، و من و شما اینجا بنشینیم و مقاله بنویسیم و روزنامه بنویسیم و به جان هم بیفتیم! چه قدر این مسئله قبیح است و چه قدر شرمآور است!. خداوند همه ما را از شرّ خودمان نجات بدهد خداوند همه مارا به راه راست خودش هدایت کند. خداوند کشور ما را از شرّ اجانب نجات بدهد .. والسلام علیکم و رحمه اللَّه منبع: صحیفه امام، ج۱۴، صص ۴۹۳ الی ۴۹۵
منبع: پرتال امام خمینی(ره)