امام جمعه مشهد گفت: وابستگی شدید حضرت ابوالفضل (ع) به امام حسین(ع) در حقیقت مظهر عشق به خدا است چراکه حسین برای ابوالفضل، مظهر پروردگار است.
به گزارش افق انلاین ، آیتالله سیداحمد علمالهدی، ظهر امروز، در مراسم تاسوعای حسینی در حرم مطهر رضوی با اشاره به وجه تسمیه روز تاسوعای حسینی به نام قمر بنیهاشم (ع)، گفت: از دوران قدیم این رسم در عرف شیعه متداول شده است. البته در برخی بلاد، روز ابوالفضل را روز هفتم میدانند چراکه در این روز آب بر اطفال بسته شده و ایشان به عنوان سقای کربلا بود. اما آنها نیز روز تاسوعا را روز ابوالفضل عنوان میکنند.
امام جمعه مشهد در ادامه تصریح کرد: دلیل این مسئله به خاطر حادثهای است که عصر تاسوعای حسینی اتفاق افتاد. در این روز، شمر وارد کربلا شد و فرمان جنگ را آورد که در آن نوشته شده بود اگر حاضر به جنگ با حسینبن علی نیستی، فرماندهی سپاه را به شمر واگذار کن و عمر سعد برای اینکه این مقام را از دست ندهد، در همان لحظات اولیه، فرمان جنگ داد و لشکر را مجبور به حمله ناگهانی کرد.
آیتالله علمالهدی بیان کرد: حدود ۳۰ هزار نفر یکدفعه حملهور شدند و در این هنگام زینب کبری (س) حضرت سیدالشهدا (ع) را صدا زد و گفت لشکر به طرف ما میآید، چه کنیم؟ اما اباعبدالله با خونسردی فرمود: ما عباس را داریم. قمر بنیهاشم دستور امام حسین (ع) را خواست. آقا سیدالشهدا (ع) فرمودند: برادر! جانم فدای تو. برو و امشب را از لشکر مهلت بگیر، میخواهیم امشب را عبادت کنیم زیرا فردا روز شهادت ما است. سیدالشهدا (ع) از روی احساسات حرفی نمیزند، اگر چنین جملهای گفته است، از روی عاطفه و احساس نیست. ببینید حضرت ابوالفضل (ع) کیست که امام به او میگوید جانم فدایت.
عضو مجلس خبرگان رهبری در خصوص عظمت حضرت عباس (ع) اظهار کرد: این جریان دو عظمت در شخصیت ابوالفضل (ع) بروز میدهد؛ یکی همین جمله سیدالشهدا (ع) است که جان خود را فدای ابوالفضل (ع) میداند، یعنی شخصیت دوم عاشورا بعد از سیدالشهدا (ع)، قمر بنیهاشم (ع) است و دیگر اینکه هیبت ابوالفضل (ع)، جلوی لشکر ۳۰ هزار نفره را گرفت و آنها میخکوب روی زمین ایستادند. اینها به خاطر شجاعت و جنگجویی ایشان نیست، بلکه به دلیل عشق شدید ایشان به ولایت بود؛ مثل آهنی که در آتش آنقدر غلتیده میشود که خاصیت آتش را پیدا میکند.
آیتالله علمالهدی با اشاره به ریشه کلمه عشق، ابراز کرد: عشق لغتی عربی است که از اسم گیاهی گرفته شده است که در کنار نهالها و شاخههای گل میروید و اطراف آن آنقدر میپیچد تا اینکه آن را میخشکاند. اگر در درون دل انسان محبتی به وجود آید که همه احساسات را در دل انسان از بین ببرد و کار به جایی برسد که تمام تمایلات نفسانی او و اندیشهاش را از بین ببرد، به این محبت، عشق میگویند. پس اگر انسانی نسبت به خدا حسی پیدا کند که همه چیز به جز خدا در دل او خشکانده شود، به این میگویند عشق به خدا. عشق به حضرت حق همینطور در درون دل و جان قمر بنیهاشم (ع) وجود داشت.
وی در ادامه گفت: وابستگی شدید حضرت ابوالفضل (ع) به امام حسین (ع) در حقیقت مظهر عشق به خدا است چراکه حسین برای ابوالفضل، مظهر پروردگار است. یک شاعر عرب، شبی برای بنی هاشم شعری سرود؛ در مصراع اول گفت: ابوالفضل تو کسی هستی که امام زمانت به تو پناهنده شد، یک مرتبه به خود آمد و گفت من چه میگویم؟ سیدالشهدا به ابوالفضل پناهنده شد؟ این کفر است. ناراحت شد و شعر را ادامه نداد. شبهنگام، سیدالشهدا (ع) به خواب او آمد و به او گفت: تو داشتی برای برادرم شعر میگفتی، داشتی راست میگفتی، من به عباس پناهنده بودم و او پناهگاه من در روز عاشورا بود.
امام جمعه مشهد در ادامه گفت: بین شما خیلیها هستند که سابقه جبهه دارند و جریان نظامی را میفهمند. در یک جنگ غیر مکانیزه و تن به تن، ۳۰ هزار نفر یک طرف و ۷۲ تن یک طرف، جنگ در این موقعیت فقط ۵ دقیقه طول نمیکشد، اما در عاشورا اینطور نشد. جنگ از صبح تا عصر طول کشید و لشکر عمر سعد حداقل ۵ هزار کشته داد.
آیتالله علمالهدی در ارتباط با علت طولانی شدن جنگ در صحرای کربلا، اظهار کرد: علت طولانی شدن جنگ، شکست اولیه لشکر دشمن از ابوالفضل (ع) بود. پرچم در جلوی صف به قمر بنیهاشم داده شد و گفتند تو به جنگ نرو، این لشکر ۳۰ هزار نفره، با دیدن حضرت ابوالفضل (ع) و صلابت او که جلوی لشکر ایستاده بود، میترسیدند و جنگ فرسایشی میشد.
وی افزود: اینطور نبود که آب اصلاً نباشد، از روز هفتم آب جیرهبندی شد ولی دو نفر از جیرهبندی خود استفاده نکردند تا بچههای کوچک در استفاده از آب آزادتر باشند؛ این دو نفر حضرت ابوالفضل (ع) و سیدالشهدا (ع) بودند.
عضو مجلس خبرگان رهبری بیان کرد: جلوی فرات هزاران تیرانداز ایستاده بودند تا کسی نتواند آب ببرد، وقتی قمر بنیهاشم (ع) به سمت فرات آمدند، همه تیرها در کمان قرار گرفت ولی قبل از اینکه تیری پرتاب شود، حضرت عباس (ع) با شمشیر همه آنها را پراکنده کرد، حضرت ابوالفضل (ع) که آبی ننوشیده بود، بیاختیار کف دست را در آب گذاشت ولی تا یادش به لب تشنه امام حسین آمد، آب را روی آب ریخت، مشک را پر آب کرد و تشنه از شریعه فرات خارج شد. این رفتار نمایشگر عشق قمر بنیهاشم به حق و امام حسین (ع) است.
مهر