افق آنلاین ، سید حسام رضوی- انتخابات چهارمین دوره ریاستجمهوری افغانستان که مهرماه سال جاری برگزار شد از زوایای مختلف قابل طرح و بررسی و نتایج مختلف و قابلتوجهی از این بررسیها میتوان بدست آورد اما مطرح نمودن همه این زوایا در این مجال ممکن نیست لذا نگارنده بر آن است تا از یک زاویه مهم و مغفول آن را به بحث و بررسی بنشیند.
آمریکا پس از حملات ۱۱ سپتامبر به برجهای تجارت جهانی و برنامهریزی برای حمله به افغانستان و سقوط حکومت طالبان، یکی از اصول اساسی سیاست خارجی خود در این کشور را دولت-ملتسازی آن هم بر اساس ارزشهای آمریکایی و لیبرال دموکراسی غربی قرار داد.
همین اصل باعث شد تا از زمان حمله آمریکا به افغانستان هزینه هنگفتی برای تغییر ذائقه و فرهنگ مردم افغانستان صرف شود و ارزشهای آمریکایی بتواند با رنگ و لعاب رفاه، تمدن، دموکراسی، آزادی و اقتصاد بازار آزاد جایگزین فرهنگ متمدن مردم افغانستان شود.
برای تحقق آن هم آمریکا تمام امکانات خود را اعم از امکانات مالی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و از همه مهمتر رسانهای را به میدان آورد و در حقیقت توانست به بخشی از خواسته خود نیز نزدیک شود.
بر اساس اصول لیبرال دموکراسی غربی، برگزاری انتخابات مهمترین برنامه آمریکاییها برای استقرار دولت-ملتسازی مورد نظرشان در افغانستان بود تا در سایه آن و با جانشینی یک حکومت فرومانده و صرفا وابسته به خود بتوانند سایر اهداف لیبرالی خود را در این کشور پیاده کنند.
خب، افغاستان تا زمان حضور آمریکاییها به طور جدی زیرساختهای برگزاری انتخابات را نداشت و تامین همین زیرساختها هم زمانبر بود و هم هزینه زیادی را بر دوش آمریکاییها تحمیل میکرد با این حال واشنگتن میدانست عدم برگزاری انتخابات و یا شکست آن به معنای پایان ارزشهای لیبرال آن هم در زمان اوج حضور و قدرت آنها در افغانستان خواهد بود.
آمریکا تمام توان خود را به کار بست و با تجهیز و تکمیل زیرساختهای برگزاری انتخابات در افغانستان توانست بخشی از برنامه بلندمدت و اساسی خود را در افغاستان پیاده کند؛ انتخابات، حضور مردم در پای صندوقهای رای برای مشروعیتبخشی به دولت و در نهایت گزینش شخص موردنظر واشنگتن بدون توجه به خواست مردم.
در سه دوره گذشته انتخابات ریاستجمهوری افغانستان دقیقا همین ماجرا اتفاق افتاد و تکرار شد؛ آمریکا از ماهها قبل با استفاده از ظرفیت رسانهای گستردهای که در افغانستان و سایر رسانههای فارسیزبان در دنیا به وجود آورده بودند، پروپاگاندای مورد نظرشان را آغاز و انتخابات با شیوه آمریکایی را تنها راه نجات مردم افغانستان معرفی کرده و تمام تلاششان را برای حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای نمایشی رای به کار میبستند.
پس از حضور مردم و مشروعیت بخشی به انتخابات آنچه رخ میداد چیز دیگری بود: فرد مورد نظر آمریکا بدون توجه به خواست و رای مردم و به صورت شبه انتصابی وارد ارگ ریاستجمهوری میشد و سکان رهبری این کشور را به عهده میگرفت.
این تکرار تاریخ در رقابت کرزی-قانونی، کرزی-عبدالله، اشرفغنی-عبدالله برای مردم افغانستان مسجل شد و کمکم آنها را نسبت به بازی آمریکایی در افغانستان هوشیار کرد.
اما در واقع این فرصت برای مردم به وجود نمیآمد تا اعتراض خود را نسبت به این موضوعات اعلام کنند و یا اینقدر مشکلات زندگی و ناامنی برایشان دردسرساز شده بود که توان اعتراض مدنی را از آنها گرفته بود.
با این حال انتخابات ریاستجمهوری چهارم فرصتی مناسب برای نشان دادن اعتراض به سیاستهای آمریکا بود.
انتخابات در حالی برگزار شد که چیزی حدود یک میلیون و نزدیک به هشتصد هزار شرکتکننده در آن شرکت کردند.
مشارکت پایین مردم در این انتخابات باعث شد رسانههای آمریکایی از همان ساعات ابتدایی اعلام کنند تهدیدات طالبان باعث حضور کمرنگ مردم در انتخابات شده است اما با بیرون آمدن آمار صندوقها مشخص شد در مناطقی که طالبان حضور ندارند مشارکت پایینتر هم بوده است.
“در واقع انتخابات چهارم ریاستجمهوری نه تنها یک انتخابات که یک رفراندوم جدی برای نه گفتن به سیاستها و بازی آمریکایی در افغانستان بود.”
آمریکا با تمام وجود و با گوشت و پوست و استخوان معنای این عدم حضور و رفراندوم را درک کرد اما چارهای جز ظاهرسازی نداشت زیرا او با عبور از این رفراندوم بیشتز نگرانیاش متوجه پسارفراندوم بود.
واشنگتن به خوبی میداند هر نتیجهای که از این انتخابات اعلام شود با مخالفت سرسختانه طرف مقابل روبرو خواهد شد و این میتواند تنش در افغانستان آن هم در زمانی که آمریکا آماده خروج میشود را به نقطه جوش برساند و شکست مفتضحانه دیگری در کارنامه سیاسی و نظامی آمریکا ثبت کند.
همانطور که پیشبینی میشد بلافاصله سفر مقامات آمریکایی به افغانستان پس از انتخابات آغاز شد.
از اسپر وزیر دفاع تا نانسی پلوسی و زلمی خلیلزاد راهی کابل شدند و اینگونه به خورد افکار عمومی دادند که این سفرها پیرامون موضوع صلح افغانستان است، لکن با کمی بررسی مشخص میشود همه آنها آمده بودند تا معاملهای دیگر بر سر دولت آینده افغانستان میان غنی و عبدالله را به ثمر برسانند.
مقامات آمریکایی آمده بودند تا عبدالله و غنی را به یک فرمول مرضیالطرفین برسانند و از ادامه تنش پس از انتخابات و یک آبروریزی جدید برای واشنگتن جلوگیری کنند اما ادامه تاخیر در نتایج انتخابات نشان از آن دارد که این فرمول هنوز نهایی نشده است.
این روزها نیز جان بس سفیر آمریکا در کابل نیز به شدت فعال شده و به نمایندگی از کشورش به دنبال نهاییسازی فرمول آمریکایی برای جلوگیری از آبروریزی در پسارفراندوم است.
به نظر میرسد تا زمانی که این فرمول نهایی نشود و آمریکا نتواند طرفهای جدی انتخابات افغانستان را به نحوی راضی کند شاهد تاخیر در اعلام نتایج انتخابات خواهیم بود و الا شمارش یکمیلیون و نزدیک به هشتصد هزار رای کاری یک روزه است.