صادق زیباکلام در بخشی از یادداشت خود در روزنامه شرق با اشاره به تاریخچه برجام نوشت: پنج سال پیش در تیر ۹۴ پس از قریب به ۲۱ ماه مذاکرات فشرده و مستقیم میان ایران و آمریکا سرانجام توافق هستهای حاصل شد؛ توافقی که به نام «برجام» مشهور شد.
دلواپسان در تمام دو سالی که مذاکرات در جریان بود، ازهیچ مخالفت و سنگاندازی بر سر راه آن خودداری نکردند و بعد هم که توافق هستهای صورت گرفت، از پرتاب هیچ تیغ و تیشهای بر سر راه موفقیت آن فروگذار نکردند.
مابقی داستان برجام را میدانیم. تندرو دیگری در آمریکا وارد کاخ سفید شد و به کمک جریاناتی در ایران، تیر خلاص را به شقیقه برجام شلیک کرد. دلواپسان اگرچه برای برجام اشک میریختند؛ اما لبخند رضایت را وقتی ترامپ از برجام خارج شد، بر روی لبانشان میشد بهوضوح مشاهده کرد. نهتنها برجام به تیر غیب از پا درآمده بلکه جریان داخلی اشارهشده، یک موفقیت سیاسی هم به دست آورده بود و دولت روحانی را به باد انتقاد گرفت که نباید از ابتدا دولت با طناب پوسیده واشنگتن به درون چاه میرفت.
یکی پس از دیگری دلواپسان نوبت گرفته و تیم مذاکرهکننده و دولت روحانی را مذمت میکردند. آنان در هر فرصتی، برجام ورشکسته و به بنبسترسیده را بر سر روحانی میکوبیدند.اما واقعیت آن است که شاید سال آینده که اصولگرایان آرزو دارند قوه مجریه را هم مانند مجلس به دست بیاورند، خودشان بتوانند به برجامی جدید با آمریکا دست یابند.
سادهترین پرسشی که میتوان داشت، آن است که چرا دلواپسان باید اجازه میدادند میانهروها و روحانی میوه برجام را بچینند؟ مگر خودشان نمیتوانند؟ همهمان میدانیم اگر توافقی با آمریکا صورت بگیرد، اولین فایده آن کاهش تحریمها و گشایش اقتصادی است. آیا تندروها نمیتوانند با بوق و کرنا بانگ برآورند: «ای مردم دیدید که هشت سال روحانی وضع کشور را چقدر خراب کرده بود؛ اما حالا به حول و قوه الهی، شاهد هستیم که وضع اقتصادی چقدر بهبود پیدا کرده».