وزارت ورزش و جوانان ادعا دارد استقلال و پرسپولیس به زودی خصوصی میشوند. دلایل متعدد و مقاومت کارشناسان در نفی این ادعا هم کارساز نیست. فرض را بر این میگیریم که این دو باشگاه (شما بخوانید دو تیم) خصوصی شوند. در آن صورت چه تفاوتهایی را شاهد خواهیم بود؟ چند مورد را بشمریم:
۱- دیگر اختیار تیم در دست وزارت ورزش و جوانان نیست که امروز اگر خواست یک مدیر را بگذارد و فردا اگر نخواست، برکنارش کند.
۲- دیگر دوستان وزیر امیدی به کسب صندلی شماره یک این دو باشگاه نخواهند داشت. به این ترتیب سرمایههای انسانی دو باشگاه با لجبازی فردی مدیران نوظهور آتش نخواهند گرفت.
۳- ثبات، ثمره خصوصیسازی است. اگر بخواهند مانند باشگاههای اروپایی در مجمع عمومی تصمیمگیری کنند (که این مورد یک رؤیاست)، هواداران در مجمع برای تعیین مدیرعامل رأی میدهند و تا مجمع بعدی، مدیرعامل سر کار خواهد بود. در غیر این صورت هم فردی که مالک باشگاه خصوصی میگذارد با اعتماد به نفس مدیریت خواهد کرد.
۴- در باشگاه خصوصی دیگر خبری از هزینههای برنامهریزی نشده نیست. باشگاه برای هر ریال برنامه میخواهد و همین برنامهریزی، سازمان و سامان به دنبال خواهد داشت.
۵- اکنون آکادمیها به محلی برای هزینه تعبیر و تعریف میشوند در حالی که در دنیای مدرن فوتبال، آکادمیها معادن طلا هستند. استعدادیابهای حرفهای به دنبال استعدادهای ناب و ارزان میگردند و همین استعدادها، آینده باشگاه را تأمین و تضمین میکنند. آرسنال به لطف استعدادیابی در زمان ونگر موفق به ساخت ورزشگاه جدید شد و در کنار ساخت ورزشگاه، خزانه خود را هم پر کرد.
۶- در فوتبال اسپانیا، مدیران عامل باید چند فاکتور برای انتخاب داشته باشند که تسلط به ۲ زبان بین المللی و حساب پر بانکی دو مورد از آنهاست. در صورت خصوصی شدن میتوان از طریق مجامع دو باشگاه، برای انتخاب مدیرعامل، شرط تعیین کرد تا افرادی به صندلی شماره یک برسند که برای درآمدزایی باشگاه، برنامه اقتصادی قابل اجرا داشته باشند. در آن صورت دو باشگاه از بنگاههای ورشکسته و زیانده اقتصادی به شرکتهای موفق و سودده تبدیل خواهند شد. خصوصیسازی دو باشگاه، بدون تردید احیای این تیمهای ریشهدار و محبوب فوتبال ماست، اما آیا این اتفاقات خیر بر پیشانی دو تیم نوشته شده؟ آیا دو تیم به شکل خصولتی درخواهند آمد یا ارادهای برای واگذاری کامل دو تیم با برنامهای منطقی و علمی برای خوشبختی هر دو تیم وجود دارد؟