به گزارش خبرگزاری افق به نوشته اینترپرتر، چین بزرگترین واردکننده و پردازنده لیتیوم در جهان و همچنین تولیدکننده عمده باتری لیتیومی است. استرالیا نیز به عنوان منبع اصلی تأمین لیتیوم مورد نیاز چین عمل میکند.
کشف لیتیوم ایران نشان میدهد که پویایی زنجیره تأمین جهانی لیتیوم باید از منظر زمانی و مکانی ارزیابی شود. همانطور که ایلان ماسک خاطرنشان کرده است، گلوگاه مهم تولید باتری لیتیومی کنترل منابع لیتیوم نیست، بلکه ظرفیت پردازش، از جمله تصفیه و پالایش عناصر لیتیومی است. در این راستا، چین دارای مزایایی است که سالها، اگر نگوییم دههها، از رقبای جهانی خود جلوتر است.
توطئه چینیها
در سال ۲۰۲۲، بازیگران قدرتمندی مانند کانادا، استرالیا، فرانسه، آلمان، ژاپن و بریتانیا به رهبری ایالات متحده «اتحاد مواد معدنی حیاتی پایدار» را در تشکیل دادند تا بازار جهانی را از تسلط چین خارج کنند. اما کشف منبع جدید لیتیوم ایران میتواند یک موضع دفاعی متقابل را به چین بدهد.
نقش فرماندهی چین در زنجیره مواد معدنی حیاتی یک امر اتفاقی نیست، بلکه حاصل برنامهریزی هدفمند و استراتژیک است. درسهایی که از موقعیت این کشور در وسط زنجیره فولاد جهانی گرفته شده، استراتژیهای صنعتی آن در انتقال انرژی پاک، از جمله خودروهای الکتریکی و باتریهای لیتیومی را تشکیل میدهد. در صنعت فولاد، بخش عمدهای از منافع به شرکتهای استخراج معدن بالادستی مانند Rio Tinto و FMG و صنایع پاییندستی مانند خودرو میرسد؛ در حالی که علیرغم تولید بیش از ۵۰ درصد از فولاد جهان، سهم چین به نسبت انرژی و نیروی کاری که برای تولید آن استفاده میکند، کم است.
این تجربه محرک تلاشهای چین برای دستیابی به معادن لیتیوم در سرتاسر جهان بوده و که نشاندهنده هدف راهبردی آن برای کنترل کل زنجیره لیتیوم و اجتناب از مخمصهای مشابه با موقعیت آن در صنعت فولادسازی است. شرکتهای حوزه لیتیوم چین، Ganfeng و Tianqi که هر دو جزو پنج شرکت برتر جهان هستند، مجموعاً ۳۰ درصد از منابع جهانی لیتیوم (به ترتیب ۱۶ و ۱۴ درصد) را در اختیار دارند که نشاندهنده نقش محوری چین در بازار جهانی لیتیوم است. علاوه بر این، سود حاصل از استخراج لیتیوم به شرکتهای پاییندستی فرآوری لیتیوم و تولیدکنندگان باتری این امکان را داده که سرمایهگذاریهای خود در توسعه فناوریهای مرتبط را افزایش دهند و در نتیجه، فرآیندهای پالایش و تصفیه لیتیوم و همچنین مدیریت ضایعات را تقویت کنند که همگی توسط سیاستهای صنعتی و یارانههای دولتی پشتیبانی میشوند.
برگ برنده
از سوی دیگر، استرالیا ۹۵ درصد لیتیوم خود را به چین صادر میکند. اگر خبر کشف لیتیوم در ایران درست از آب دربیاید، ذخایر لیتیوم آن میتواند حرکت جهانی به سمت منابع انرژی پاک را تسریع کند. با این حال، ممکن است در این سناریو استرالیا خود را لبه پرتگاه سیاسی و اقتصادی بیابد. ممکن است این کشور به عنوان متحد کلیدی ایالات متحده برای محدودکردن صادرات لیتیوم خود به چین با فشار مواجه شود و احتمالاً تنشهای موجود را تشدید کند. از نظر اقتصادی، کشف لیتیوم در ایران میتواند بازار جهانی لیتیوم و موقعیت استرالیا را به عنوان تولیدکننده پیشرو لیتیوم مختل کند.
داستان ذخایر لیتیوم یک چیز را روشن میکند: کشف لیتیوم در ایران و مشارکت احتمالی چین برای دستیافتن به این منبع میتواند به طور قابل توجهی رقابت جهانی بر سر این منبع را تغییر دهد و بر روابط بینالمللی، به ویژه روابط چین-آمریکا و چین-استرالیا تأثیر بگذارد. استرالیا باید خود را برای یک بازار آشفته آماده کند؛ جایی که مجبور خواهد بود بین منافع اقتصادی و اتحادهای ژئوپلیتیکی خود تعادل برقرار کند.