نکته اول:
در اینکه فوتبال ایران فوتبالی دولتی است شکی نیست. برخلاف همه لیگهای حرفهای جهان تیمهای ایرانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم زیر نظر دولت و نهادهای بخش عمومی قرار دارند و توسط آنها تامین مالی میشوند. تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس که به سازمان تربیتبدنی سابق (بخوانید وزارت ورزش و جوانان فعلی) تعلق دارند، تیمهای صنعتی مانند سپاهان، ذوبآهن یا فولاد از کارخانههای دولتی منابع مالی دریافت میکنند و تیمهایی مانند ملوان و فجر به نیروهای مسلح وابستهاند. برخی تیمها مستقیما زیر نظر استانداری میروند؛ یکی، دو تیم خصوصی هم مانند استیلآذین و استقلالاهواز نیز محو شده و فوتبال صددرصد دولتی را به جای گذاشتند. در فوتبال حرفهای جهان باشگاهداری فعالیت اقتصادی و سودزا برای بخش خصوصی است و سرمایهگذار انتظار دارد در ازای سرمایهگذاری انجام شده به درآمد و سود معقول دست یابد اما ساختار دولتی و شبهدولتی ایران موجب شده در عمل دولت به عنوان باشگاهدار بزرگ در ایران عمل کند و به صورت مستقیم ۱۷ باشگاه از ۱۸باشگاه را در اختیار داشته باشد. سال گذشته درباره هزینههای باشگاههای فوتبال کشور در خبرگزاریها اعلام شد که این هزینهها رقمی حدود ۳۰۰ میلیارد تومان برآورد شده است. این مقدمه به این معناست که بازیکنان فوتبال و مربیان همه و همه از بودجه بخش عمومی مستقیم و غیرمستقیم مصرف میکنند. در کشور ما بودجه بخش عمومی از ۳ منبع به دست میآید. اول فروش نفت و منابع طبیعی، دوم مالیات مستقیم و غیرمستقیم شهروندان و سوم فعالیتهای اقتصادی احتمالی بخش دولتی. این منابع در واقع جزو منابع عمومی است که به همه مردم تعلق دارد.
نکته دوم:
ارقام درشت در فوتبال به یک امر عادی تبدیل شده است. دروازهبان یکمیلیاردی، مربی ۹۰۰ میلیونی با پاداش ۳۰۰ میلیونی! و… از مسائل معمول این روزهای فوتبال ما است. سقف قرارداد ۳۵۰ میلیونی موجب نارضایتی اهالی فوتبال شده است. رقمهای زیرمیزی به اضافه رقم سقف قرارداد شایع است و حتی برنامه ۹۰ تلویزیون هم به مخالفت با سقف قرارداد در برخی برنامهها برخاست. اگرچه شاید در فوتبال حرفهای جهان این رقمها معمول و حتی پایین باشد اما باید توجه داشت این ارقام از منابع عمومی به بازیکنان فوتبال پرداخت میشود. اگر در اروپا ارقام چند میلیون یورویی به بازیکنی پرداخت میشود باید توجه داشت از منبع یک باشگاه به عنوان بنگاه بخش خصوصی با سهامداران آیندهنگر این ارقام پرداخت میشود و هرگز در هیچ جای دنیا از منابع بخش عمومی مانند فروش نفت و مالیات! به کسی برای فوتبال بازی کردن چیزی پرداخت نمیشود. ساختار غلط و دولتی فوتبال که با دخالت سیاسیون و… شکلی عجیب و غریب پیدا کرده، موجب شده منابع عمومی کشور در حجمی بالا به افرادی خاص اختصاص یاید. رقم ناچیز سقف قرارداد ۳۵۰ میلیونی معادل ماهی ۳۰ میلیون تومان است و در واقع ۱۰۰ برابر حداقل حقوق یک ایرانی است!
در نظریات اقتصادی همانگونه که میدانید دولت بدترین بازرگان است و کارآیی هزینه کرد شرکتها و موسسات انتفاعی دولتی از پایینترین راندمان برخوردار است. در اقتصاد دولتی فوتبال ایران با توجه به وجود منابع سرشار مالی، مدیران باشگاهها تلاش میکنند با خریدهای بزرگ و بالا بردن قیمتها نامی برای خود در رسانهها به جای گذاشته و چند ماهی بر عمر کوتاهمدت مدیریت خود بیفزایند.
نکته سوم:
این پولهای کلان در ابتدا تبدیل به ماشینهای بنز و بیامو بازیکنان میشود. با کمی فاصله خانهها به شمال شهر تهران منتقل میشود و با پول فصل بعد زمینه کار اقتصادی فراهم میشود. مغازه، بوتیک، نمایشگاه خودرو، عطرفروشی! و تولیدی لباس از شرافتمندانهترین روشهای کسب درآمد است اما حجم سرمایه اینقدر زیاد است که ایده بعدی به ذهن اهالی فوتبال میرسد. اقامت در اروپا و آمریکا! این تب جدیدترین تب برای ملیپوشان پهلوان عزیز است. مهاجرت به کانادا و آمریکا از جدیدترین برنامههاست. اگرچه برخی فوتبالیستها از قبل به لحاظ خانوادگی توانسته بودند اقامت یا شهروندی آمریکا را دریافت کنند اما به نظر میرسد در این روزگار راحتترین راه شهروندی در اینگونه کشورها سرمایهگذاری و انتقال سرمایه است! حالا میتوان به این نظر رسید که مهاجرت به اروپا و آمریکا یا کانادا و کسب اقامت این کشورها برای فوتبالیستهای ایرانی آسان شده است. برخی فوتبالیستها که در کمتر از چند سال فعالیت ورزشی با بهرهگیری از ساختار غلط فوتبال ایرانی و با بهرهگیری از منابع اختصاصی بودجه عمومی کشور از نظر مالی به سطح ایدهآل میرسند اقدامات خود را برای کسب اقامت آغاز میکنند و پس از طی کردن فرآیندی چند ساله راهی کشورهای هدف از جمله ایالات متحده آمریکا میشوند. هفته پیش خبرگزاری برنا خبر داد در حال حاضر شاید بالغ بر ۳۰ ورزشکار که اکثر قریب به اتفاق آنها فوتبالیست هستند، اقامت کشور آمریکا را دارند. در میان این اسامی، نامهایی چون دایی، پیروانی، کاظمی و… مشاهده میشوند. بعد از پیروانی نوبت فوتبالیستهای دیگر رسید تا شهروند آمریکا شوند. سرشناسترین آنها علی دایی بود. سرمربی فصل گذشته پرسپولیس از سالهای دور کارهای مربوط به اقامت خود در آمریکا را انجام داد و هماکنون شهروند این کشور به حساب میآید. در آخرین مرحله گویا وحید طالبلو فعالیت خود را برای مهاجرت آغاز کرده است.
نکته فاجعهبار:
نگارنده درباره زندگی خصوصی افراد قصد دخالت و کاوش ندارد اما فوتبالیستها با بهرهگیری بسیار زیاد از منابع مالی دولتی که برای بسیاری از ما افسانه است و با حمایت رسانهای روزنامهها و صدا و سیما به چهرههایی عمومی تبدیل شدهاند که حتی برای ما نماد ملیت، تعصب و حمیت وطنپرستانه هم هستند. بیشتر این بازیکنان با بهرهگیری از همین حمایتها به جایی رسیدهاند که توانستهاند اقامت آمریکا را به دست آورند و هماکنون به دنبال شهروندی دائم ایالات متحده هستند اما سوال اینجاست که آیا میدانید شرط نهایی دریافت شهروندی آمریکا قسمنامهای به شرح زیر است:
بدینوسیله سوگند میخورم همه وفاداری خود به هر پادشاه یا دولتمرد و دولت و حکومت و مملکتی که تاکنون شهروند آن بودهام را طرد کرده و در برابر همه دشمنان داخلی و خارجی به دفاع و حمایت از قانون اساسی و قوانین ایالات متحده آمریکا پرداخته و به آن ایمان و وفاداری واقعی بورزم و هنگامی که قانونا لازم باشد برای دفاع از ایالات متحده تفنگ به دست خواهم گرفت… من این تعهد را آزادانه و بدون هیچگونه تحفظ یا نیت طفره روی میپذیرم. خداوندا به من کمک کن. آیا واقعا فوتبالیستهایی که برآمده از خاک و سرمایه ملی ایرانند و ادعای ملیت و ایرانیت نیز دارند، به خدا قسم خورده یا خواهند خورد که برای جنگ با دشمنان آمریکا تفنگ به دست خواهند گرفت و تعهد خود به دولت سابق خود را رها کردهاند؟!
ماجراهای گرینکارت بازیکن ذوبآهن
مهدی رجبزاده، بازیکن تیم فوتبال ذوبآهن که در تعطیلات آخر فصل راهی آمریکا شده است، راهی شهر نیویورک شد. رجبزاده که در لسآنجلس بسر میبرد راهی نیویورک شده است و جالب اینکه حدود ۱۰ روز دیگر تازه به ایران بازخواهد گشت. در غیاب رجبزاده در ایران تلفن همراه او در اختیار محسن برادر اوست. محسن رجبزاده میگوید: «مهدی برای تمدید مدت اعتبار گرینکارتش باید راهی آمریکا می شد. از طرفی او تا ۱۰ روز آینده به ایران بازخواهد گشت». محسن ادامه داد: «مهدی برنامه تمرینی خود را از مربیان تیمش گرفته است و هر روز به صورت انفرادی در آمریکا تمریناتش را دنبال میکند».