بعثت پیامبران الهی به طور عام و پیامبر گرامی اسلام به طور خاص از طرف خداوند متعال، دارای اهداف، حکمتها و فواید فراوانی است که در این یادداشت تلاش شده با ارائه شش تحلیل به مواردی اشاره شود. * تحلیل اول برای فلسفه بعثت انبیاء
ما انسانها با جمادات در جسم بودن، با نباتات – علاوه بر جسم بودن – در رشد نباتی و با حیوانات – علاوه بر جسمیت و رشد نباتی – در حد ادراکات حیوانی مانند ادراکات حسی و خیالی و امور غریزی مشترکیم.
مشترکات انسان با دیگر موجودات، مربوط به طبیعت انسان بوده و این طبیعتِ جمادی و نباتی و حیوانیِ انسان با همان رشد طبیعی به فعلیت میرسد و حتی در بسیاری از موارد به صورت غیر اختیاری است. به عنوان مثال انسان در مرتبه حیوانی اش مثل حیوانات، ادراکات حسی و خیالی دارد، محبت غریزی دارد، دنبال منافع ظاهری و مادی میرود و اگر ضرری احساس کند فرار میکند و در مرتبه نیاز به جنس مخالف نیز با حیوان شریک بوده و برای تولید مثل، نیازمند جنس مخالف خود است.
اما انسان نسبت به موجودات دیگر از امتیازهای ویژه ای برخوردار است که دیگر موجودات از آنها بی بهره اند.
انسان دارای استعداد رشد عقلانی است. یعنی به وسیله عقل، کلیات را ادراک میکند و خود و جامعه خود را رشد میدهد. علاوه بر این امتیاز ویژه، برای انسان، ویژگی برتری نیز وجود دارد که آن، ادراکات وجودی و شهودی است. یعنی انسان علاوه بر اینکه کلیات را میتواند بفهمد و آنها را جمع بندی کرده نتیجه بگیرد و به رشد عقلی و فکری برسد، این قدرت را دارد که حقایق را با چشم دل، شهود کند. یعنی از مرحله دانایی و عالم بودن به مرحله دارایی و دارا بودن برسد.
از جمله مختصات انسان، این است که به نادیده ها ایمان میآورد یعنی به چیزهایی که محسوسش نیست اما عقلش با دلیل اثبات کرده معتقد میشود. قرآن کریم میفرماید: «الذین یؤمنون بالغیب»؛ پرهیزکاران کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند. (بقره/۳)
و اگر انسان، رشد بیشتری یابد و گام بیشتری به جلو بگذارد به جایی میرسد که این حقایق غیبی را شهود میکند و بعد از شهود و دیدن، دیگر آن امر غیبی برایش غیب محسوب نمیشود.
همچنانکه ظرفیت انسان، در سیر علمی محدود نیست، در سیر شهودی نیز ظرفیتش محدود نیست. علاوه بر اینکه عالم آفرینش تنها در عالم ماده محدود نمیشود بلکه عالم خیال، عالم عقل و ملائکه و دیگر عوالم را شامل میشود. به تعبیر بهتر عالم ناسوت (طبیعت و دنیا)، عالم ملکوت (برزخ و مثال) عالم جبروت (عالم عقل و تجرد) و عالم لاهوت (عالم اسماء و صفات خداوند) را شامل میشود.
این استعدادهای عقلی و شهودی، مثل مشترکات انسان با سایر موجودات (جماد و نبات و حیوان) نیست که نیازی به برنامه رشد و اختیار و اراده انسان نداشته باشد بلکه انسان این امتیازها، مختصات و توانایی های خود را با اختیار و اراده شکوفا میکند و به فعلیت میرساند و نیز میتواند با سوء اختیار خود در همان مرحله ادراکات حیوانی بماند.
انسان برای شکوفایی این استعدادهای فراوان و شگرف، به برنامه ای دقیق و حساب شده نیازمند است و عقل انسان با یک محاسبه ساده به این نتیجه میرسد که هرکسی نمیتواند چنین برنامه ای را برای انسان ارائه کند و حتی تحقیقات هزاران ساله نیز توان ارائه چنین برنامه جامع و دقیقی را ندارند چرا که هم استعدادهای انسان بی نهایت است و هم مجموعه عوالم خلقت فراوان و مسیر رشد و حرکت، دنیا و آخرت را شامل میشود.
عقل حکم میکند که خداوند انسان آفرین، که دانا به تار و پود مخلوق خود است همانطور که این استعدادهای فراوان را در او ایجاد کرده، همچنین برنامه رشد و ترقی او را ارائه نماید تا انسان با اختیار و انتخاب خود، آنها را مراعات کرده و استعدادهایش را به فعلیت برساند.
به کسی که برنامه رشد و بالندگی را از طرف خداوند متعال، میآورد پیامبر گفته میشود. بنابراین انبیاء برای رشد حقیقی و معنوی انسان آمده اند. و به تعبیر دیگر، انبیا برای انسان سازی آمده اند. و به تعبیر سوم، چون انسانها نیازمند برنامه برای رشد و شکوفایی و سیر و سلوک هستند خداوند انبیا و اولیاء را فرستاده و کتابهای آسمانی نازل کرده تا ما را هدایت کرده و این استعدادهای خدادادی را به فعلیت برسانند.
در این میان، پیامبر گرامی اسلام (ص) کاملترین برنامه را برای رشد و شکوفایی انسانها آورده است و مبعث پیامبر اکرم (ص) در حقیقت، آغاز نزول جامعترین برنامه رشد و تکامل انسان است. چراکه پیامبران گذشته، بشارت دهنده این پیغمبر رحمت بودهاند (بقره/۱۴۶؛ اعراف/۱۵۷؛ صف/۶)، خاتم انبیاست (احزاب/۴۰)، فرستاده خدا بر همه انسانهاست (اعراف/۱۵۸)، کتابش یعنی قرآن کریم، کتابهای آسمانی قبلی را تصدیق کرده و مهیمن (حاکم و نگهبان و گواه) بر آنها است (مائده/۴۸)، دینش یعنی اسلام برگزیده خداوند متعال بوده (آل عمران/۸۵) کامل و تمام است (مائده/۳) پیروان دیگر شرایع، دعوت به اسلام شده اند (بقره/۴۱؛ بقره/۹۱؛ آل عمران/۱۱۰؛ آل عمران/۱۹۹؛ نسا/۱۳۶؛ مائده/۱۱۹؛ حدید/۲۸؛ بینه/۶) و این دین اسلام روزی بر همه آیین ها غالب شده و جهان را فرا میگیرد. «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون» (او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند) (توبه/۳۳)
شبستری در گلشن راز سروده است:
در این ره انبیا چون ساربانند / دلیل و رهنمای کاروانند
وز ایشان سید ما گشته سالار / هم او اول هم او آخر در این کار
* تحلیل دوم برای فلسفه بعثت انبیا
هدف از خلقت و آفرینش انسان، تکامل او و رسیدن به مقام بالای معرفت و شهود حقیقی (از راه افعال اختیارى) است. یعنی انسان باید عبودیت کند «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون» (جن و انس را جز براى پرستش خود نیافریدهام) (ذاریات/ ۵۶) و در سایه این عبودیت که راه و صراط است (نه مقصد نهایی) «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ » (مرا بپرستید که این راه مستقیم است) (یس/۶۱) به معرفت و یقین برسد. «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقین» (و پروردگارت را عبادت کن تا یقین تو فرا رسد) (حجر/۹۹) و یقین هم مراتبی دارد که از علم الیقین آغاز میشود و به مراحل بالاتر یعنی عین الیقین، حق الیقین و برد الیقین میرسد.
انسانی که به علم الیقین رسیده، اگر چه در این دنیا باشد، عوالم برتر را با چشم دل، مشاهده میکند. قرآن کریم میفرماید: «کلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ لَترََوُنَّ الجَْحِیم»؛ چنان نیست که شما خیال مىکنید اگر یقین داشتید قطعاً جهنّم را خواهید دید. (تکاثر/۵و۶) این آیه مربوط به این دنیاست چرا که در آخرت همه میتوانند جهنم را ببینند.
تکامل انسان بدون شناخت و آگاهی و برنامه دقیق و منظم ممکن نیست. یعنی انسان نمیتواند بدون دانستن راه تکامل، خود را در آن مسیر قرار دهد.
از طرفی شناختِ حاصل از حس و عقل کافى نیست و قوای پنجگانه حسی و نیز عقل انسان نمیتوانند به تنهایی همه راه و شرایط کامل آن را بفهمند. لذا راهى دیگر براى رسیدن به تکامل لازم است و آن، وحى و بعثت پیامبران است.
* تحلیل سوم برای فلسفه بعثت انبیا
به این مثال توجه کنید: محدوده ادراکی چشم انسان، دیدنی هاست و هیچگاه چشم انسان، نمیشنود و امکان ندارد انسانی با چشم خود، بشنود و نیز گوش ابزار شنیدنی هاست و امکان ندارد کسی با گوش خود، ببیند.
به طور کلی، آگاهى حاصل از عقل و حس، محدود به حدود عقلی و حسی است یعنی قوای حسی (بینایی، شنوایی، بویایی و …) در محدوده محسوسات و عقل انسان در محدوده معقولات و کلیات ادراک دارند و میفهمند و امکان ندارد خارج از این محدوده، ادراکی داشته یا ابزار ادراک باشند. لذا نمىتوان تنها به واسطه حس و عقل به رموز و عوامل کمال و سعادت واقعی دست یافت ضمن اینکه همین دانش و آگاهى ها در معرض خطا و اشتباه است.
از این رو، انسان براى نیل به سعادت ابدی و رسیدن به هدف متعالى خلقت، نیازمند راه و راهنماى معصوم است و این تنها از گذر بعثت پیامبران و ارتباط با مبدأ جهان به دست مىآید.
* تحلیل چهارم برای فلسفه بعثت انبیا
براى تربیت و رشد انسان، تنها علم و آگاهى کافى نیست بلکه ارائه الگو و شاخص رشد و ترقی، انسانها را بیشتر راهنمایی میکند. بدین سان، علاوه بر آگاهى حاصل از وحى، مربّى و الگوى انسانى نیز لازم است تا در جان آدمیان نفوذ کرده، اعتماد آنان را به خویش برانگیزد و شاخص تشخیص حق از باطل باشد و راهنمای انسانها به سوی سعادت گردد.
بعثت انبیاء چنین فایده بزرگی برای بشریت دارد و چنین راهبرى جز از گذر ارتباط با خداوند در دسترس نیست.
* تحلیل پنجم برای فلسفه بعثت انبیاء
انسانها بر اساس فطرت، به صورت اجتماعى زندگی مىکنند و کمتر انسانی میتوان پیدا کرد که هیچگونه ارتباطی با انسانهای دیگر – اگر چه محدود – نداشته باشد.
از طرفی، زندگى اجتماعى نیازمند قوانین است تا غریزه خودخواهى، جلب منفعت ها برای خود و … اعضاى جامعه را به نزاع و کشمکش و درگیری نکشانده و به چالش های مهم نیندازد و مانع رسیدن به کمال حقیقی و سعادت ابدی انسانها نگردد.
با توجه به دو مقدمه بالا تنها قوانینى مىتواند نزاع و تزاحم منافع را از میان بردارد و منافع واقعی و سعادت و کمال انسانها در دنیا و آخرت را به طور واقع برآورد که مطابق با نیازهاى اصیل و واقعی انسان بوده و با ویژگىهاى فطرى او هماهنگ باشد.
پر واضح است که وضع چنین قوانینی از توان بشر عادی بیرون است؛ زیرا تنها خداوند متعال است که به تمام حقیقت انسان و رمز و راز آفرینش او و کیفیت ارتباط صحیح انسان با جهان آفرینش، آگاه است و تنها اوست که میداند چه رفتار و عملکردی صلاح دنیا و آخرت انسان را تامین میکند و کدام قانون، به طور واقع، منفعت همه را در بر دارد و مانع ظلم به دیگران میشود. از این رو این قوانین با مبعوث شدن برخی از انسانهای کامل از طرف خداوند به پیامبری نازل میشود و به دیگر انسانها مىرسد.
* تحلیل ششم (هدف بعثت انبیا به خصوص پیامبر اسلام در قرآن کریم)
قرآن کریم درباره حکمت و فواید بعث انبیا به خصوص اهداف و فواید بعثت رسول گرامی اسلام (ص) به نکات دقیقی اشاره کرده که مطالب بالا در فهم این نکات آسمانی میتواند مؤثر باشد.
۱٫یکی از فواید مهم بعثت پیامبر اکرم (ص) تعلیم حقایق دست نایافتنی به انسانها است.
قرآن کریم می فرماید: «کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا … وَ یُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُون»؛ همانگونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم، رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم تا …. و آنچه را نمىتوانستید بدانید، به شما یاد دهد. (بقره /۱۵۱)
دقت در آیه شریفه و عبارت «ما لم تکونوا تعلمون» به ما میفهماند که اگر پیامبر اکرم (ص) این مطالب و حقایق را نمی آوردند به هیچ عنوان انسانی به آنها نمیتوانست دسترسی پیدا کند و همواره انسانها نسبت به آن حقایق قرآنی، جاهل بودند.
۲٫ از فواید بعثت رسول گرامی اسلام (ص) تزکیه، تعلیم کتاب و حکمت است.
آیه شریفه می فرماید: «کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِّنکُمْ یَتْلُواْ عَلَیْکُمْ ءَایَاتِنَا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَ الحِْکْمَهَ …»؛ همانگونه، رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد … . (بقره/ ۱۵۱ و مشابه آن: بقره/ ۱۲۹)
۳٫ از اهداف بعثت پیامبران، اقامه قسط و عدل است.
خداوند متعال میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط…»؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند… . (حدید / ۲۵)
۴٫ از اهداف و فواید بعثت پیامبر اکرم (ص) آزادی انسانها از قید و بند ناپاکی ها و زنجیرهای هوا و هوس است.
قرآن کریم میفرماید: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبىَِّ الْأُمِّىَّ الَّذِى یجَِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فىِ التَّوْرَئهِ وَ الْانجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یحُِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یحَُرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتىِ کاَنَتْ عَلَیْهِم…»؛ همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّى»، پیروى مىکنند پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که نزدشان است، مىیابند، آنها را به معروف دستور مىدهد، و از منکر باز میدارد، أشیاء پاکیزه را براى آنها حلال مىشمرد، و ناپاکیها را تحریم مى کند و بارهاى سنگین، و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مىدارد… . (اعراف / ۱۵۷)
در تفسیر نمونه آمده که پنج نکته زیبا و اساسی در حقانیت دعوت رسول گرامی اسلام (ص) از این آیه شریفه، استفاده میشود:
نخست اینکه پیامبر اکرم (ص) «امى» بود و درس نخوانده، اما با این حال کتابى آورد که نه تنها سرنوشت مردم حجاز را دگرگون ساخت، بلکه نقطه بازگشت مهمى در تاریخ بشریت بود، حتى آنها که او را به نبوت نپذیرفتهاند در عظمت کتاب و تعلیماتش تردید ندارند، آیا از یک انسان درس نخوانده، و مکتب ندیده، و پرورش یافته یک محیط جهل و بربریت روى حسابهاى عادى ممکن است چنین کارى انجام پذیرد؟
دوم اینکه دلائل نبوت او با تعبیرات مختلف در کتب آسمانى پیشین وجود دارد آن چنان که انسان را به حقانیت او مطمئن مىسازد، بشاراتى در آنها آمده است که تنها بر او تطبیق مىگردد.
سوم اینکه محتویات دعوت او با عقل و خرد سازگار است، زیرا دعوت به معروف و نهى از منکرات و زشتیها مىکند، و این موضوع با مطالعه تعلیماتش به خوبى روشن است.
چهارم محتویات دعوت او با طبع سلیم و فطرت هماهنگ است.
پنجم اگر او از طرف خدا نبود، حتما به خاطر منافع خویش دست به چنین کارى مىزد و در این صورت نه تنها نباید غل و زنجیرها را از مردم بگشاید بلکه باید آنها را هم چنان در جهل و بیخبرى نگهدارد تا بهتر بتواند آنها را استثمار کند، در حالى که مىبینیم او زنجیرهاى گران را از دست و پاى بشریت گشود: زنجیر جهل و نادانى از طریق دعوت پىگیر و مستمر به علم و دانش، زنجیر بتپرستى و خرافات از راه دعوت به توحید، زنجیر انواع تبعیضات و زندگى طبقاتى از طریق دعوت به اخوت دینى و برادرى اسلامى، و مساوات در برابر قانون و زنجیرهاى دیگر، هر یک از اینها به تنهایى دلیلى است بر حقانیت دعوت او و مجموع آنها دلیلى روشنتر. (تفسیر نمونه، ج ۶ص ۳۹۹)
۵٫ از اهداف و فواید بعثت پیامبران، رفع اختلاف بین مردم است.
آیه می فرماید: «کاَنَ النَّاسُ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّنَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَینَْ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیه …»؛ مردم (در آغاز) یک دسته بودند (و تضادى در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى، که به سوى حق دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى کند… . (بقره / ۲۱۳)
۶٫ از اهداف و فواید بعثت نبی مکرم اسلام (ص)، رساندن انسانها به نور و روشنی حقیقی است.
خداوند میفرماید: «الر کِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الحَْمِید.»؛ الر، (این) کتابى است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها به سوى روشنایى به فرمان پروردگارشان در آورى، بسوى راه خداوند عزیز و حمید. (ابراهیم/۱)
از این آیه استفاده می شود که هر کس هر اندازه، فکرش با بینش قرآنی و اخلاق و رفتارش با منش قرآنی هماهنگ تر باشد (یعنی به معنی حقیقی و واقعی کلمه، قرآنی باشد) به همان اندازه فکر و عملش نورانی است و استحقاق عبارت روشن فکری و روشن ضمیری را دارد و هر کس فکر و عملش قرآنی نباشد (هر تفکر دیگری داشته باشد) تاریک فکر است نه روشن فکر، زیرا در ظلمات و تاریکی هاست.
از این رو روشنفکران واقعی، انبیاء و اولیا هستند و بزرگترین روشنفکر جهان خلقت، وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) است.
۷٫ از دیگر فواید و اهداف بعثت، دعوت به حیات و زندگی حقیقی است.
خداوند متعال میفرماید: «یا ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یحُْیِیکُمْ….»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مىخواند که شما را حیات مىبخشد… . (انفال/۲۴)
——————————————————-
نویسنده: حجتالاسلام وحید واحدجوان
——————————————————-