ازدواج، در فرهنگ ایرانی همواره از مهمترین مراحل زندگی تلقی میشده است؛ نقطهعطفی که آغازگر تشکیل خانواده، استقلال، و مشارکت اجتماعی جوانان محسوب میشود. اما امروز، ازدواج برای بسیاری از جوانان نه یک فرصت شیرین، بلکه به یک «مسئله پیچیده» تبدیل شده؛ مسئلهای که با هر سال گذر زمان، سختتر و دورتر میشود.
آمارهایی نگرانکننده از کاهش ازدواج
بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال کشور:
• در سال ۱۳۹۰، بیش از ۸۹۰ هزار ازدواج در کشور ثبت شده بود.
• در سال ۱۴۰۲، این رقم به کمتر از ۵۳۰ هزار مورد کاهش یافته است؛ یعنی کاهش بیش از ۴۰ درصدی در یک دهه.
• میانگین سن ازدواج در کشور برای مردان به ۳۰.۱ سال و برای زنان به ۲۵.۹ سال رسیده است.
همین آمار نشان میدهد که ازدواج برای جوانان امروز، نهتنها کمتر اتفاق میافتد، بلکه در سنین بالاتری نیز رخ میدهد.
صدای جوانان: خواستن کافی نیست، توان مالی نداریم
در یکی از خیابانهای مرکزی تهران، از جوانان درباره موانع ازدواج پرسیدیم.
امین، ۲۹ ساله، لیسانس عمران:
“من کار دارم، اما درآمدم به اندازهای نیست که بتونم مستقل زندگی کنم. خرج عقد، اجاره خونه، جهیزیه، مراسم… کدوم جوونی از پسش برمیاد؟”
مهسا، ۲۵ ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد:
“خانوادهام میگن ازدواج کن، اما پسرها از مسئولیت میترسن. از اون طرف، من هم نمیدونم با این اوضاع اقتصادی، چطور میتونم فرزند بیارم یا زندگی مشترک پایدار داشته باشم.”
گرانی، تورم و بیکاری؛ موانع اصلی ازدواج
بر اساس نظرسنجیهای مرکز پژوهشهای مجلس، سه عامل اصلی تأخیر در ازدواج جوانان عبارتند از:
۱. مشکلات اقتصادی (شغل، درآمد، هزینه مسکن و زندگی)
۲. عدم آمادگی روانی و فرهنگی برای مسئولیت زندگی مشترک
۳. فشارهای اجتماعی و سنتهای پرهزینه مراسم ازدواج
جامعهشناس خانواده میگوید:
“در دهههای گذشته، خانوادهها از جوانان حمایت بیشتری میکردند و سبک زندگی سادهتر بود. اما حالا هزینههای سرسامآور، نداشتن شغل پایدار و رشد فردگرایی باعث شده ازدواج از یک نیاز طبیعی به یک دغدغه بزرگ تبدیل شود.”
مسکن؛ رؤیای دور زوجهای جوان
قیمت خرید و اجاره مسکن در شهرهای بزرگ، به ویژه تهران، به یکی از بزرگترین موانع ازدواج تبدیل شده است.
علیرضا، ۳۲ ساله و نامزد کرده:
“ما دو ساله عقد کردیم، اما هنوز نتونستیم خونه بگیریم. با حقوق کارمندی، حتی اجاره یه واحد ۵۰ متری در تهران غیرممکنه. هر ماه اجاره بالا میره.”
دین و فرهنگ چه میگویند؟
در آموزههای دینی و سنتهای ایرانی، ازدواج نهتنها یک سنت پسندیده بلکه یک وظیفه اجتماعی و دینی محسوب میشود. اما فاصله میان این توصیهها با واقعیت زندگی امروز، به وضوح دیده میشود.
امام جماعت یکی از مساجد منطقه ۱۴ تهران، در گفتوگویی میگوید:
“اسلام ازدواج را آسان کرده، ما سختش کردهایم. اگر مهریهها، تجملات و توقعات بیجا کنار گذاشته شود، بسیاری از ازدواجها راحتتر اتفاق میافتد.”
چالشهای روانی و فرهنگی
در کنار مسائل اقتصادی، بسیاری از روانشناسان به دلایل فرهنگی و روانی نیز اشاره میکنند:
افزایش اضطراب نسبت به مسئولیتهای مشترک، ترس از طلاق، فردگرایی افراطی، کاهش مهارتهای ارتباطی و نبود آموزشهای پیش از ازدواج.
روانشناس خانواده، میگوید:
“خیلی از جوانان، حتی اگر عاشق هم باشند، بلد نیستند چطور اختلاف را حل کنند، یا درباره تصمیمهای مهم زندگی گفتوگو کنند. آموزش مهارتهای زندگی باید از مدرسه آغاز شود.”
ازدواجهای اینترنتی، صوری، یا دیرهنگام؛ پیامدها و مخاطرات
با گسترش شبکههای اجتماعی و سایتهای همسریابی، نوع جدیدی از آشناییها و ازدواجها شکل گرفتهاند. برخی از اینها موفق، اما بسیاری نیز با شکست یا فریب همراه هستند.
همچنین پدیدههایی مانند ازدواج سفید، فرزندآوری بدون ازدواج، یا زندگی مجردی بلندمدت نیز، گرچه هنوز در ایران نهادینه نشدهاند، اما در میان بخشی از نسل جدید به صورت پنهانی یا آشکار در حال رشدند.
دولت چه کرده و چه میتواند بکند؟
برنامههایی مثل وام ازدواج، طرح مسکن جوانان، بستههای تشویقی برای فرزندآوری بارها مطرح و اجرا شدهاند. اما جوانان معتقدند این طرحها پاسخگوی شرایط واقعی زندگی نیستند.
سارا ۲۷ ساله، کارشناس ارشد اقتصاد:
“وام ۱۵۰ میلیونی برای ازدواج در تهران مثل یه شوخی میمونه. فقط اجاره خونهام سالی ۲۴۰ میلیونه. این تسهیلات وقتی تورم ۴۰درصدی داریم، بیمعنیان.”
راهکارها و پیشنهادها از نگاه کارشناسان
۱. تأمین مسکن ارزانقیمت برای زوجهای جوان با حمایت دولت
۲. افزایش مهارتهای زندگی، ارتباطی و مسئولیتپذیری از دوران دبیرستان
۳. حذف تجملات و رسم و رسوم پرهزینه از مراسم ازدواج
۴. تشویق سبکهای ساده زندگی مشترک در رسانهها
۵. حمایت از کارآفرینی جوانان و ایجاد اشتغال پایدار
ازدواج در ایران، روزگاری نشانه بلوغ، استقلال و شکوفایی جوانی بود. اما امروز، برای بسیاری از جوانان به یک دغدغه، بار، یا حتی رؤیای دستنیافتنی تبدیل شده است. اگر جامعه، خانوادهها و حاکمیت فکری برای حل ریشهای مشکلات نکنند، تأخیر یا انصراف از ازدواج، پیامدهای جبرانناپذیری بر آینده جمعیت، روان جامعه و بنیان خانواده خواهد داشت.