«هانری رنه آلبرت گی دو موپاسان» ـ نویسندهی سرشناس فرانسوی ـ ۱۱۸ سال پیش در ششم جولای ۱۸۹۳ درگذشت.
افق – ایسنا، «گی دو موپاسان» روز پنجم آگوست ۱۸۵۰ در فرانسه متولد شد. دوستی او با «گوستاو فلوبر»، دیگر نویسندهی بنام فرانسوی موجب شد تا این نویسنده، «موپاسان» را در بال و پر خود بگیرد و بهعنوان راهنمای ادبی، او را بهسمت روزنامهنگاری و ادبیات ببرد. «موپاسان» در خانهی «فلوبر»، با نویسندگان مطرحی چون «امیل زولا» و «ایوان تورگنیف»، رماننویس سرشناس روسیه، معاشرت داشت.
در سال ۱۸۸۰ اولین شاهکار خود را با نام «تپلی» منتشر کرد که با موفقیت چشمگیری همراه بود. «فلوبر» این کتاب را شاهکاری دانست که ادامه خواهد یافت. این اولین داستان کوتاه «موپاسان» در جریان جنگ فرانسه و روسیه بود، که پس از آن، داستانهای کوتاه دیگری از جمله «در آفتاب»، «مادر وحشی» و «مادمازل فیفی» از او منتشر شدند.
دههی ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۱ پرکارترین و پرثمرترین دوران حیات «موپاسان» بود. او که به واسطهی داستان کوتاه اولش شهرت یافته بود، در سال دو یا حتا چهار اثر از خود بهجای میگذاشت. استعداد در نویسندگی بههمراه هوش اقتصادی، از او مردی ثروتمند ساخته بود.
در سال ۱۸۸۱ «موپاسان» اولین مجموعهی داستان کوتاهش را با نام «خانهی تلیه» منتشر کرد، که تنها در دو سال ۱۲بار تجدید چاپ شد. در سال ۱۸۸۳ اولین رمانش را به نام «زندگی یک زن» به پایان رساند، که ۲۵ هزار نسخه از آن در طول یک سال به فروش رفت.
دومین رمان این نویسنده در سال ۱۸۸۵ با نام «دوست خوب» منتشر شد، که رکورد ۳۷ بار تجدید چاپ را در مدت تنها چهار ماه بهدست آورد.
«موپاسان» در رمانهایش تمام مشاهدات پراکندهاش را در داستانهای کوتاه بهکار میگرفت. ویراستار آثار «موپاسان» از او خواست تا شاهکارهای جدیدتری بنویسد. او نیز بدون هیچگونه تلاش ظاهری، به نوشتن آثارش ادامه داد و «پیر و جین» را نوشت، که به عقیدهی بسیاری، بزرگترین رمان اوست.
«موپاسان» به تنهایی و تفکر علاقهی فراوانی داشت. همچنین مسافرتهای او از الجزایر، ایتالیا و انگلستان، تا سیسیل ادامه داشت.
در سالهای پایانی عمر، علاقهی فراوانی به گوشهگیری پیدا کرد؛ نوعی تمایل به مراقبت از خود و ترس مداوم از مرگ.
«موپاسان» که به بیماری سفیلیس دچار شده بود، در سال ۱۸۹۱ دیوانه شد و دو سال بعد در ششم جولای ۱۸۹۳ و یک ماه مانده به چهلوسومین سال تولدش درگذشت و در قبرستانی در پاریس به خاک سپرده شد.
«موپاسان» را یکی از پدران داستان کوتاه مدرن مینامند. او در طراحی هوشمندانهی موضوع داستان تبحر داشت و مدلی برای «او هنری» و «سامرست موآم» بود. وی که از «بالزاک» الگو گرفته بود، هم در سبک رئالیسم و هم با دستمایههای تخیلی، داستان مینوشت.
رمانهای او عبارتند از «یک زندگی» (۱۸۸۳)، «دوست خوب» (۱۸۸۵)، «پیر و جین» (۱۸۸۸)، «محکم مثل مرگ» (۱۸۸۹) و «قلب ما» (۱۸۹۰).
از میان مجموعههای داستان کوتاههای «موپاسان» میتوان به «خانهی تلیه» (۱۸۸۱)، «مادمازل فیفی» (۱۸۸۲)، «دوشیزه هریت» (۱۸۸۴)، «خواهران روندولی» (۱۸۸۴)، «روشنایی ماه» (۱۸۸۴)، «ایوت» (۱۸۸۴)، «توآین» (۱۸۸۵)، «داستانهای شب و روز» (۱۸۸۵)، «آقای پران» (۱۸۸۶)، «هورلا» (۱۸۸۷)، «بوتهی گل سرخ خانم هوسون» (۱۸۸۸)، «چپدست» (۱۸۸۹) و «زیبایی بیهوده» (۱۸۹۰) اشاره کرد.
سفرنامههای او شامل سه کتاب «در آفتاب» (۱۸۸۴)، «بر آب» (۱۸۸۸) و «زندگی سرگردان» (۱۸۹۰) میشود.