بخشی از برنامه شب گذشته هفت که جمعه ۲۹ دی ماه روی آنتن شبکه سه رفت، به نقد و بررسی فیلم سینمایی “پذیرایی ساده” با حضور مانی حقیقی کارگردان فیلم و تحلیل فیلم سینمایی “آرگو” و اهدای جایزه به آن در مراسم گلدن گلوب اختصاص داشت.
در ابتدای برنامه محمود گبرلو سردبیر و مجری برنامه با اشاره به اینکه باید تلاش کنیم به تعریف درستی از فیلم خوب در سینمای ایران برسیم، عنوان کرد: اگر به سوالاتی چون سینمای ایران برای سرگرمکردن مخاطب کجا خوب عمل کرده؟ و اینکه فیلم خوب باید از ساختار مناسب و محتوای جذاب برخوردار باشد یا نه؟ درست پاسخ دهیم می توانیم به تحلیل درستی از آثار سینمای ایران برسیم و معیارهای مناسبی را در انتخاب فیلمها ارائه دهیم.
نظرسنجی برنامه نیز به این سوال اختصاص داشت که از میان پنج شاخصه مطرح شده کدامیک در انتخاب فیلمهای فجر اهمیت بیشتری دارد، که در پایان برنامه از میان گزینههای مختلف “ویژگی های ساختاری، ارزش های محتوایی، پیشینه کارگردان، توجه به فرم و محتوی و در نظر گرفتن سلیقه تماشاگر” گزینه دو بیشترین رای را به دست آورد.
در ادامه برنامه، علی اکبر ثقفی تهیهکننده فیلم “همه چیز برای فروش” مهمان تلفنی برنامه بود و درباره آخرین مراحل تولید فیلم توضیح داد. به گفته وی، فیلم مراحل پایانی فنی را طی می کند و در چند روز آینده میکس نهایی آن انجام خواهد شد.
“همه چیز برای فروش” فیلم محترمی است
این تهیهکننده اضافه کرد: افرادی که فیلم را دیدهاند منتقدان معتبری چون هوشنگ گلمکانی، جواد طوسی، کیوان کثیریان، حسین معززی نیا و … بودند که همگی متفق القول از فیلم خوششان آمده و معتقدند که کارگردان نسبت به فیلم قبلی پیشرفت خوبی داشته است.
وی ادامه داد: “همه چیز برای فروش” فیلم اجتماعی و شریفی است که در فضای جبهه روایت میشود. به نظر هیات انتخاب برای انتخاب نکردن این فیلم در جشنواره باید احترام گذاشت اما معتقدم که جشنواره فیلم فجر بستری است برای معرفی فیلمهایی مثل این اثر که متاسفانه این بستر فراهم نشده است اما فیلم خوب خودش را هرجا که باشد نشان می دهد.
از هفت تا ۷ و آیتم در آرزوی سیمرغ که به بررسی خبرها واتفاقات این روزها حول جشنواره فیلم فجر میگذرد، اشاره داشت بخشهای بعدی برنامه شب گذشته بود.
درادامه محسن خانجهانی مستندساز دیگر مهمان تلفنی برنامه بود و در باره نامهای که مستندسازان به دبیر جشنواره فیلم فجر نوشتهاند، توضیحاتی داد.
وی گفت: متاسفانه فیلمهای مستند در جشنواره فجر همیشه در حاشیه قرار دارند. با توجه به اینکه امسال کلا ۱۱ فیلم در بخش مستند انتخاب شده است ما مستند سازان تصمیم گرفتیم نامه ای به دبیر جشنواره بنویسیم و درخواست کنیم که حداقل روزی یک سانس درسینمای اصلی برج میلاد به فیلم های مستند اختصاص داده شود تا فرصتی برای دیده شدن آثار توسط منتقدان به وجود بیاید چون ما فقط خواهان دیده شدن فیلم هایمان هستیم اگر این اتفاق بیافتد خود من حاضرم از گردونه رقابت خارج شوم.
نقد و بررسی فیلم سینمایی “پذیرای ساده” با حضور مانی حقیقی کارگردان و مسعود فراستی منتقد بحش بعدی برنامه هفت بود.
ایده “پذیرایی ساده” از خاطرهای از عباس کیارستمی ایجاد شد
در ابتدای بحث حقیقی با اشاره به اینکه ایده اصلی فیلم از تعریف کردن خاطرهای توسط عباس کیارستمی شکل گرفته است عنوان کرد: ایده اصلی فیلم به گفتگوی مفصلی که من و کیارستمی با هم داشتیم و درباره این مسئله که اگر به یک منطقه بحرانزده برای تقسیم پول برویم چه اتفاقاتی میافتد، باز میگردد. بنابراین از سالها قبل دغدغه ساخت این فیلم همچنان در ذهن من بود که درنهایت چهار سال پیش تصمیم به ساخت آن گرفتم. ساختن این فیلم نسبت به کارهای قبلیام آسان تر بود اما مشکلات اصلی بعد از ساخت فیلم به وجود آمد.
وی ادامه داد: الان بدترین زمان برای اکران فیلم است چون قبل از جشنواره فجر است اما همین که این فیلم توانست اکران شود برای من بسیار هیجانانگیز بود و به لطف تبلیغاتی که مدیران حوزه هنری برایمان کردند این فیلم با وجود در اختیار داشتن هشت سینما خیلی بهتر از آثار دیگر میفروشد و اگر تبلیغات آنها نبود ما حتی اگر ۱۰ برابر هم تلاش می کردیم نمیتوانستیم با این اندازه مخاطب جذب کنیم.
در ادامه بحث فراستی با بیان اینکه این فیلم به سوالات مخاطب عام جواب نمی دهد و تنها مخاطب خاص را درگیر میکند، گفت: تیتراژ این اثر سرپا و نیمه تارانتینویی است و بازی هماهنگ بازیگران در فضای بیهویت کاملا شکل گرفت است. مشکل فیلم از بعد از تیتراژ شروع میشود حتی اگر مخاطب انگیزه شخصیتها را هم برای دادن این همه پول فراموش کند از همان ابتدا انزجار نسبت به دو شخصیت اصلی در ما شکل می گیرد چون با توهین و تحقیر پولها را به مردم میدهند و نگاهی از بالا به پایین دارند.
وی ادامه داد: باید دید چقدر این قصه در مدیوم سینما قابلیت روایت شدن دارد چون این اتفاقات با تغییر چند دکور می تواند در تئاتر هم روی دهد.
حقیقی در این زمینه عنوان کرد: برای من قاب بندی و دکوپاژ کلید ماجراست. این قصه برای من قصه انسانی است و قطعا با مدیوم سینمای باید روایت شود. نمی گویم که ماهیت قصه لزوما سینمایی است اما سینمایی کردن این قصه این حسن را داشت که باعث می شد ما به آدمها، صورت و چشم هایشان نزدیک شویم.
وی ادامه داد: به جز ۲۰ دقیقه آخر این فیلم را تقریبا به ترتیب سکانس فیلمبرداری کردیم و هایده صفی یاری به صورت همزمان فیلم را در تهران مونتاژ می کرد و برای من می فرستاد که در بسیاری مواقع این تدوین من را شگفت زده می کرد.
فراستی در این زمینه گفت: تکیه فیلم روی مونتاژ خیلی کم است. به طور مثال مونتاژ در فیلم هامون بسیار چشمگیر و تاثیرگذار است اما در این اثر فیلم بر پایه مونتاژ استوار نیست و بیشتر بازیها و دیالوگ ها در فیلم تاثیرگذارند و به چشم می آیند.
حقیقی توضیح داد: قصه از طریق چیزهای نگفته شده هم جلو می رود و مخاطب سعی می کند در طول ماجرا معما را کشف کند. تاکید کردن روی برخی از بخشهای داستان که لزوما جواب معماها نیست و در واقع تاکید بر واکنش ها به جای کنش ها، در مونتاژ فیلم بسیار مهم بوده است.
وی گفت: این فیلم ضدمردمی نیست بلکه از آدمها شاکی است و از دست آنها دلخور. نکته نادرست و ابلهانهای که در نقدها گفته میشود این است که این شخصیتها به طبقات پایین اجتماع توهین میکنند در صورتی که زن و مرد فیلم بیش از هر کس دیگری در این فیلم از نگاه مخاطب تحقیر میشود. من فیلم را برای قشرهای مختلفی فارغ از طبقه نشان دادم اما هر طبقه اجتماعی موضوع فیلم را به خودشان میگرفتند و می گفتند که به طبقه اجتماعی آنها توهین شده است.
این کارگردان افزود: زمانی که کسی را تحقیر میکنیم در واقع خودمان تحقیر میشویم. در صحنههای فیلم در واقع یک تحقیر عمومی نشان داده می شود و هر دو گروه متهم هستند. جذابیت فیلم نیز برای من در این بود که تماشاگر بعد از تماشای اثر به عاقبت آدمها فکر میکند.
وی در پایان افزود: دوست دارم فیلم بسازم که مخاطب را از لحاظ عاطفی درگیر کند و وجهی از خودش را در یکی از شخصیتها ببیند. بنابراین این مسئله من نیست که به عنوان یک فیلمساز روشنفکر یا مردم پسند معرفی شوم.
فراستی نیز در پایان بحث عنوان کرد: به جای شخصیت پردازی، این فیلم موضوع پردازی میکند. فیلم کمی به دام مفهوم افتاده و با این مفهومزدگی نمی تواند احساس خود را به درستی بیان کند و به فیلمی تبدیل شده که مخاطب را پس زده است.
بخش چهرهها که به معرفی فعالیتهای فتحعلی اویسی، جمشید مشایخی، ابراهیم اصغری، علی ژکان، فرشته صدر عرفایی، بیتا فرهی و روح الله سهرابی می پرداخت و همچنین پخش بخشهایی از جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی که اوایل هفته گذشته برگزار شد از دیگر بخشهای برنامه شب گذشته بود . تحلیل فیلم سینمایی “آرگو” و واکنش هایی که این فیلم در دریافت جوایزی که در گلدن گلوب دریافت کرده است بخش دیگر برنامه بود.
جایزه “آرگو” سیاسی است
امیر قادری منتقد مهمان برنامه درباره فیلم آرگو و حواشی آن گفت: جایزهای که آرگو گرفته سیاسی است و زمانی که فیلم را دیدم بسیار سرخورده شدم و واقعا این انتظار را از فیلم های امریکایی نداشته ام. مشکل فیلم این نیست که در حد جایزه گلدن گلوب نیست بلکه مشکلش این است که فیلم متوسطی است.
وی ادامه داد: خلاقیتی که در فیلمهای اسپیلبرگ و تارانتینو وجود دارد به هیچ عنوان قابل مقاسیه با آرگو نیست. در این فیلم ایرانیها افرادی با هوش پایین و احمق معرفی شدند و آمریکایی ها بسیار باهوش. فیلم خوب باید آدم بدهای خوبی نیز داشته باشد اما در این فیلم که ایرانیها آدم بدهایش هستند افرادی بسیار کم هوش و سطحی معرفی شدهاند.
قادری متذکر شد: زمانی که به همچنین فیلمی جایزه میدهند مسلما این جایزه سیاسی است و حرکتی ناامیدکننده به حساب میآید. با هیچ معیاری نمیتوان “آرگو” را به عنوان بهترین فیلم سال انتخاب کرد و هیچ زمانی به اندازه امسال انتخابهای گروهای نخبه بیاعتبار نبوده است. این اتفاقات در جشنواره فجر ما هم روی می دهد اما نظر اصلی را مخاطبان میدهند.
وی در پایان عنوان کرد: به عنوان نمونه موسیقی، تدوین و ریتم فیلم خوب است اما دریغ از یک سکانس و یا روایت خوب. آرگو فیلم کامل متوسطی است و قابلیت وارد شدن در لیست بهترین فیلمهای منتقدان را هم ندارد.
مهر