8

فقط یک بار در زندگی افسوس خوردم که چرا در پرسپولیس کاره ای نیستم

  • کد خبر : 83038
  • ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۷:۲۱

کاپیتان سابق تیم پرسپولیس گفت: «فقط همین یک بار را در زندگی‌ام افسوس خوردم که چرا در این پرسپولیس کاره‌ای نیستم. مربی، سرپرست، سرمربی یا مدیرعامل نیستم که بیایم کنار خط و با مهدی که مثلا داشت دور افتخار می‌زد، راه بروم.»

در لابلای این هم‌صحبتی، حرف را می‌کشانیم به پرسپولیس و نیمکت خالی‌اش که هر روز گزینه‌ای تازه را بر آن می‌نشانند. کریم باقری که دو نشست اول کمیته فنی باشگاه را هم تجربه کرده تمایلی به حرف زدن در این‌باره نشان نمی‌دهد و با ناراحتی می‌رود به استقبال پرسش بعدی‌مان. دلیل سکوتش را هم که می‌پرسیم، در پاسخی کوتاه می‌گوید: «اصلا نمی‌خواهم درباره‌اش صحبت کنم. انتخاب سرمربی پرسپولیس در حیطه اختیارات من نیست که بخواهم در موردش حرف بزنم.»
برای شکستن دیوار این سکوت، به هر دری می‌زنیم. تماس‌های بی‌پاسخمان آنقدر پشت هم تکرار می‌شود که بالاخره صدای کریم باقری را بشنویم: «۵ دقیقه دیگه تماس بگیرید، الان مشغول خریدم و باید برگردم توی ماشین.» این‌بار هم جواب گرفتنمان خیلی طول می‌کشد و بدتر اینکه او میلی هم به حرف زدن نشان نمی‌دهد. به پرسپولیس که می‌رسیم اما او هم به یکباره می‌افتد روی دور حرف زدن. حرف‌هایی همه از جنس گلایه و دلخوری. از آنچه او را به پرسپولیس بازگرداند می‌گوید و جام از دست رفته حذفی و مهم‌تر از همه خداحافظی تکرارنشدنی مهدوی‌کیا که هنوز انگار هضمش نکرده. به خود پرسپولیس اما که می‌رسیم، باز برمی‌گردد سر خط همان سکوت و می‌گوید که حرفی برای گفتن ندارد.
* برای من و شاید خیلی‌های دیگر همیشه این ابهام وجود دارد ‌که کریم باقری چرا حرف نمی‌زند. در فوتبال ایران آدم‌هایی که نباید حرف بزنند دایم با حرف‌های‌شان مشکل درست می‌کنند اما کسی مثل شما که ۲۰ سال فوتبال بازی کرده، ستاره بوده و همه رویدادهای بزرگ فوتبال را تجربه کرده حرف نمی‌زند!
– متوجه منظورتان نمی‌شوم! چرا باید حرف بزنم؟
* خب اگر کریم باقری درباره فوتبال حرف نزند پس چه کسی باید حرف بزند؟
– من اختیاردار دهان مردم نیستم اما اختیار دهان خودم را دارم. بهترین تصمیم زندگی‌ام این بوده که بعد از فوتبال کنار خانواده‌ام باشم و فوتبال تماشا کنم، ببینم بالاخره چه می‌شود. کاری هم به بقیه ندارم که بخواهم حرفی بزنم.
* هیچ‌وقت هم به این نتیجه نرسیدید که مثلا با رویانیان تماس بگیرید و بگویید فلان کار را برای پرسپولیس انجام بدهد و فلان کار را نه؟
– این وظیفه من نیست. یک آدمی مدیرعامل است و یکی مثل من بازنشسته فوتبال اما نباید زنگ بزنم به بقیه بگویم چه‌کار کنند. شده که خودشان کار داشته باشند و تماس بگیرند ولی اینکه خودم بخواهم به کسی زنگ بزنم اصلا امکان ندارد. نه در مورد رویانیان و نه هیچ آدم دیگری.
* خیلی بی‌سروصدا به پرسپولیس آمدی، بی سروصدا کار کردی و بی سروصدا هم رفتی. ما می‌دانیم کریم باقری در این مدت برای پرسپولیس چه‌کار کرده اما شاید خیلی‌ها ندانند.
– نیازی نمی‌بینم هر روز زنگ بزنم به روزنامه‌ها و بگویم چه‌کار کرده‌ام. مهم این است که بتوانم مفید باشم. هر چند نمی‌دانم بوده‌ام یا نه.
* خودتان فکر می‌کنید این شکل کار کردن می‌تواند مفید باشد؟
– می‌خواهم از اول شروع کنم. یک روز رویانیان به من زنگ زد و گفت بیا حرف بزنیم. می‌گفت می‌خواهم درست و غلط را به من بگویی. گفتم من سال‌ها در پرسپولیس بازی کرده‌ام و می‌دانم این کارها به نفعتان است و این کارها به ضررتان. بقیه‌اش دیگر با خودتان است چون من نمی‌توانم به جای شما تصمیم بگیرم. بعد از آن هم فقط گاهی تماس می‌گرفت و حالم را می‌پرسید. تا اینکه یحیی سرمربی شد و خودش به من زنگ زد که بیا کمکم کن. گفتم نمی‌آیم کادر فنی اما هر کاری و هر کمکی از دستم بربیاید انجام می‌دهم. یحیی دوست و رفیق چندین ساله من است و فقط می‌خواستم کمکش کنم.
* یعنی رفتید که به یحیی کمک کنید، نه به پرسپولیس؟
– نه! چون یحیی در پرسپولیس بود رفتم کمکش کنم.
* در این مدت همه‌چیز برای‌تان فراهم بود و هر کاری می‌خواستید کردید اما روز آخر که فینال را باختید همه‌چیز به هم ریخت و پرسپولیس یک چهره ناکام به خودش گرفت…
– (به میان حرفمان می‌آید)… صبر کنید! من نمی‌خواهم درباره ناکامی حرف بزنم چون برای همه تیم‌ها هست. سپاهان و پرسپولیس و استقلال همه‌شان یک روز در اوج هستند و یک روز زمین می‌خورند. پرسپولیس حتی اگر سقوط کند یک روز دوباره رنگ قهرمانی را می‌بیند ولی چیزی که تکرار نمی‌شود خداحافظی مهدوی‌کیا است. برای من مهم نیست که جام حذفی از دست رفته و از آن روز، حتی یک بار هم برایش افسوس نخوردم چون می‌دانم پرسپولیس به اوج برمی‌گردد و یک روز دوباره هم جام حذفی را می‌گیرد و هم لیگ را اما این برخورد با مهدی بد بود. نه، افتضاح بود. شما می‌گویی من کم حرف می‌زنم. خب بیایم چه بگویم؟ بگویم درست نیست یک ستاره وقتی دارد دور افتخار می‌زند عکاس‌ها دوره‌اش کنند اما یک نفر همراهش نباشد؟ یک نفر ۲۰ سال برای فوتبال ما زحمت کشیده. بعد از ۲۰ سال هر سمَتی را بخواهی کنار بگذاری برایت مراسم تودیع می‌گیرند. ما هم وظیفه‌مان بود که کنار مهدی مهدوی‌کیا باشیم ولی این کار را نکردیم. مهدی قطعا از ما انتظار داشته چون برای این فوتبال زحمت کشیده. اگر آنقدر برایش ارزش قایل نبودیم که بازی خداحافظی بگذاریم کاش لااقل یک شاخه گل به او می‌دادیم. یک شاخه گل نه پرسپولیس را ورشکست می‌کرد، نه فدراسیون و وزارت ورزش را. متاسفانه این بی‌درایتی، کلیت فوتبال ایران است.
* با رفتن مهدوی‌کیا، آخرین تکه از نسل باشکوه فوتبالمان هم رفت. قبل از خداحافظی او به این فکر نمی‌کردید نسلی که بهترین خاطره‌ها را برای مردم رقم زده دارد تمام می‌شود؟
– من نباید فکر کنم. مردم باید به این موضوع فکر کنند.
* مردم، خود من می‌توانم باشم. من می‌گویم این نسلی که رفت جام جهانی و آمریکا و استرالیا را برد و در جام‌ملت‌ها عربستان و کره‌جنوبی را با آن نتیجه‌ها شکست داد دیگر تکرار نمی‌شود و ما همیشه در حسرتش می‌مانیم. حالا می‌خواهم بدانم وقتی مهدی مهدوی‌کیا که تنها بازمانده این نسل بود داشت می‌رفت، خودتان هم چنین فکری داشتید؟
– مهدی آینه همه ما بود. برای هیچ‌کدام از ما بازی خداحافظی نگذاشتند. اصلا ارزش نگذاشتند. برای همین وقتی قرار شد مهدی بازی خداحافظی داشته باشد همه‌مان خوشحال بودیم. فکر می‌کردیم چه جشن باشکوهی می‌خواهند برایش بگیرند اما او هم مثل ما رفت. می‌دانید چرا؟ چون ما هنوز یاد نگرفته‌ایم برای کسانی که زحمت کشیده‌اند، ارزش قایل شویم. من وقتی با یحیی صحبت می‌کردم گفتم پُست نمی‌خواهم. در پرسپولیس و تیم‌ملی هیچ‌وقت پست و مقام نخواستم. گفتم یک قران پول هم نمی‌خواهم. فقط به عشق فوتبال و پرسپولیس می‌آیم که کمک‌تان کنم. فقط هم همین یک بار را در زندگی‌ام افسوس خوردم که چرا در این پرسپولیس کاره‌ای نیستم. مربی، سرپرست، سرمربی یا مدیرعامل نیستم که بیایم کنار خط و با مهدی که مثلا داشت دور افتخار می‌زد، راه بروم. نشسته بودم روی سکو و حسرتش را می‌خوردم. بعد از بازی یک بار دیگر حسرت خوردم که کریم تو چرا کاره‌ای نیستی که وقتی مهدوی‌کیا و کریمی از فوتبال رفتند کاری برای‌شان بکنی. من اگر بودم نمی‌گذاشتم کریمی برود. حتما او را برمی‌گرداندم.
* خب شما فوتبالی‌ها کاره‌ای نیستید که این اتفاق‌ها در فوتبال می‌افتد.
– دست من نیست که کاره‌ای باشم. خودم هم نمی‌خواهم که باشم. فقط می‌دانم پرسپولیس، پرسپولیس شد چون امثال پروین و کریمی و مهدوی‌کیا در آن فوتبال بازی کردند. آخرین پرسپولیسی‌های واقعی کریمی و مهدوی‌کیا بودند. بازیکنی که یکی دو سال بازی می‌کند و بعد به خاطر قرارداد بهتر می‌رود که پرسپولیسی نیست. بازیکنی که با استقلال مذاکره کند که پرسپولیسی نیست. من هیچ‌کدام از این بازیکنان جدید را پرسپولیسی واقعی نمی‌دانم. متاسفم اما دیگر هیچ چیزی برای‌مان نمانده.
* از اینکه بدون چشمداشت برای پرسپولیس کار کردید و تیم اینطور ناکام ماند حسرت می‌خورید؟
– باز هم تاکید می‌کنم که اگر جام حذفی را می‌گرفتیم هم دو زار برایم ارزش نداشت. آن موقع هم حاضر بودم پرسپولیس قهرمان نشود اما مهدی با عزت و احترام برود.
* اولین بار است که می‌خواهم بپرسم در آخر حرف نگفته‌ای مانده یا نه؛ چون فکر می‌کنم کسی مثل کریم باقری هنوز هم باید حرف داشته باشد.
– اتفاقا می‌خواهم حرف بزنم. پرسیدی چرا حرف نمی‌زنی. می‌خواهم بگویم من آدمی نیستم که هیچ حرفی را در دلم نگه دارم. می‌دانی چرا درباره فوتبال حرف نمی‌زنم؟ چون فهمیده‌ام کجا داریم زندگی می‌کنیم و دیگر خیلی چیزها برایم ارزش ندارد. هیچ جای دنیا بازیکن این‌جوری از فوتبال نمی‌رود. به قول خودت ما یک نسل طلایی بودیم اما یک احترام ندیدیم. یک بازی برای یک نفر از این نسل نگذاشتند. ما اگر زحمت کشیدیم وظیفه‌مان بوده و پولش را گرفته‌ایم ولی دل یک ملت را که خوش کردیم. حداقل با یک شاخه گل تشکر می‌کردند که دلمان نسوزد. حالا متوجه شدی چرا حرف نمی‌زنم؟ اگر جامعه‌ای بودیم که همه به هم احترام می‌گذاشتند و فقط ما احترام نمی‌دیدیم اعتراضی نداشتم اما ما به هیچ‌کس احترام نمی‌گذاریم. برای همین من هم دهانم را می‌بندم و حرف نمی‌زنم.
ایران ورزشی

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=83038

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]