سید مرتضی نبوی مدیرمسئول روزنامه رسالت و عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین در گفتگویی تفصیلی با خبرنگاران آریا به مسایلی در مورد محمود احمدی نژاد،سید محمد خاتمی،آرایش سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان و تغییر مواضع آیت الله مصباح یزدی در مورد احمدی نژاد پاسخ داد.آنچه در ادامه می آید مشروح این گفتگو است:
*آقای نبوی !شما از مدافعان سر سخت جریان سوم تیر هستید به نظر شما احمدی نژاد حاصل و نتیجه گفتمان سوم تیر است یا خالق آن؟
-این قضیه مثل مرغ و تخم مرغ است اما در مجموع می شود قضاوت کرد که ایشان نتیجه گفتمان اصولگرایی است. البته آقای احمدی نژاد در آن مقطع توانست به نسبت رقبای خود در میان اصولگرایان بهترین نقش را در تدوین و توضیح و نشر این گفتمان داشته باشد .یعنی با چهره ای که ظاهر شد توانست اعتماد مردم را به یک چهره اصولگرایی که درفضای گفتمانی آن روزفراهم شده بود جلب کند . البته در ایجاد این فضا بیشترین نقش را خود مقام معظم رهبری داشتند به گونه ای که در دوران اصلاحات مقام معظم رهبری تبین هایی داشتند که اصلاح طلبی واقعی چیست و اصولگرایی چیست و اینکه یک اصلاح طلب واقعی نمی تواند تکیه براصول نداشته باشد و یک اصولگرایی واقعی هم نمی توانداصلاح طلب نباشد در این فضای گفتمانی که در طول ۸سال اصلاحات شکل گرفت و در حقیقت در فضای جامعه طرفدار پیدا کرد به علاوه اشتباهاتی که اصلاح طلبان داشتند بنابراین این فضا فضایی نبود که آقای احمدی نژاد ساخته باشد.
*بسیاری از هم طیفان شما معتقدند شما به دلیل دفع رقیب قدیمی اتان یعنی اصلاح طلبان از آقای احمدی نژاد دفاع کردید آیا دفاع شما ممکن است به دلیل شرایط خاص آن دوره بوده باشد و یا اینکه منطقی بوده است ؟
-در سال ۸۸ مجموعه اصولگرایان حتی کسانی که تندترین انتقادها را به آقای احمدی نژاد داشتند همه پشت سر ایشان قرار گرفتند. اما از آنجایی که فضای انتخاباتی دو قطبی شده بود یعنی یک قطب احمدی نژاد و دیگری موسوی این مساله نقش بسزایی ایفاء کرد تا همه اصولگرایان منتقد احمدی نژاد به حمایت از ایشان بپردازند اما این به معنای این نیست که بنده نقاط قوتی در ایشان نمی دیدم که از او دفاع کنم مواضع من روشن است من در زمینه سیاست خارجی و مسائل هسته ای از مواضع ایشان حمایت و دفاع کرده ام اما در همان جریان انتخابات من نسبت به برخی از اطرافیان ایشان که بعدا به جریان انحرافی مشهور شدند انتقاد داشتم و این از نقاط ضعف آقای احمدی نژاد بوده است.
*آقای نبوی این جا یک نقطه مبهم وجود دارد . اطرافیان آقای احمدی نژاد مثل آقایان مشایی و بقایی چندین سال است با رییس جمهور هستند ولی چطور شد که منتقدان امروز و مدافعان دیروز پس از گذشت ۶سال تازه متوجه شده اند که باید این جریان موسوم به انحرافی را دفع کرد و این جریان خطرناک است؟
-ببینید تحولی که ایجاد شده یک شبه به وجود نیامده است. نقشی که گروه انحرافی امروز دارد به مراتب پررنگ تر از ۶سال پیش است. آنروز به عنوان یک نقد مطرح می شد اما امروز دلیلی برای دفاع احمدی نژاد از این گروه نمی بینیم و به عنوان ضعف ایشان تایید می کنیم .جایگاه این گروه بتدریج به اینجا می رسد و برخی از چهرهای اصولگرای واقعی نزدیک به اینها از این گروه فاصله می گیرند و این تغییراتی است که به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد آشکار تر می شود.
* برخی از دلخوری آقای احمدی نژاد از دوستان دیروز اصولگرا و منتقدان امروزش خبر داده اند. آیا شما به رییس جمهور حق می دهید از دست شما دلخور باشد یا این مساله طبیعی است؟
-در صحنه فعالیت های سیاسی دلخوری نقش و جایگاهی ندارد اما در یک خانواده امکان دلخوری وجود دارد در واقع بعضا ممکن است دلخوری باعث اختلافات دیدگاهها و نقدهای جدی تر شود که حالا خیلی هم مهم نیست ولی من نمی دانم آقای احمدی نژاد چقدر از دست من دلخور است.
* آقای احمدی نژاد سر سختانه از مدیرانش دفاع می کند به نظر شما این خوب است یا بد؟
-این مساله قابل تفسیر است. به یک معنا آقای احمدی نژاد اصلا پای مدیرانش نایستاده است به طوری که مدیرانی را می آورد و ظرف چند ماه با سلام و صلوات کنارشان می گذارد به طوری که ما اینها را شباهت سازی کردیم به اخراجی های دولت لذا ما نمی توانیم بگوییم ایشان پای مدیرانش وایستاده و از آنها به خوبی دفاع می کند این تفاوت دارد با آقای هاشمی که تماما از مدیرانش دفاع می کرد.
*آقای نبوی میخواهم سوالی را بپرسم که شاید این روزها برای خیلی ها یک مساله مهم باشد.می خواهم در مورد مواضع آیت الله مصباح یزدی که روزگاری از مدافعان سرسخت آقای احمدی نژاد بود و بر منتقدان و مخالفانش به شدت خرده می گرفت و امروز در یک تغییر نگرش ۱۸۰درجه ای از منتقدان سرسخت رییس جمهور است و از ماجرای فراماسونریز و سحر و جادو سخن به میان می آورد ؟ با توجه به اینکه امثال آیت الله طرفدارانی دارند آیا این تغییر موضع باعث بدبینی و بی اعتمادی مردم نمی شود؟
-شخصیتی مثل آقای مصباح ،موضع گیری و حمایت ایشان در چارچوب ادبیات سیاسی نمی گنجد زیرا ایشان از آنجایی که احساس تکلیف شرعی می کند می آید از آقای احمدی نژاد دفاع می کند و در روز دیگر که از جانب گروه مورد حمایت رییس جمهور احساس خطر می کند اعلام خطر می کن.د لذا در فضای گفتمان سیاسی مورد قبول هست یا نه بحث دیگری است اما به نظر من جامعه ما هم از افرادی مثل آقای مصباح انتظار ندارند که گفتمان و سخنانش با رعایت فضای سیاسی که ما درون آن هستیم باشد یعنی نباید حمایت و انتقادش در لفافه باشد اما این که آیا این مساله باعث بی اعتمادی می شود یا نه من معتقدم مخاطبان ایشان از افرادی مثل آقای مصباح یزدی همین انتظار را دارند یعنی وقتی ایشان احساس خطری می کند حقیقت را بیان می کندلذا این روش اعتماد برانگیزتر است زیرا احساس می شود این شخصیت، سیاسی کاری نمی کند یعنی در حمایت خود بر اساس احساس تکلیف حمایت می کند و در روز دیگر با احساس خطر اعلام خطر می کنداما اینکه ما در روابط سیاسی که جریان ها با یکدیگر دارند ممکن است یک چنین نحوه انتقادی را از رقیب و مخالفمان نپسندیم که انجام دهیم لذا سعی می کنیم در انتقادهایمان مراعات هایی را داشته باشیم اما آنچه بر می گردد به اعتماد مردم همین است که مردم بتوانند از مجموع موضع گیری ها احساس کنند که این فرد دارد سیاسی کاری می کند یا اینکه بر اساس صداقت انتقاد یا حمایت می کند این صداقت اگر منتقل شود به اعتماد لطمه نمی زنداما اگر کسانی که موضع گیری می کنند نتوانند صداقت خودشان را نشان دهند ممکن است این خطر ایجاد شود.
*می خواهم شفاف تر صحبت کنیم .برخی معتقدند این تغییر موضع از سوی اصولگرایان خصوصا اصولگرایان سنتی به دلیل احساس خطری است که در از دست دادن منافع گروهی این طیف توسط گروه که از موسوم شده است به انحرافی در زمان انتخابات مجلس احساس میشود نظر شما چیست؟
-ببینید اگر موضع گیری ها تلقی باند و باند بازی باشد برای جنگ قدرت من به شما حق می دهم که این مساله باعث سلب اعتماد مردم شود اما مواضع اشخاصی مثل آقای مصباح یزدی هیچگاه از روی باند و باندبازی نیست چون به نظر من جایگاه و سوابق ایشان نشان می دهد در حمایت یا انتقاد دغدغه دین وحفظ انقلاب و نظام را دارد اما در مورد جریان های سیاسی باید بگویم بسیاری از چهرها ی اصولگرا گفتمانهایشان را نو کرده اند اما خودمان هم نمی پسندیم که برخی بعضا انتقادیا حمایت های تند یا کند می کنند از افراد لذا این مشی را ما نمی پسندیم و البته برخی این رفتارها را دارند که تشکیلاتی نیست یعنی بعضا افراد موضع گیری هایی می کنند که شخصی است اما چون درون تشکیلات اصولگرایان حضور دارندلذا موضع گیری هایشان به حساب همه اصولگرایان نوشته می شود اما پس از گذشت چند سال تازه مشخص می شود اینها کاراکترشان به گونه ای است که صریح درباره مسائل اظهار نظر می کنندکه این موضع گیری ها نباید به همه جریان تعمیم داده شودمن خودم شخصا تا کنون از یک فرد به طور کامل حمایت نکرده ام درباره آقای احمدی نژاد هم نقد کرده ایم و هم دفاع که البته در دور دوم ریاست جمهوری ایشان نقد هایمان جدی تر شده است .
* در به وجود آمدن شرایط موجود برای دولت شماها چقدر نقش داشته اید زیرا برخی از هم طیفان شما معتقدند نباید آنقدر آقای احمدی نژاد را بالامی بردید که دیگر امروز نتوانید از او انتقاد کنید نظر شما چیست ؟
-در مورد شخص من این گونه نبوده که ایشان را خیلی بالا ببرم اما وقتی کسی سمبل یک گفتمان می شود و شما از آن حمایت می کنید زیاد جای نقد و تفکیک نیست لذا حمایت ما از یک شخصی به دلیل گفتمانش است ولی وقتی می بینیم این گفتمان تغییر می کند بنابراین انتقاد می شود.
*شما بین آقای احمدی نژاد امروز و احمدی نژاد قبل ازماجرای غیبت۱۱روز تفاوتی قائل هستید؟
-به نظر من خیلی تفاوت دارد این انتخابی که آقای احمدی نژاد کرد بسیار به اعتباراجتماعی خود لطمه زد .
*یعنی به نظر شما این تفاوت خیلی محسوس است ؟
-بله کاملامحسوس است در واقع این یک تجربه بسیار منفی بود برای رییس جمهور. حوادثی که پیش می آید یک نوع آزمون است ما در کشورمان آزمونی به نام ولایت پذیری داریم که نقشش در جامعه بسیار حساس است.
* آقای نبوی! همانطور که می دانید بعد از انتخابات دهم و اتفاقاتی که پس از آن رخ داد آرایش سیاسی کشور دچار تغییرات زیادی خصوصا در میان اصلاح طلب ها شد. شما در حال حاضر آرایش سیاسی اصلاح طلبان را چطور تفسیر می کنید؟
-در یک نگاه کلی اصلاح طلبان به دو گروه تقسیم شدند . دسته اول موسوم شدند به جریان فتنه که ساختار شکنی کرده و از مزهای قانونی عبور کردند که شاید بسیاری از چهرهای سرشناس و رهبرانشان هم جزو این گروه بودند .گروه دوم اصلاح طلبانی هستند که از مرزها و خط قرمزها عبور نکردند و تلاششان این بود که در درون ساختار حرکت و فعالیت کنند و امروز هم شاهدیم دسته دوم اصلاح طلبان تلاش می کنند مرزبندی شفافی بین خودشان و جریان فتنه تعریف می کنند و علاقمند هستند با توجه به اینکه از یک بدنه اجتماعی هم بر خوردارند درون ساختار حرکت و فعالیت کنند.
* برخی از اصلاح طلبان خواهان بازگشت هستند به نظر شما نظام چه شروطی را برای بازگشت این طیف در نظر دارد؟
-بخشی ازاصلاح طلبان اصلا از خط قرمز عبور نکردند لذا این دسته همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند. اما فرض کنیم آن گروه از اصلاح طلبانی که ساختار شکنی کردند قصد بازگشت داشته باشند اینها متفاوت هستند یعنی اگر این گروه بیایند و به اشتباه خود اعتراف کنند برگشت آنها بستگی دارد به پرونده های حقوقی و قضایی که برخی از آنها دارند لذا ممکن است اینها مشمول ممنوعیت فعالیت اجتماعی باشند در هر حال قانون تکلیف این دسته از اصلاح طلبان ساختار شکن را مشخص می کند.
*برخی اصلاح طلبان معتقدند نظام برای گرم کردن انتخابات به اصلاح طلبان نیاز دارد زیرا آنها بدنه اجتماعی دارند لذا نظام حاضر است شرط و شروط آنها را بپذیرد آیا شما بااین عقیده موافقید و اگر اصلاح طلبان انتخابات را تحریم کنند واقعا در مشارکت مردم چشمگیر و تاثیر گذار هست یا نه ؟
-من سخنگوی نظام نیستم اما معتقدم تاکید نظام بر مشارکت حداکثری است ودر نتیجه علاقمند است همه گروه های درون ساختار فعالیت کنند اما این که عده ای هم ساختار شکنی کنند و هم این که تصور کنند چون نظام خواهان مشارکت حداکثری است می آید برای کسانی که از چارچوب نظام خارج شده و از خط قرمزها عبور کرده اند فرش قرمز پهن می کند منطقی نیست .
* به نظر شما اصلاح طلبانی که درون چارچوب های نظام فعالیت داشته اند آیا با یک فهرست در انتخابات شرکت می کنند و یا اینکه تفکیک می شوند و با فهرست های متفاوت و جدا از هم در انتخابات شرکت می کنند؟
– با توجه به شرایط موجود بعید به نظر می رسد اصلاح طلبان با لیست های متفاوت درانتخابات شرکت کنند البته ممکن است لیست های فرعی آنها متعدد باشد اما لیست اصلی آنها که جایگاهی برای رقابت داشته باشد بعید می دانم متفاوت باشد قطعا آنها تلاش می کنند برای آنکه توفیق و پیروزی به دست آورند حداکثر ائتلاف را داشته باشند.
* به نظر می رسد یک شخصیت اصلی جریان اصلاحات هنوز تکلیفش مشخص نشده منظورم آقای خاتمی است که رادیکالهای هر دو جناح به شدت به او حمله می کنند اما معتدلین نگاه و تفسیری متفاوت نسبت به او دارند. به نظر شما آقای خاتمی در حال حاضر کجای جغرافیای سیاسی نظام قرار دارد یعنی یک شخصیت سوخته خارج از نظام است یا هنوز می تواند به عرصه سیاسی کشورالبته با شرایطی بازگردد؟
-آقای خاتمی از آنجایی که سبک و سیاق سیاسیشان به گونه ای است که همیشه مواضع دو پهلو داشته باشند جایگاه شان مبهم است.آقای خاتمی در عین حال که می خواهد بگویید درون ساختار هستم یک آبی هم به آسیاب دشمنان می ریزد. ایشان در زمان ۸سال دوران ریاست جمهوری هم همین مواضع را داشت به همین دلیل هم طیف های رادیکال و هم معتدل نمی توانند به آقای خاتمی اعتماد کنند لذا ضروری است برای اینکه ایشان یک شخصیت موثر باشد مواضع شفافی اتخاذ کند.
*یعنی اگر ایشان مواضع شفاف داشته باشد می تواند به چارچوب نظام باز گردد ؟
-بله آقای خاتمی در صورت شفاف کردن مواضع خود می تواند به عرصه سیاسی و چارچوب نظام بازگردد.
*آیا آقای خاتمی در نقش رهبر و لیدر اصلاح طلبان می تواند ایفای نقش کند؟
-در حال حاضر فکر نمی کنم .به دلیل مواضع دو پهلویی که ایشان دارد بعید می دانم چنین جایگاهی را داشته باشد. به نظر می آید اصلاح طلبان باید در فکر رهبران جدیدی باشند یعنی رهبرانی از رده های دوم و سوم و چهرهای میانی تر.
* من از صحبت های شما اینگونه برداشت کرده ام که اصلاح طلبانی که خواهان بازگشت هستند نسبت به آقای خاتمی اعتماد کافی ندارند.
-من معتقدم در میان اصلاح طلبان چهرهایی معروف و مشهوری هستند که مواضع دو پهلو و ساختار شکنی ندارند
*منظور شما چه تیپ افرادی است؟
-افرادی مانند آقای عارف. اینها می توانند در جریان اصلاح طلبی نقش رهبر یا لیدر داشته باشند.
– اصولگرایان چگونه به ۸+۷ رسیدند و این مسئله که برخی از شخصیت ها در ۸+۷ نمایندگانی معرفی می کنند چه معنایی دارد؟ و چرا اصلا محسن رضایی در میان این لیست ها نیست؟
-۳ شخصیت اصولگرایی که بی طرف هستند یعنی آقایان عسگر اولادی، ولایتی و حداد عادل تقریباً عموم جریانهای اصولگرایی هم اینها را قبول دارند به دنبال این بودند که برای انتخابات مجلس یک سازوکار ائتلافی درست کنند با توجه اینکه تجربه موفقی هم از مجلس هشتم داشتند اینها دیداری با آقای احمدی نژاد ترتیب دادند اما بعد از آن اتفاقاتی مهم افتاد. از جمله غیبت ۱۱ روزه رئیس جمهور که درباره آن صحبت شد و از طرفی هم این شخصیت ها از قدیم الایام دنبال این بودندکه نقش نظارتی و چتر حمایتی جامعتین را داشته باشند چون این جریانی که امروز اسمش اصولگرایی است محور فعالیت ها برای انتخابات مجلس چهارم و پنجم هم جامعیت روحانیت مبارز بود و با این نام فعالیت صورت می گرفت و گروههای اصولگرا هم زیر چتر اینها بودند یعنی فعالیت های میدانی را انجام می دادند تصمیم سازی می شد و تصمیم گیری توسط روحانیت مبارز انجام می شد اما بعد از انتخابات ۷۶ و حذف آقای ناطق نوری از آن انتخابات روحانیت مبارز خود را از صحنه سیاسی کنار کشید به این معنی که دیگر لیست ندادند لذا فاصله ای افتاد اما همیشه جریان اصولگرا دنبال این بود که این ارتباط را به صورت ارگانیک حفظ کند. بعد از حوادث ۸۸ جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز احساس مسئولیت کردند که وارد صحنه شوند و اختلافات را کنار بگذارند از طرفی هم آنها و این سه نفر طالب این قضیه بودند که مجموعه این ارتباطات منجر به گروه هفت نفره شد سابقه فعالیت جامعه مدرسین، البته جدا است فقط برای قم فعالیت می کردند ولی روحانیت مبارز سابقه فعالیتش در سال ۸۸ بیشتر بازسازی شد لذا با مذاکراتی که با جامعتین داشتند تصمیم بر این شد که دو نفر آقای مهدوی کنی به عنوان دبیر روحانیت مبارز و آیت الله یزدی هم دو نفر را به عنوان رئیس جامعه مدرسین معرفی کنند که می شود ۴ نفر و با آن سه نفر (حداد عادل، عسگر اولادی، ولایتی) می شوند ۷ نفر.
پس از تعیین نمایندگان از سوی آیت الله یزدی و مهدوی کنی ۷ نفر به عنوان یک گروهی که نقش هدایت و نظارت را دارند و در مجلس هشتم هم سه ضلع اصولگرایی تعریف کرده بودیم که اینها عمده جریانهای سیاسی را شکل می دهند یک ضلع خط پیروان امام و رهبری بود ضلع دیگر ایثارگران و رهپویان بودند و ضلع سوم رایحه خوش که طرفداران و حامیان دولت بودند این سه ضلع در آنجا ۵+۶ را تشکیل دادند یعنی هر کدام از این اضلاع دو نماینده داشتند با پنج نفری که بعداً به عنوان ناظر انتخاب کردند و این دفعه برعکس شد یعنی در ابتدا آن هیئت مرکزی ۷ نفره تشکیل شد که مهدوی کنی هم این بار رسماً نماینده شد اینها خواستار شدند تا هر کدام از این دو ضلع دو نفر را معرفی کنند که جمعاً شش نفر شدند لذا تشخیصشان این بود که آقای قالیباف با توجه به طرفدارانی که دارد در جریان اصولگرایی تعریف شود و لاریجانی که شخص موثری در اصولگرایی است و نفوذ هم دارد هرکدام یک نماینده معرفی کند تا طیف اصولگرایی فراگیرتر شود که در اینجا آن شش نفر با این دو نفر هشت می شوند.
* چرا آقای محسن رضایی در این ماجرا نیست؟
-به نظر می آید طیفی که با آقای رضایی هستند با توجه به سابقه ای که در مجلس هشتم دارند مذاکراتشان به نتیجه نرسیده در واقع این اولین تجربه نیست بلکه تجربه های قبلی نشان داده که اینبار به سراغ آقای محسن رضایی نرود. اما با این وجود برای هیچکدام از اصولگرایان راه بسته نیست می توانند هرکدام که مایلند وارد این لیست شوند لذا اصولگرایان اعلام کردند که نمی خواهند به آدم هایی که وارد این لیست می شوند یا نماینده معرفی می کند قرار نیست به آنها سهمی داده شود.
*آیا نحوه شرکت اصولگرایان در دو حالت تحریم اصلاح طلبان یا شرکت اصلاح طلبان به یک صورت خواهد بود اگر آنها نیایند شما با خودتان که نمی توانید رقابت کنید آیا با کاندیداهای مستقل رقابت می کنید یا اینکه به دو دسته تقسیم می شوید و دو لیست ارائه می دهید؟
-من گمان نمی کنم اصلاح طلبان در انتخابات شرکت نکنند ممکن است یک عده از آنها از تحریم سخن بگویند یا شرط بگذارند اما آنها با توجه به اینکه دارای بدنه اجتماعی بوده و به فکر حیات سیاسی خودشان هستند و نمی خواهند فراموش شوند در انتخابات شرکت می کنند زیرا انتخابات مهمترین فرصت برای کسی است که حیات سیاسی خودش را اعلام کند اما اینکه آیا راه رقابت تنها با اصلاح طلبان است یا ضلع دیگری می خواهم بگویم اینگونه نیست که فقط رقیب اصولگرایان اصلاح طلبان باشند بلکه ضلع دیگری که همان گروه انحرافی هستند هم می توانند با سازوکارها و امکاناتی که دارند در انتخابات شرکت کنند و ضلع رقابتی را تشکیل دهند اما اینکه در شهرهای دیگر چگونه باشد من اطلاعی ندارم ولی معتقدم در تهران می تواند گروه انحرافی لیست ارائه دهد .
*گروهی که شما از آن به عنوان انحرافی نام می برید چه میزان شانس موفقیت دارند؟
-بعید می دانم خیلی توفیق داشته باشند اما این منتفی نیست که یک فراکسیون اقلیتی در مجلس بدست آورند.
* آیا نسبت دادن ائتلاف این گروه با اصلاح طلبان درست است؟
– به نظر من اصلاح طلبان با عنوان اصلاح طلبی با گروه انحرافی ائتلاف نمی کنند زیرا اگر ائتلافی بین آنها صورت گیرد ضربه حیثتی بدی بر اصلاح طلبان وارد می شود آنها از قبل تضاد خودشان را با این گروه تعریف کردند و برای اینها هیچ حیثت و اعتباری قائل نیستند لذا در این صورت توجیه ای ندارد البته در عالم سیاست می شود ناگفته و اعلام نشده دست در دست هم داد و کارهایی کرد که بیشتر در جهت نفی است نه اثبات یعنی این احتمال هست که این گروه انحرافی و اصلاح طلبان افراطی به این نتیجه برسند که در جهت نفی جریان اصولگرایی کار کنند.
* نتیجه انتخابات مجلس را چگونه پیش بینی می کنید؟
به نظر من اقلیت امروز مجلس یعنی اصلاح طلبان قوی می شوند یعنی همانطور که در مجلس پنجم اصلاح طلبان بیشتر از مجلس چهارم بودند در مجلس نهم نیز به عقیده من تعدادشان بیشتر از مجلس هشتم خواهد بود.
اکنون چند دوره است که اصولگرایان اکثریت مجلس را در دست دارند لذا این شانس را برای تقویت اصلاح طلبان فراهم می کند زیرا نقدهایی که نسبت به عملکرد مجلس اصولگرایان وجود دارند احتمالاً شرایط به نفع اصلاح طلبان تغییر جهت می دهند.