تحولات اخیر خاورمیانه که بر مبنای بیداری اسلامی شکل گرفته است امروز وارد عرصه تازه ای شده و کشورهای جهان را تحت تاثیر خود قرار داده است. نگاهی به رخداد های اخیر کشورهای اروپایی و شروع اعتراضاتی همانند اعتراضات مردمی در مصر و تونس و … به نحوی تداعی کننده موج جدیدی از تحولات مردمی در قاره سبز است .
به تعبیر مقام معظم رهبری ” فقط این نیست که در کشورهاى شمال آفریقا و منطقه غرب آسیا که امروز ما در آنجا قرار داریم، حرکات بیدارىاى به وجود آمده باشد؛ این حرکت بیدارى تا قلب اروپا خواهد رفت. آن روزى پیش خواهد آمد که همین ملتهاى اروپایى علیه سیاستمداران و زمامداران و قدرتمندانى که آنها را یکسره تسلیم سیاستهاى فرهنگى و اقتصادى آمریکا و صهیونیسم کردند، قیام خواهند کرد. این بیدارى، حتمى است.
” بیانات در دیدار هزاران نفر از معلمان سراسر کشور۱۴/۰۲/۹۰ از این رو و برای بررسی هرچه بیشتر ماهیت تحولات اخیر در کشورهای اروپایی گفتگویی با دکتر نجف محمودی کارشناس مسائل بین المللی انجام دادیم که شرح آن در ذیل از مد نظرتان خواهد گذشت.
جناب دکتر به عنوان اولین سئوال ؛ تحلیل و ارزیابی شما از تحولات اخیری در که در منطقه و پس از آن در اروپا رخ داده است چیست و اساسا چه ارتباط منطقی بین اعتراضات خاورمیانه و اروپا می توان پیدا کرد؟
ببینید امروز جهان در آستانه گذار است و این موضوع را صاحب نظران متعددی مورد تاکید قرار داده اند . ضمن آنکه شواهدی هم که در دست است بیانگر آغاز دوران تازه ای در دنیاست. به هر حال پس از آغاز رنسانس تحولاتی در حوزه نظری در جهان شکل گرفت . اگرچه این تحولات در ابتدا وجهی روشنگرانه و عدالتخواهانه داشت اما به تدریج و به دلیل تکیه بر عقل خود بنیاد گر و منقطع از وحی به سمت مادی گری ، لذت مداری و هوس گرایی سوق داده شد و در نهایت نیز نظام های لیبرال و اقتصاد بازار را پدید آورد. اگرچه دستاوردهای غرب مدرن در حوزه علم و تکنولوژی را نمی توان انکار کرد اما بشر امروز دیگر از گسست معنویت از زندگی نالان است .شاید گرایش شدید مردم در غرب به خرافات نیز بر اثر همین کمبود معنویت قابل تحلیل و بررسی باشد. اما امروز و با پیروزی انقلاب اسلامی پارادایم و گفتمانی تازه در جهان پدید آمده است. اگرچه برخی از افراد در داخل ایران سعی در کم رنگ جلوه دادن تاثیرات انقلاب اسلامی بر منطقه و جهان دارند با این حال اغلب اندیشمندان جهانی بر این موضع اتفاق نظر دارند که با پیروزی انقلاب اسلامی در آخرین سالهای قرن بیستم دوران جدیدی در زندگی انسان ها آغاز شده است که محور اصلی آن خداانگاری و آرامش انسان در جوار قرب الهی است . البته خوب خیلی از دین های دنیا شامل معنویت هستند و انسان ها
می توانند با تکیه بر آنها نیازهای خود را به حدی پاسخ دهند اما تاکنون نظامی سیاسی دینی پدید نیامده بود که کارآمدی و مقبولیت مردمی را با خود همراه داشته باشد و از سوی دیگر معنویت انسان ها را پاسخ دهد.اما نظام جمهوری اسلامی طی سه دهه گذشته نمونه ای کامل و موفق از نظریه بازگشت به دین است که ملت های مسلمان را تحت تاثیر قرار داده است. به تعبیر مقام معظم رهبری امروز بیداری اسلامی از ایران آغاز شده است و کشورهای منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده است. البته ما بیش از سه دهه است که منتظر این اتفاق مبارک هستیم .
اما در خصوص تحولاتی که در اروپا رخ داده است موضوع کمی متفاوت است. نکته اول را باید در همان خستگی مردم از نظام های سیاسی غربی دانست .نگاهی بر فریادهایی که امروز از نسبی گرایی و نظریه های انتقادی در غرب بلند می شود به خوبی حائز این نکته است که این تمدن در تمام ساحت های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی با چالش های بنیادینی روبه روست که ماهیت و هویت این تمدن را در خطر فروپاشی قرار داده است .
ایجاد قفس آهنین الیگارشی در بطن دموکراسی لیبرال ، پدید آمدن بحران های اقتصادی ، تزلزل اجتماعی و گسست نسلی ، افزایش خشونت و نیهیلیسم تنها بخشی از چالش های بنیادین غرب است که همگان را در خصوص آینده این تمدن به تردید واداشته است.امروز نیز مردم اروپا علیه همین چالش های متعدد تمدن غربی به پا خاسته اند. زمانی شعارهای اصلی دول غربی رفاه و افزایش طول عمر انسان ها و… بود اما امروز مردم اروپا به وضوح می بیند که دولت های آن سعی در کاهش امکانات رفاهی دارند و این در حالی است که بودجه نظامی ناتو باید افزایش یابد و این کشورها وارد جنگ هایی شوند که اصلا به منافع آنها مربوط نیست. جنگ عراق ، افغانستان و لیبی بار مالی هنگفتی برای اقتصاد اروپا داشته است.
امروز این سئوال جدی در ذهن مردم اروپاست که چرا وقتی قرار است سهم دولت از کمک به شهریه دانشگاه های فرزندانشان کاهش یابد دولت هایشان باید بودجه های نظامی سرسام آوری را تصویب کنند؟
امروز مردم اروپا به خوبی می دانند که حکومت های به اصطلاح آزادشان در چنبره مافیای قدرت و ثروتی به نام صهیونیسم گیر افتاده است.به عنوان مثال در آمریکا سیاستمداران به قدرت نمی رسند مگر وفاداری خود را به لابی های صهیونیستی اثبات کنند.
امروز سیاست های کشورهایی همچون انگلیس ، آلمان ، فرانسه و ایتالیا نیز دقیقا در راستای اهداف صهیونیسم بین المللی است.لذا من می خواهم بگویم موج بیداری که امروز در منطقه و جهان آغاز شده
است در حقیقت پوست انداختن تمدن غربی
است و نمو تمدنی تازه مبتنی بر ارزش های
الهی است.
شما محورهای اعتراضات مردمی در اروپا را چه می دانید؟
خوب من فکر می کنم برای پاسخ به این سئوال کافی است به اخبار مراجعه کنیم چرا که خواست ملت های اروپایی کاملا روشن و مبرهن است. مردم اروپا به دنبال عدالت اقتصادی ، ازرش های انسانی ، خاموش کردن ماشین جنگ اروپا ، کاهش تسلیحات هسته ای و از این قبیل است . به عنوان مثال یک روز پیش از برگزاری اجلاس سران دولتهای هستهای اتحادیه اروپا، دههزار نفر در سرتاسر آلمان علیه گسترش فعالیتهای هستهای تظاهرات کردند. تظاهرات در آلمان، با شرکت حداکثری مردم برلین و البته همراهی مردم بسیاری از شهرهای آلمان صورت گرفت تظاهرکنندگان در مقابل دفتر حزب دموکرات مسیحی تجمع کردند و از مرکل، صدر اعظم آلمان خواستند سیاستهای پایان فعالیتهای هستهای را بدون هیچ تأخیری به اجرا درآورد. تظاهرکنندگان با شعارهایی چون «خنثی کنید» – «خاموش کنید» و…، پایان فعالیتهای هستهای بویژه در زمینه نظامی را فریاد میزدند .و یا در ایتالیا اعتراضات با خشم گسترده سال گذشته دانشجویان نسبت به لایحه اصلاحات آموزشی دولت آغاز شد اما موج جدید اعتراضات علیه سیاستهای اقتصادی دولت ایتالیا درخصوص حذف بودجه مدارس و دانشگاهها و گسترش بیکاری صورت گرفت. مردم در ایتالیا معتقدند که برلوسکونی به جای حل مسائل و مشکلات کشور، قوانین کشوری را به نفع خود تغییر داده تا مجبور به پاسخگویی در دادگاهها برای اتهاماتی که به وی وارد است نشود. تقریبا ۲۰درصد از جوانان ایتالیایی تحصیل را رها میکنند چرا که هیچ انگیزهای برای ادامه تحصیل ندارند. همچنین در ایتالیا، هزاران نفر در اعتراض به مداخله نظامی در لیبی تظاهرات کردند. معترضین نمادهای صلحطلبی و پرچمهای ضدجنگ راحمل میکردند.
در یونان نیز مطالبات بحق اقتصادی محور اصلی اعتراضات است و یا در فرانسه هزاران نفر از مردم به تأسی از تظاهرات ضددولتی اسپانیا، به خیابانها ریختند. میدان « باستیل» پاریس، در هفته های گذشته شاهد تظاهرات گسترده ضددولتی جوانان فرانسوی در حمایت از ناآرامیهای دو هفتهای اسپانیا بود. اعتراض به اوضاع نابسامان اقتصادی، محکومیت سرکوب تظاهرکنندگان جوان اسپانیایی و محکومیت فساد گسترده حاکم بر کشور، از جمله اقدامات جوانان فرانسوی بود که همچنان ادامه دارد.در اسپانیا نیز که دومینو اعتراضات از آنجا شروع شد مردم به دنبال عدالت اقتصادی هستند . شرکت کنندگان در این اعتراضات که بیشتر جوانان هستند سیاستهای اقتصادی دولت را که به افزایش بی سابقه بیکاری در این کشور انجامیده به باد انتقاد گرفته اند.
بر اساس آمار، میزان بیکاری در اسپانیا به ۲۱ درصد رسیده است، در حالی که این میزان در بین جوانان زیر ۲۵ سال ۶/۴۴ درصد اعلام شده است.
به نظر شما آینده این تحولات چگونه رقم خواهد خورد؟!
ببینید اجازه دهید در ابتدا من به نکته ای اشاره کنم. انقلاب ها و یا تحولات سیاسی در جوامع اساسا بر منهج اقتصاد قرار دارند. یعنی یک نظام سیاسی اگر دارای اندیشه و فرهنگ اشتباه باشد اما بتواند عدالت و رفاه اقتصادی را پدید آورد آینده خود را تضمین کرده است. البته دعوی من بر این نیست که نارضایتی های فرهنگی نمی تواند به اعتراضات بدل شود اما به نظر می رسد پتانسیل تجمیع نیروهای سیاسی و مردمی را برای راه اندازی یک تحول بزرگ ندارد.
اما امروز در غرب هم عوامل اقتصادی و هم عوامل فرهنگی دست به دست هم داده اند . یعنی تنها شعارهای اقتصادی در این تظاهرات ها مطرح
نمی شود بلکه مردم اروپا دنبال پیگیری فسادهای اقتصادی سیاستمدارانشان ، کاهش جنگ افروزی ها ، بحران های اجتماعی و… هستند. ا
از سوی دیگر بدون تردید باید گفت که بحران اقتصادی در غرب اگر طی سالهای آینده وخیم تر نشود بهبود نمی یابد چرا که این بحران لطمات جدی به نظام سرمایه داری وارد ساخته است. از این روست که می توان گفت این اتفاقات را می توان آغاز یک سری اعتراضات جدید و ادامه دارد در اروپا دانست. هرجند جنس این اعتراضات در کشورهای مختلف مشابه نیست اما آینده روشنی پیش روی دولت های اروپایی وجود ندارد.
اگر سخنی پایانی دارید بفرمایید
من در پایان می خواهم به یک نکته اشاره کنم و آن تاثیر ایران بر آینده تحولات منطقه و جهان است. متاسفانه ما امروز شاهد یک پروپاگاندای میلیاردی علیه انقلاب اسلامی هستیم. رسانه های جهانی که غالبا هم تحت سلطه صهیونیسم هستند سعی دارند چهره ای مشوه از ایران جلوه دهند. آنها ایران را محور شرارت می نامند و وضعیت ایران را یک وضعیت
نا بهنجار معرفی می کنند. به نظر من امروز وظیفه ما معرفی الگوی انقلاب اسلامی به مردم جهان است . ما باید برد دیپلماسی عمومی انقلاب را افزایش دهیم و ثمرات نظام سیاسی ایران را پس از سه دهه و آنهم تحت شدید ترین تحریم های اقتصادی و جنگ تحمیلی به آزادیخواهان معرفی کنیم .
گفتگو از آرش طهماسبی
با تشکر از شما که در این گفتگو شرکت داشتید
من هم از شما سپاسگزارم.