مشخص نیست که حضور او در استقلال یا هر تیم دیگر به کجا ختم میشد و آیا شرایط بهتری برای او فراهم میکرد یا نه. چیزی که مشخص است، اما این است که او در هر تیم دیگر شاید فرصت بازی پیدا میکرد. فرصتی برای این که نشان دهد چند مرده حلاج است و توصیفات اغراقآمیز در مورد او مثل تولد یک سردار جدید صحت داشته و یا ناشی از احساسات زودگذر بوده است. این فرصت، اما در پرسپولیس به او نرسیده است. گابریل کالدرون و یحیی تا این روز یک دقیقه هم به این بازیکن فرصت ندادهاند تا حتی برای تلف کردن وقت به میدان بیاید.
این در حالی است که یحیی در این روزها بارها و بارها آرمان رمضانی را به عنوان یک تعویض سوخته به میدان آورده و هیچ نتیجهای از این تعویض نگرفته است. آریا برزگر، اما همچنان حتی در میان گزینههای او برای تعویض قرار ندارد. بازیکنی که مانند یک علامت سوال بزرگ روی نیمکت پرسپولیس نشسته است. دو سال است بعد از درخشش او در تیمهای ملی پایه کسی هیچ بازیای از او ندیده تا بداند این بازیکن در چه سطح کیفی و فنی قرار دارد. آیا واقعا بازیکنی با پتانسیلی مثل طارمی و علیپور و عبدی است یا قرار است نامش به سیاهه بازیکنانی مانند محمدامین اسدی و رضا کرملاچعب که اثری از آنها نیست اضافه شود.
«میدان دادن به جوانان». این جمله اسم رمز مربیانی بوده که در این چند فصل اخیر در بحرانی گیر کرده و با استفاده از این رمز توانستند خود را از بحران خارج کنند. استقلال در زمان منصوریان، پرسپولیس در زمان برانکو و تیمهایی مانند تراکتور و فولاد که با محرومیتهای مختلف مواجه شدند با میدان دادن به بازیکنان جوان توانستد بحران خود را به خوبی پشت سربگذارند. براساس این تجربیات بود که پیشبینی میشد یحیی گلمحمدی هم از همین راه حل برای خروج از بحران خط حمله از آریا برزگر استفاده کند. یحیی، اما گویا علاقهای به رمزگشایی ندارد و ترجیح میدهد با آزمودن آزمودهها به نتیجه برسد.