طرح رتبه بندی معلمان پس از مدت ها کش و قوس و جرح و تعدیل به ایستگاه پایانی خود رسید و معلمان بر اساس شایستگی های پنجگانه مورد نظر مسئولین آموزش پرورش رنبه بندی شدند.
به نظر می رسد این طرح علاوه بر ایرادات کلان اجرایی؛ اجحاف بزرگی در حق فرهنگیان فرهیخته نیز میباشد.
متاسفانه در طی مراحل اجرای نهایی این طرح جوّ جامعه به گونه ای بود که امکان اعتراض حضوری وجود نداشت و الا قطعا” به شکل حضوری اعتراض گسترده ای از سمت فرهنگیان صورت می گرفت تا ظلمِ بیشتر از این در روند حقوقی فرهنگیان واز همه مهمتر بی ارزش کردنِ مقام معلم؛ رواج پیدا نکند.
واقعا” این غم انگیزاست ،چرا عده ای نتوانند به حقشان برسند وعده ای بیشتر از حقشان دریافت کنند.فرض کنید برای یک معلم اتفاقی افتاده که مدارک خواسته شده از بین رفته آیا ایشان مستحق دریافت رتبه بالا نیست؟
واصلا” چراباید قانون فعلی ناقض قانون قبلی شود؟. معلمین باسابقه ی بالای ۲۶ سال بر اساس قانون قبلی به تمام وظایف خود عمل کرده اند وآخرین ارتقاء را دریافت نموده اند دیگر فرصتی برای انجام ایده های جدید وجود ندارد، مجری نباید از دبیر سی سال سابقه تالیف کتاب مطالبه کند ویا کارهایی که در آن زمان ؛انجامش به دلخواه بوده واگرچه معلمان باسابقه بالاخره مقاله ویا کتابی دارند ولی، نگاشتن کتاب دروظیفه ی معلم نیست و معلم زمانی کتابی یا مقاله ای نگاشته باشد ربطی به درآمدوحقوق وی نداشته بلکه با علاقه وبه دوراز مسائل مادی اینکارکرده است .یا اگر معلمی با ارگانهای خارج ازآموزش وپرورش مثل کمیته امدادیابسبج یافرمانداری یا…مشارکت وهمکاری داشته جهت خدمت به مردم بی بضاعت ونظام بوده؛ حال این انصاف نیست که کارهای خالصانه اش به شکل مدرک دربیاورد تا اندکی حقوقش افزایش یابد؛ ضمن اینکه اگرچنین نکندبدلیل اینکه راه درآمد دیگری هم ندارددراین تورم وگرانی نیزدچارمشکل میشودوچقدر این داستان برای یک معلم غم انگیزو دردناک است .عقل و شرع نیز اینگونه رفتار را تایید نمی کند.
قرار دادن معیارهای مشابه در رتبه بندی معلمین با رتبه بندی اساتیددانشگاه کاملا کار غلطی ست، چرا که شرح وظیفه هر کدام متفاوت است، از استاد دانشگاه انتظار می رود، آموزشها درجهت حل مشکلات علمی باشد که برون رفت آن مقاله است ونگاشتن کتاب، اما کار وهنر معلم بکار گرفتن بهترین شیوه ی تدریس وانتقال مطلب و تربیت است، بنابراین چرا باید مقاله و کتاب جزء شرایط رتبه بندی معلمین قرار گیرد؟اماکاری که جایگاهی در تدریس نداردنبایدبه عنوان شرط در یافت حقوق معلم باشد.البته فی نفسه کار بسیار خوب ومثبتی است ولی در شرح وظایف نیست ، حتی پرداختن معلمین به این قبیل امور ممکن است آنان را از وظیفه اصلی واولیه خود که تربیت نسلی پویا ومذهبی و انقلابی وقطعا” علمی ست دور کند.البته مطالعه ی مستمرداشتن جهت کسب معلومات به روز ؛ بایدباشد.
یک معلم درهررشته ای ازتدریس ؛باید فارغ از نگرانی های مادی ورفاهی ؛ بتواند با تربیت انسانهای نونهال ونوجوان؛ زمینه سازی ظهورمنجیامعه ازفسادهای اخلاقی و شیاطین گردد.نه اینکه ۳۰ سال خدمتش در دغدغه ی کسب مستندات و جمع آوری مدرک جهت رفع معضلات رفاه زندگی اش گردد .شمارا بخدا متولیان امورفرهنگیان قدری بادرایت وبدونِ خساست و بادلسوزی نسبت به آینده ی نسل جامعه ی اسلامی به مسائل حقوقی فرهنگیان بپردازید.چرا نباید زندگی خانواده های فرهنگیان از بعد رفاهی مانند سایر ارگانها واکثر سازمانها باشد؛ مگرخروجی کاریک معلم ؛ تحویل دادنِ انسانهای تربیت شده وعلمی نیست؟ پس کمی بخاطر خدا احساس خطر کنیدو دغدغه های ذهنی شان را رفع نمائید.
خلاصه با این طرحِ غلط رتبه بندی ؛ خودبخود این سخن زیبا که فرمود:
معلمی عشق است وهنراست..
کم کم رنگ می بازد.
و مدام رقابت ناصحیح معلم جهت حقوق بیشتر؛ درخط مدرک جمع کردن ومستندات پیدا کردن میشود.
یک زمانی معلم خروس خوان با عشق راهی مدرسه میشد وبی دغدغه هم تربیت میکردو هم آموزش میداد.
واگر معلمی آوازه ای داشت ازجهت دارا بودن دربعد علمی ومعنوی وتربیتی بود.
اما الان چه بخواهیم چه نخواهیم؛ تمام مشغولیت یک معلم درحداقل ۳۰ سال خدمتش معطوف به مدرک جمع کردن؛ جهت رتبه بندی میشود.واین برای آینده ی تربیتی ومعنوی وحتی علمی جامعه خطرناک است.چون کار معلم انسان سازی ست.چرا متولیان امر متوجه نیستند.!
وخروجی این رفتار؛ تهی شدنِ روح معلم از خدایی و خالصانه درس دادن است.
و درنهایت امر؛ که تربیت کردنِ یک نسل، و ساختنِ جامعه ی معنوی وعلمی ست ؛ همه بر باد میرود…
پس نباید درهمسان سازی حقوق فرهنگیان با دانشگاه ویا سازمان های دیگر؛ اینچنین اجحاف بزرگ نه تنها به معلمین بلکه به آینده ی جامعه شود…
رتبه بندی معلمان امید آفرین یا یاس آور؟
طرح رتبه بندی معلمان پس از مدت ها کش و قوس و جرح و تعدیل به ایستگاه پایانی خود رسید و معلمان بر اساس شایستگی های پنجگانه مورد نظر مسئولین آموزش پرورش رنبه بندی شدند.