پس از واقعه قتل قهرمان مسابقات قوی ترین مردان ایران که دومین واقعه منجر به قتلی است که نام یکی از این چهره ها – یک بار تحت عنوان قاتل و یک بار تحت عنوان مقتول- در آنها وجود داشت، علیرضا دبیر در یادداشتی برای «آینده» نوشت:
روز میلاد امام عصر (عج)، میان تمام پیامکهایی که به نشانه تبریک و تهنیت آن عید بزرگ دست به دست میشد، ناگهان خبری آمد که کام اهالی ورزش را تلخ کرده و آنها را دراین فکر فرو ببرد که چه زمانی قرار است داستان تلخ «خشونت» در ورزش ایران خاتمه یابد.
روحا… داداشی- قویترین مرد ایران به ضربات پی در پی چاقو کشته شده بود و هیچکس هم باور نمیکرد که فاصله میان حیات و ممات کسی که به زور بازو و قوت جان شهره بود، چنین کوتاه و سخت باشد. خبری از جنس بسیاری از اخبار دیگر که طی ماههای گذشته شنیدهایم و هر بار بابت آنها غصه خوردهایم، بغض کردهایم و بالاتر از تمام اینها در این اندیشه فرو رفتهایم که پس تکلیف آرامش و امنیتی که حق هر شهروند است، چه میشود. وقتی کسی با چنین سوابقی هدف تیغ کینه و خشم قرار میگیرد، تکلیف آن آدم ساده و نحیفی که میخواهد میان همین خیابانها، جادهها خانوادهاش را به شادی و نشاط میهمان کند، چیست؟
واقعیت این است که تلختر از چنین رویدادهایی، این احساس که ما آدمها یاد نگرفتهایم برای آرامش و امنیت یکدیگر احترام قائل شویم، جانمان را و جان همنوعمان را عزیز بشماریم و آن هنگام که نقاب خشم میخواهد بر صورتمان بنشیند «کظم غیظ» کنیم؛ اهمیت دارد. این روزها بسیار بیش از آنچه در تصور بیاید، عصبانی هستیم، حرمت میشکنیم، یکدیگر را نمیبینیم و نمی دانیم که هیچکس در قبال این عصبانیتها و ندیدنها مانند خود ما مسئول نیست.
نمیخواهیم بپذیریم که اگر به تعداد تمام مردم، پلیس و مامور و نگهبان هم بگذاریم، باز خشم و جنون آنی خودمان میتواند فاجعه بیافریند و جانهای شیرین را بستاند. روحا… داداشی با تمام توانمندیها و تواناییهایش قربانی این خطای رایج شد تا بیندیشیم و متوجه شویم که با فراگیر شدن چنین خطای بزرگی، هیچ کس با هیچ سطحی از توانایی و زورمندی در امان نیست. تا شاید به این فکر کنیم که چنین زیستن و چنین رفتار کردن شایسته هیچ جامعه بشری متمدنی نیست. تا شاید فراموش نکنیم که این اتفاق میتواند لحظهای دیگر کنار گوش خودمان و برای عزیزترینهایمان روی داده و زجر و درد ناشی از آن تا پایان عمر عذابمان دهد.
«خشونت» این روزها نزدیکترین فاصله ممکن را با رفتار ما پیدا کرده و این اتفاق آنقدر نگران کننده و پراهمیت هست که لازم باشد خواص و اهل اندیشه در کنار هم نشسته و برای آن چارهاندیشی کنند. که لازم باشد نهادهای مسئول، احساس مسئولیت را یک بار دیگر به خاطر آورده و فراموش نکنند که در قبال گناهی که از ناحیه گسترش خشونت میان مردم، حاصل میشود آنها هم باید زمانی پاسخگو باشند.
روحا… داداشی فارغ از اینکه زمانی پرونده درگذشتش بسته شود یا نه، لااقل با مرگ ناگهانیاش این احساس را پدید آورد که هر چه زودتر باید کاری کرد پس خداوند روحش را قرین آمرزش و رحمت نماید.