یوسفعلی میرشکاک شاعر، نویسنده و منتقد ادبی در گفتگوی تفصیلی با نسیم به وضعیت این روزهای هنر و سینما پرداخته که در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:
هنر این روزها توجه اش به روشنفکران ضدانقلاب است!
برای تربیت نیرو در این ۳۰ سال کاری نکردیم؛ در هشت سال جنگ که امکان نداشت، دنبال تربیت هنرمند باشیم در آن شرایط کمی هم نامعقول بود.
آن زمان بحث جهاد و شهادت مطرح بود و کسانی هم که آن زمان در این زمیه پیدا شدند توابع طبیعی انقلاب بودند، ولی بعد از جنگ فرهنگ مدیریتش سپرده شد به اهل سیاست و ناگزیر ما اگر رشدی هم داشتیم رشد نامتوازن بود!
علنا هم آشکار شد که سیاست در روزگار آقای سردار سازندگی و در روزگار پس از ایشان توجه اش به روشنفکران ضد انقلاب است!
و از همراهی با آنها دو سود می برد یکی متهم نشدن به استبداد و دیگری مدافع دموکراسی و لبرالیسم جلوه کردن در چشم غرب و در چشم غربی آراسته به نظر رسیدن.
اینکه چرا در این سی سال این طور بوده است برای این است که مرغ همسایه غاز است و مرغ همسایه اهل دنیا است و آدم وقتی سیاست را بر دین در خودش چیرگی بدهد و قدرت را بر دین غلبه بدهد اهل دنیا می شود؛ چون سهمی که از قدرت و و سیاست نصیب انسان می شود، سهم اقتصاد است.
فلان رجل سیاسی با به قدرت رسیدن دوستش این موقعیت برایش پیش می آید که فلان جنس را از خارج از کشور بیاورد و بر سرمایه خود بیافزاید، لاجرم برای اینکه مورد حمایت هم قرار بگیرد باید نشریات ویژه رابا خودش همراه کند.
و یک قدری هم از این سرمایه را با خودش و آنهایی هم که اهل این گونه معاملات هستند تقسیم کند.
کار مانایی در این هنر سیاسی پدید نمی آید
اما خب نهایت این جور کارها ژورنالیسم است و در این اوضاع کار مانایی هم پدید نمی آید و حمایتی هم که در روزگار دولت موقت تا همین الان به عمل آمده از همین اهل سیاست و ارباب قدرت و جماعت به اصطلاح مرغ همسایه است که کار مانایی ندارند! نه شعر درست و نه رمانی و نه حتی مقاله درستی!
صرفا تبلیغات است و خب سیاست هم به هنر احتیاج ندارد به تبلیغات نیاز دارد؛ قدرت سیاسی در نظام های جمهوری بای ۴ سال یا ۸ سال برنامه ریزی می کند.
برای این چند سال هم بهتر است که کسی تبلیغ کند تا کاری از پیش ببرد.
امیدواریم این جهاد ولایی بچه های انقلابی بی نتیجه نماند
امیدواریم این جهاد ولایی بچه های انقلابی بی نتیجه نماند و بالاخره بعد از سی و چند سال، انقلاب اسلامی دوباره دایه مدار باشد و سیاست را از متن به حاشیه براند.
کار هنری، فرهنگی، انقلابی دو مشکل دارد؛ یکی مشکل معیشت است و دیگری مشکل تقوی و طهارت.
من فکر می کنم به این دو ساحت باید همزمان توجه داشته باشیم و گرنه این دو وجح به تنهایی کاری از پیش نمی برند چون اگر مشکل معیشتی را کامل بپردازیم نوعی تنبلی ایجاد می کند به جای اینکه موفق شویم هنرمند و نویسنده تربیت کنیم کارمند تربیت می کنیم
منهای معیشت هم به جایی نخواهیم رسید جوان می گوید کار زندگی و خانه می خواهم و نمی توانم همیشه خودم را وقف خدمت کنم زیرا اگر این اتفاق بی افتد خواهد برید و گسسته می شود.
اگر این دو با هم باشند و جوان ها تربیت شوند و این جرات در آنها ایجاد شود که اولا بپرسند ثانیا بیاموزند ثالثا کار کنند و هر دو وجه قضیه را بزرگان و اهل فرهنگ و هنر مدیریت کنند تعلیم بدهند و خود جوان ها هم سعی کنند اهل طهارت و تقوی باشند و به آنها تاکید شود که بدون تقوی خیلی راحت میشود دنیا را بدست آورد و مباشید مثل اهل سیاست که دین را دست مایه بدست اوردن دنیا می کنند اما هیچ راهی خالی از مخاطره نیست و هیچ نیرویی هم نیست که خالی از ریزش نباشد.
در خصوص ریزش ها و روییش ها باید بگویم، ما دنده امان پهن شده نگران کننده هم نیست چه از خودی به غیر خودی و چه برعکس.
آکادمی های ما قبله شان به سمت غرب است!
در خصوص نبود آثار شهید آوینی در دانشگاه ها هم این مسئله است که از امام هم نیست اندیشه سیاسی و عرفانی امام منش امام اصلا مطرح نیست چون آکادمی ما آکادمی نیست.
آکادمی بخشی از سیاست و قدرت است که بر همان اساسی که از زمان رضا خان تولید شده باقی مانده و قبله به سمت غرب است!
وقتی آوینی را می شود با پوسترش زنده کرد چرا به خودش بپردازیم!
نباید توقع داشته باشیم که اینکارها انجام بگیرد زیرا برای آنها پهلوان زنده را عشق است برای آنکه وقتی آوینی را می شود با پوسترش زنده کرد چرا به خودش بپردازیم!
دیگر اینکه طی دو سال گذشته فکر و فرهنگ انقلابی در حال جهت پیدا کردن است و مستقل از سیاست شکل می گیرد، اگر بگذارند کار پیش برود و اگر در انتخابات بعدی هم این مسدله زیر مجموعه قدرت دولت بعدی قرار نگیرد؛ میتونه سوال شما ر ا پاسخ داشته باشد، یعنی با اندیشه های آوینی کار بنیادمند صورت بگیرد.
انسان ایرانی چه کافرش چه ممنش تجربه درستی از جمهوریت ندارد
ما بعد از انقلاب کلا افتادیم در ورطه ای به نم جمهوریت، چون برای اولین بار است که انقلابی صورت می گیرد و مردم رای می دهند و بعد جمهوری اسلامی پدید میآید ولی در عرض این سی و چند سال جمهوریت اسلام را تهدید کرده.
وقتی مردم سالاری روبروی اسلام عنوان می شود برای این است که اسلام را از دایره خارج کند و همه آنهایی که در راس قدرت بودند با این موافق بودند؛ حتی آنهایی که به نظر می رسید موافق نیستند در این ۸ سال اخیر که سوار بر کار شدند عملکردشان این طور بود که نه آقا این چرب تر است به همان راهی رفتند که در روزگار اقای هاشمی و خاتمی بود.
درگیری سال ۸۸ هم درگیری این دو وزن بود یعنی جهوریت و اسلامیت. انسان ایرانی چه کافرش چه ممنش تجربه درستی از جمهوریت ندارد یکی دنبال آزادی بی حد و مرزاست که هیچ دین و آیینی کنترلش نکند و یک عده ای هم شش دانگ وجودشان به نام اسلام است یا باید اهل سیاست تسلیم اهل دیانت باشند یا اهل دیانت و سیاست باید خرجشان را از هم سوا کنند.
دانشگاه امام صادق فقط می خواهد مدیر تولید کند و اگر این مدیر تفکر هم نداشت مهم نیست!
آوینی به چه کار کسی می آید وقتی با یک پوستر و یا یک بزرگداشت می شود سر و ته یک موضوع را هم آورد چرا باید به اندیشه آوینی بها داد!
این حرف را هم کسانی زدند که رسما جز جبهه سکولار انقلاب هستند
آکادمی ما قابلیت و ظرفیت این را ندارد که به این موضوع بپردازد مگر به شهید مطهری می پردازد؟
دانشگاه امام صادق(ع) می خواهد مدیر برای جامعه تولید کند و بهتر است که این مدیر اهل شریعت باشد اهل تفکر هم نبود مهم نیست جوری هم باشند که یک قدمی با غرب تاخت کند.
دانشگاه هیچ چیزی از حوزه قبول نمی کند
بنیاد همه اکادمی ها یکی است خیلی نمیشود به اکادمی هایمان امیدوار باشیم مثلا در مواجهه دانشگاه با حوزه دانشگاه هیچی از حوزه قبول نمی کند اما حوزه تحت تاثیر دانشگاه است.
در مورد تربیت نیروی جوان انقلابی نکات بسیار است اما فعلا ظهور هنرمند در سرزمین ما فردی است یعنی خود به خود هنرمند گل می کند بعد اگر تعلق به دین داشته باشد می افتد در ساحت دین و اگر هم نداشته باشد که تکلیفش معلوم است و دردسرهای اهل اسلام را هم ندارد
تا الان جایی برای تربیت نداشتیم الا حوزه هنری که برای اهل استعداد امکاناتی ایجاد کرده که آنجا هم تا حدودی شل و ول شده است.
بعد از جنگ گفتم باید برای بسیج دانشگاه بزنیم
حضورم در اوج لطف عزیزان اینجا بود که برایم بزرگداشت گرفتند و خواستند که این اتفاق بیافتد، امیدوارم کسانی که اهل استعدادهستند بیایند و من تلاشم را می کنم تا کمکشان کنم رویه من از قدیم همین بود که بعد از جنگ می گفتم باید دانشگاهی بزنیم برای بسیج جانباز و اینهایی که ماندند شاعر نویسنده و هنرمند شوند، چون این دروغ است که انسان باید خودش شاعر باشد
شعر را هم می توان مثل موسیقی یاد داد و از راه تعلیم کسی را شاعر و نویسنده کرد اما تا کی میشود منتظر نشست که یک کسی خود فواره شود و بالا بیاید.
سید مرتضی روشنفکر به معنای کامل بود مانند جلال آل اجمد با التزام شدیدتری به دین. ایشان جز نسلی است که در پرتو جلال امام(ره) قرار می گیرد.
آنچه که آوینی باقی مانده قابل تجزیه و تحلیل و حتی تعلیم است
آوینی بعد از سلوک نفسانیش با امام اشنا می شود. اما آنچه که از ایشان باقی مانده قابل تجزیه و تحلیل و حتی تعلیم است.
اما خیلی ها فکر می کنند چون ما شهید آوینی داریم دیگر چیزی نمی خواهیم؛ این جوری حوان ها متواری می شوند.
باید مثل زمان جنگ بسیجی وار حرکت کنیم
جوان باید همه چیز را یاد بگیرد؛ که اگر اسوه می خواهد مطهری هست آوینی هست، اما نه به عنوان پوستر و چفیه باید بتواند یک کتاب در کنار آثار شهید آوینی بگذاره ما همه مان باید به تولید برسیم
ما همه باید این جرات را به خودمان بدهیم که بنویسیم والا این امواج مدرنیزه فاتحه همه مان را خواهد خواند باید مثل زمان جنگ بسیجی وار حرکت کنیم یعنی جهادی در تولید اثر و خواندن و نوشتن.
یک کارگردان از منظر آوینی باید بر بازیگرانش هم اعمال ولایت داشته باشد
سید مرتضی شاید اگر تا الان زنده بود کار سینمایی هم انجام داده بود ولی در این روزگار این را برای خودش قائل بود که یک کسی که به عنوان کارگردان مسلمان اعمال ولایت دارد فقط بر دوربین اش اعمال ولایت ندارد بلکه باید بر بازیگرانش هم ولایت داشته باشد.
که در دایره تولید فیلم حتی وسوسه نفسانی هم پیش نیاید ایشان رو به عالم قدس داشت و در آن شرایط خودش را مستعد این نمی دید که در هنرپیشه هایش هم چنین تصرفی داشته باشه.
بازیگر غیرولایی به درد ما نمی خورد
در کل بازیگر غیر ولایی به درد ما نمی خورد، نمونه هایش در این چند سال اخیر بوده است، گلشیفته فراهانی و شادمهر عقیلی که چهره واقعی شان را در آن ور نشان دادند.
هنرمند اسباب کار ما نیست که برای مطامع خودمان به کارش بگیریم دین مطامعی ندارد انقلاب دینی هم طمع به چیزی و کسی ندارد چون کافی است که یکی از اینها از این دایره بیرون برود و آوار بر سر این چوان ها که الگویشان کرده اند خالی بشود.
سینمای ما اصلا دست ما نیست
در خصوص اقتباس سینما از ادبیات اعتقاد دارم که سینمای ما حتی در اسم گذاری هم از خودش چیزی ندارد سینمای ما که اصلا دست ما نیست.
جمهوری اسلامی با هر سال برگزار کردن جشنواره فجر به آن وری ها می گوید بیایید سیمرغ بگیرید و از روزگار آقای هاشمی تا الان سیاست ما پنهانی دستش در جیب اهل ابتذال بوده است.
تا جوان های ما اهل تعلق به آقا بقیت الله هستند، من به اینده امیدوارم
من چیزی نمی توانم از آینده بگویم خداوند می فرمایند اگر خدا را یاری کنید خدا یاری تان می کند و اگر خودمون را در جهت دین یاری کنیم خدا یاری مان کرده و اگر خدا کمکمان کند دیگر به کسی احتیاجی نیست.
ولی اگر از خدا دل کندیم ته قضیه به هیچ جا نخواهیم رسید تا انجایی که جوان های ما اهل تعلق به آقا بقیت الله هستند، من به اینده امیدوارم حالا نهاد های انقلابی هم بیشتر مجاهدت کنند بهتر است.
توفیق هنری برای سال های آینده بستگی به دولت بعدی و اهتمام اهل هنر و فرهنگ دارد، قبل از هرچیر باید مشکلات اقتصادی حل شود و هر چقدر این مشکلات نباشد شرایط بهتر خواهد بود.
و به عنوان سخن آخر اینکه عهدمان را با اقا بقیت الله فراموش نکینیم و بقیه را ایشان پیش می برند ما هرورز به ظهور ایشان نزدیک تر میشویم.