8

نقطه‏ ی مهار افراط و تفریط

  • کد خبر : 12681
  • ۱۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۵۸

رهبری بر اساس جایگاهی که در قانون اساسی آمده و در سنت شیعی هم بوده است، به نوعی هدایت‌گری کلان را در فضای دانش‌جویی القا کردند و به دلیل این‌که قوت و توان دانش‌جویی، سرآمدی، صفا و آرمان‌گرایی این فضا را ضامن تحقق آرمان‌ها می‌دانستند، تصور می‌کردند اگر این جنبش به حرکت در بیاید جامعه […]

رهبری بر اساس جایگاهی که در قانون اساسی آمده و در سنت شیعی هم بوده است، به نوعی هدایت‌گری کلان را در فضای دانش‌جویی القا کردند و به دلیل این‌که قوت و توان دانش‌جویی، سرآمدی، صفا و آرمان‌گرایی این فضا را ضامن تحقق آرمان‌ها می‌دانستند، تصور می‌کردند اگر این جنبش به حرکت در بیاید جامعه را هم با خودش همراه می‏سازد.

گروه سیاسی برهان؛ نام دکتر محمدباقر خرمشاد به نوعی با دانشگاه و دانش‌جو پیوند خورده‏است؛ این امر تنها به دلیل تکیه‏ی بر کرسی هیأت علمی دانشگاه و یا تصدی معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در یک مقطع نیست، بلکه ایشان از صاحب‏نظران و نظریه‏پردازان مباحث جامعه‏شناختی در زمینه جنبش‏های اجتماعی از جمله جنبش دانش‏جویی هم به شمار می‏آیند. این سابقه و تسلط بر مباحث ما را برآن داشت با موضوع «نقش مقام معظم رهبری در گفتمان سازی برای جنبش‌دانش‏جویی» با ایشان به گفت‏و گو بنشینیم؛

به نظر شما چه بسترهای سیاسی و اجتماعی و عواملی وجود داشته که رهبر انقلاب شخصا وارد صحنه شده و برای دانشجویان مطالباتی را مطرح کرده و شروع به گفتمان سازی در این عرصه می‌کنند؟
در پاسخ به این سؤال می‌توان به علل و عوامل متعددی اشاره کرد از جمله این‌که گفتمان انقلاب اسلامی در زمان شکل‌گیریش قبل از انقلاب و در زمان حیاتش بعد از انقلاب، گفتمان بی‌رقیبی نبوده است ولی آن‌چه باعث شد که این انقلاب در شکل و محتوای «انقلاب اسلامی» اتفاق بیافتد این بود که این گفتمان توانست بر گفتمان‌های رقیب غلبه کند و افزون بر توده‌های مردم، قشر روشنفکر اعم از دانش‌جویان و اساتید را نیز مجاب و متقاعد سازد که این گفتمان دارای «انسجام درونی»، «قدرت تبیین کنندگی» و «قدرت تحلیل و تبیین» است، به همین جهت چنین گفتمانی پذیرفته شد و بدین ترتیب آن‌چه که در سال ۵۷ اتفاق افتاد با تکیه بر این گفتمان، انقلاب اسلامی نام گرفت.

گفتمان‌های رقیب بعد از انقلاب با کمک اردوگاه‌های فکری که تأمین کننده‌ی پشتوانه‌ی نظری آن‌ها بودند، به دلایل مختلفی از جمله علل و عوامل داخلی و خارجی، در فراز و فرودهای مختلف ضعف و قوت‌هایی داشته‌اند که به خصوص در زمان‌های قوت‌گیری گفتمان‌های رقیب، رهبر معظم انقلاب وارد صحنه شدند و تلاش کردند سنت‌های فکری دانش‌جویی و قواعد قطعی و مسلم جنبش دانش‌جویی و به خصوص جنبش دانش‌جویی با تفکر اسلامی را یادآوری کنند.
در واقع حضور رهبری در مقاطع مختلف، به روح حاکم بر گفتمان جنبش دانش‌جویی جهت داده است و در این مقاطع رهبر انقلاب با یادآوری بعضی از نکات، تلاش نمودند که این گفتمان سازی شکل بگیرد. مثلاً زمانی که بعد از پایان جنگ، نوعی نگاه اقتصادی شبه لیبرالیستی شکل گرفت و عدالت در یک بستر بسیار سیّال تعریف شد، در آن جا لازم بود، بنا بر سنت‌های حاکم بر جنبش دانش‌جویی که یکی از اصل‌هایش عدالت محوری بود، این اصل احیا شود تا بتواند در جامعه ایجاد تعادل کند البته این یکی از نقش‌های رهبری است که جهت گیری‌های کلان کشور را مدیریت می‌کند تا جامعه از حالت تعادل خارج نشود یا وقتی چالش‌های فکری برضد گفتمان اسلام‌گرایی به شدت بالا می‌گیرد و از حالت عادی خارج می‌شود، بحث جنبش نرم افزاری از دو جهت مطرح می‌شود:

یکی برای هوشیار شدن در مقابل گفتمان رقیب و تقویت کردن گفتمان داخل و دیگری مبتنی بر این تحلیل که راه برون رفت از عقب ماندگی مزمن تاریخی ملت ایران که از وعده‌های انقلاب اسلامی هم بود، اتکا به علم، نظریّه‌ها، رهیافت‌ها و یافته‌های علمی، درونی و بومی است بلکه بر این اساس بشود ایران توانمند را از شرایط نه چندان خوبی که گرفتارش است، خارج کرد. این اتفاق جز به وسیله‌ی کمک گرفتن از علم و فکر محقق نمی‌شود؛ و این علم و فکر دو نوع است:
نوع غیرمطلوب و غیر منطبق با شرایط داخلی که دشمنان انقلاب اسلامی آن را ترویج می‌کنند و نوع اصیل بومی توانمند، منطبق با شرایطی که بایستی از محجوریّت در بیاید و تقویت شود.
این گونه است که در واقع رهبری بر اساس همان جایگاهی که در قانون اساسی آمده است و در سنت شیعی هم بوده است، به نوعی هدایت‌گری کلان و متعادل کننده بودن را در فضای دانش‌جویی القا کردند و به دلیل این‌که شاید در زندگی شخصیشان هم خیلی با فضای دانشگاهی و دانش‌جویی عجین بوده‌اند، قوت و توان دانش‌جویی، سرآمدی، صفا و غیرآلوده بودن و آرمان‌گرایی این فضا را ضامن تحقق چنین آرمان‌هایی می‌دانستند و تصور می‌کردند کافی است این جنبش به حرکت در بیاید و اگر به حرکت در بیاید می‌تواند قسمت‌های دیگر جامعه را هم با خودش متعادل، همراه سازد.
در مواجه با این گفتمان سازی که رهبری در دانشگاه داشته‌اند، بعضی این شبهه را مطرح می‌کنند که این گفتمان سازی کلان و در واقع تعیین نقشه‌ی راه برای جنبش دانش‌جویی ممکن است به استقلال جنبش دانش‌جویی و محیط دانشگاه خدشه وارد بکند و لطمه بزند و در واقع خود جوش بودن این جنبش را دچار اخلال بکند، شما به این شبهه چه پاسخی می‌دهید؟
می‌بایست مبنایی به موضوع نگریست و این‌که آیا اساساً جنبش دانش‌جویی چه در ایران و چه در بیرون از ایران یک جنبش با اتکای درون زاد و مستقل است، با این مفهوم که از هیچ جا هیچ ایده‌ای نمی‌گیرد و برخود بنا شده، پیش می‌رود؟ یا نه، در گذشته و در کشورهایی که جنبش دانش‌جویی وجود داشته مانند فرانسه، آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی و ایران جنبش دانش‌جویی به عنوان بخشی از بدنه‌ی روشنفکری، بیش‌تر به تعبیری مصرف کننده و توزیع کننده است تا تولید کننده؛ البته در این مصرف و توزیع اثرگذاری فوق العاده‌ای وجود دارد یعنی می‌تواند جریان سازی کند یا جریانی را که راه افتاده، تقویت یا تضعیف کند. این به دلیل کثرت انرژی است که در جنبش دانش‌جویی وجود دارد و این انرژی در ایران امروز ما مضاعف است به دلیل این‌که ایران بعد از کشور «مالدیو» بزرگ‌ترین جمعیت جوان جهان را داراست و این جمعیت جوان ایران به نظر بنده به خوبی و به درستی در فضای آموزش عالی هدایت و مدیریت شده است و این توان فوق العاده‌ای را به جنبش دانش‌جویی می‌دهد. به اندازه‌ای که اگر رقبای انقلاب اسلامی بتوانند در درون آن جریان سازی بکنند و از این انرژی استفاده بکنند، آن را برضد انقلاب ایران به کار می‌گیرند، فضا و جنبش دانش‌جویی پویا و بالنده را به خطری برای انقلاب اسلامی تبدیل می‌کنند و اگر خود انقلاب اسلامی بتواند از این استفاده کند می‌تواند به عنوان یک فرصت، بسیاری از گره‌ها را باز کند و به بسیاری از مشکلات فائق آید.

در واقع اگر فرازها و فرودهای جنبش‌های دانش‌جویی در ایران را ملاحظه کنیم جنبش دانش‌جویی یک متغییر مستقل نبوده بلکه معمولاً یک متغییر تابع است؛ تابعی از شرایط کشور، جریان‌های سیاسی، جریان روشنفکری، جریان‌های فکری- سیاسی بین المللی و … بوده است ولی از درون دارای پتانسیل و توان فوق العاده بالایی بوده است. این توان می‌تواند توسط رهبر معظم انقلاب یا مخالفین انقلاب جنبش سازی و فضا سازی شود.
اگر فرازها و فرودهای جنبش‌های دانش‌جویی در ایران را ملاحظه کنیم از درون دارای پتانسیل و توان فوق العاده بالایی بوده است. این توان می‌تواند توسط رهبر معظم انقلاب یا مخالفین انقلاب جنبش سازی و فضا سازی شود.

در واقع گاهی مخالفین انقلاب به دلیل پیش فرض‌هایی که در ذهنشان است که بایستی انقلاب اسلامی آن قدر دست پاچلفتی و ناتوان و کم تحلیل باشد که هرکاری آن‌ها خواستند در ایران بکنند و پیش ببرند، بعد اگر برای جنبش دانش‌جویی کاری می‌کنند به عنوان تقویت «جنبش مستقل دانش‌جویی» محسوب می‌شود و کاری که آن‌ها کرده‌اند هیچ استقلالی را مثلاً خدشه‌دار نمی‌کند و کار خودشان را نوعی همسان انگاری با جنبش دانش‌جویی می‌دانند ولی چنان‌چه خود جمهوری اسلامی ایران برای غلبه بر آن دشمنانش، برای غلبه بر عقب ماندگی مزمن، برای غلبه بر وابستگی‌های مزمن به قدرت‌های بزرگ و … تلاش بکند و از ظرفیت‌های جنبش دانش‌جویی استفاده کند این‌جا این صحبت پیش می‌آید که این با استقلال جنبش دانش‌جویی منافات دارد. نه! جنبش دانش‌جویی خودش حرف‌های خوب بیرون را اخذ می‌کند، می‌پذیرد، توزیع و مصرف می‌کند. جنبش دانش‌جویی آن قدر توانمندی، عقل و بلوغ دارد که خودش انتخاب می‌کند. نباید این گونهتصور شود که چنان‌چه مثلاً گفتمان لیبرالیستی را انتخاب کند، به وابستگی و استقلالش ضربه نمی‌زند ولی وقتی گفتمان اسلام گرایی را انتخاب بکند استقلالش خدشه دار می‌شود اگر سوسیالیستی را بپذیرد نه! اگر اسلام گرایی را بپذیرد آره! اگر فمنیسیتی را بپذیرد نه! اگر اسلام گرایی را بپذیرد آره!

در مطرح کردن این حرف هم باید احترام جنبش دانش‌جویی را نگه داشت و این جنبش به اندازه‌ی کافی عاقل است؛ جنبش را نمی‌توان خیلی ملامت کرد که چرا این و یا آن را انتخاب کردید بستگی به این دارد که چه‌قدر بتوانند فکر خود را عرضه بکنند و دانش‌جو هم در جست‌وجوی فکر و ایده‌ی قوی‌تر و منسجم‌تر است و آن را می‌پذیرد همان طور که در اوج شکوفایی تفکر چپ، تفکر اسلام گرایی در ایران بر آن غلبه کرد و انقلاب اسلامی را پدید آورد.

به نظر شما بازخورد این گفتمان سازی‌هایی که مقام معظم رهبری در جنبش دانش‌جویی داشتند به چه صورت بوده و اصلاً از طرف دانش‌جویان تا چه حدی پی‌گیری شده و این مطالبات و منویات ایشان چه‌قدر در فضای دانشگاه محقق شده است؟

اقتضای فضای دانش‌جویی یعنی جوانی، اکثراً مجرد بودن و در نتیجه نوعی روحیه آزاد داشتن و مثل زنبور عسل بر گل‌های مختلف نشستن و شهد برداشتن، باعث می‌شود این طور نباشدکه جنبش دانش‌جویی مثلاً یک تفکر را صددرصد بگیرد و تا انتها محقق بکند.

در واقع نگاه و ماهیّت جنبش دانش‌جویی یک ماهیّت روباتی نیست، ماهیّت کارگری نیست، مثل جنبش‌های دیگر نیست، آزادی عملی را در درون خود دارد به همین جهت هم شاید راحت‌تر از هر جمع‌ اردوگاهی دیگر قابلیّت انعطاف و میل به این طرف و آن طرف، بالا و پایین را دارد. لذا به نظر می‌رسد که نبایستی انتظار داشت که جنبش دانش‌جویی صددرصد این کار را کرده باشد. منتها از این پله که پایین‌تر بیاییم به نظر می‌آید کافی است که ببینیم «بود و نبود» آن‌چه که به عنوان جریان سازی از جانب رهبر انقلاب ایران مطرح شده در دانشگاه چه بوده است. در این‌جا رهبر بخشی از دولت محسوب نمی‌شود و نگاه جنبش دانش‌جویی هم به رهبر به عنوان بخشی از دولت نیست. حتی توده‌های مردم در خیلی از مواقع که به حرف رهبر عمل می‌کنند مثلاً به صحنه می‌آیند به عنوان بخشی از یک نظام سیاسی حاکم به ایشان نگاه نمی‌کنند، برای او نقشی را به عنوان متعادل کننده در نظر می‌گیرند. نقشی که حتی مراجع تقلید هم دارند. در چنین فضایی به هرحال آن گفتمان سازی رهبر انقلاب توانسته است با کمک جنبش دانش‌جویی و به میزانی که جنبش دانش‌جویی به آن نگاه کرده و پذیرفته، باز شده و در مسیر این تفکر بسیاری از جریان‌های داخلی و خارجی را متعادل بکند، بعضی از حرکت‌ها را خنثی بکند و بعضی از خطوط جدید را ایجاد کند. این را در بحث عدالت یا در بحث جنبش نرم افزاری کاملاً می‌توان دید.

در دولت نهم در وزارت علوم با بحث دانشگاه تمدن ساز و گسترش انجمن‌های علمی در دانشگاه این مسأله پی گرفته شد و جنبش دانش‌جویی فوق العاده جواب داد. در واقع دانش‌جویان جواب دادند. این زمینه در دانشگاه‌ها بود که یک جنبش علمی در آن اتفاق می‌افتد و به واقع اتفاق افتاد و نه این‌که به مقصد رسیده باشد تا مقصد فاصله‌ی زیادی است ولی این شعور که بایستی برای غلبه بر عقب ماندگی دست بر زانوی خود گذاشت، تبدیل به یک شوری شد که فراگیر شد و این فراگیر شدن تاکنون نتایجی داشته به عنوان مثال انرژی هسته‌ای ما بسته‌ای نبوده که از بیرون آمده باشد بلکه همین دانش‌جویان از دانشگاه‌های شریف، امیرکبیر و خواجه نصیر گرد هم آمده‌اند و آن را شکل داده‌اند، گرد هم آمده اند ماهواره راه افتاد یا با هم تمام توانشان را جمع کرده اند موشک شلیک شد. با جمع شدن توان‌ها سیلوی موشکی و رادار و… شکل گرفت.

این‌ها مجموعه مباحثی است که با این جنبش علمی که در بدنه‌ی دانش‌جویی اتفاق افتاده است و بدنه‌ی دانش‌جویی این را کاملاً در یک تحلیل قبول کرده است که جز این راهی برای خروج از عقب ماندگی نیست بنابراین برای میزان موفقیت کافی است که ببینیم این امر در چه فضای زمانی و شرایط زمانی مطرح شده و اگر نبود چه اتفاقی می‌توانست، روی دهد. نتیجه‌ی رواج پیدا کردن این گفتمان و اقبال جنبش دانش‌جویی به این گفتمان بوده است که توانسته است بخش‌هایی را خنثی کند و خطوط جدیدی را ترسیم کند.

انکار یا نادیده گرفتن پی‌گیری‌ها و پیشرفت‌هایی که جنبش دانش‌جویی در تحقق  مطالبات رهبری داشت، منصفانه نیست. ولی می‌بینیم که یک سری نقطه ضعف‌هایی هم در این زمینه در دانشگاه وجود داشته است مثلاً در بحث کرسی‌های نظریه پردازی و آزاد اندیشی یا گفتمان پیشرفت و عدالت برای دهه‌ی چهارم ، حتی خود رهبری یک سری گلایه‌هایی داشته‌اند که چرا این‌ها در دانشگاه‌ها پی‌گیری نشده است، به نظر شما چه عوامی باعث شده که این کاستی‌ها و ضعف‌ها وجود داشته باشد و چه پیشنهادها و نظراتی وجود دارد که تحقق این گفتمان‌ها تقویت بشود؟

بعضی از مباحث به تعبیری اگر هم قرار باشد پروژه باشد، در ذات خودش پروسه ای است؛ مثل بحث کرسی‌های نظریه پردازی. به هر حال به عنوان کسی که از نزدیک دستی بر کرسی‌ها داشته، باید بگویم کرسی کپسول نیست که به شما بگوییم دهان دانشگاه‌ها را باز کنید و این را بیندازید در دهانشان بعد هم بگوییم ببندند و بعد هم کرسی‌ها شکل بگیرد. نه، این یک روند تدریجی است که البته این چون روند است به این مفهوم نیست که رها کنیم و خود به خود ایجاد شود. نه! بایستی بر آن ممارست و محافظت داشت و تلاش کرد تا بتواند به تدریج ادامه پیدا کند. کرسی‌های نظریّه پردازی یک کف داشت و یک سقف، سقفش این بوده است که از کرسی‌ها نظریّه در بیاید. نظریّه در بیاید یعنی این کار، کار دانش‌جویی نیست. مثلاً در مورد انسان یا جامعه یا تاریخ یا حکومت یا مباحثی از این قبیل قرار است نظریّه‌ای ارایه بشود که مثلاً آقای (الف) حکومت‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند و نظریّه پردازان ایرانی حکومت‌ها را به شش دسته تقسیم می‌کنند و… این فضای نخبگی و استادی است البته این‌جا هم دو نظر وجود دارد: این که نظریّه باید خود به خود ایجاد بشود این درست است ولی خیلی از کشورها شما همین بحث کرسی‌ها را دارند یعنی همان چیزهایی را که خود به خود در حال پدید آمدن است به عنوان نقاط پراکنده به هم متصل می‌کنند و بعد یک جریان می‌شود یعنی یک بستری را فراهم می‌کنند که این‌ها در یک بستر مشخصی جریان پیدا می‌کنند هم افزایی داشته باشند و این اتفاق بیافتد این را در کانادا، فرانسه و جاهای مختلف می‌بینیم.

یک کف هم دارد،این‌که این کرسی‌ها باعث بشود که نظریّات مختلف به جای نفی مطلق هم‌دیگر، در یک فضای مناسب، خودشان را عرضه بکنند، ولی نه با کف و سوت و با متورم شدن رگ گردن و حورا کشیدن، بلکه در یک فضای مناسب با شأن دانشگاه نظریّه‌های مختلف ارایه بشود و له و علیه هم‌دیگر صحبت کنند، صحبتی معقول و منطقی. دانش‌جوهایی هم که مستمع هستند، این بحث را بشنوند و قدرت انتخاب داشته باشند، ولی این اتفاق در فضای احساسی، مسموم و جو سازی شده، اتفاق نمی‌افتد. این تفکر می‌تواند مثلاً از ایالات متحده‌ی آمریکا وارد ایران شده باشد، یا نه یک ایرانی باشد که حرف می‌زند و در یک جایی هم‌سویی با تفکری دارد، می‌تواند از جهان عرب وارد شده باشد، از سوسیالیست وارد شده باشد، اسلام‌گرایی باشد، اسلام‌گرایان مایل به ترکیه باشد و … در هر حال در یک فضای غیرجنجالی، غیر کف و سوتی و غیر هیجانی ، دیگاه‌های خود را مطرح کنند و مثلاً گروه (الف) دانش‌جویی و یا گروه (ب) دانش‌جویی حضور داشته باشند و آن‌ها با رعایت انصاف، ادب و فهم دانش‌جو خودشان را به عنوان ویترین‌های فکری و سیاسی ارایه کنند و بعد هم دانش‌جویان هم قدرت انتخاب داشته باشند. از این‌جا است که در واقع انفتاح فکری حاصل می‌شود یعنی گروه (الف) که فکر می‌کند اول و آخر و وسط حرف‌های جهان را می‌زند مورد نقد جدّی مثلاً از سوی چهار تا فکر دیگر واقع می‌شود و تردیدی در خودش ایجاد می‌کند آن چهارتای دیگر مورد نقد فکر دیگران واقع می‌شوند و ترمیم ایجاد می‌کنند و شنونده هم می‌بیند که این نیست که مطلق این را بپذیرد یا مطلق آن را بپذیرید، یک نکاتی در این است و یک نکاتی در آن است. بعد از این‌جاست که سنتزهای جدیدی زاییده می‌شود و جامعه حالت بالندگی و رشد پیدا می‌کند لذا این کف و سقف است.

در مقطعی به دلیل انصراف اولیّه‌ی کرسی‌ها به آن سقف، کشور به سمتی رفت که بتواند آن سقف را تقویت و محقق بکند و از کف غافل شد. در یک مقاطعی به دومی به صورت خیلی ابتدایی پرداخته شد. بعد بین کف و سقف تقسیم بندی شد و قرار شد مقطع بندی بشود و در هر مقطعی از زمان و مکان به گونه‌ای نباشد که به یکی پرداخته بشود و یکی فراموش شود. زیرا این خودش یک فرهنگی را می‌طلبد که این فرهنگ در جامعه‌ی ما نبوده، به دلیل این‌که جامعه‌ی ما یک جامعه‌ی شاهنشاهی و هر چه «قبله‌ی عالم می‌فرمایند» بوده و این فرهنگ چند هزار سال حاکم بوده است، اکنون در فضای جمهوریّت هم که می‌خواهیم این عمل را محقق بکنیم ممکن است ناشکیبایی‌هایی پدید بیاید و از طرف مقابل هم گاهی یک زرنگ بازی‌ها و مثلاً «بزن دروهایی» هم پدید بیاید، ولی مصالح دراز مدت کشور این است که ما از این مرحله‌ی خارج بشویم تا در دراز مدت این کشتی در یک فضای کم‌تر متلاطم بتواند ایران را به سمت هدف نهایی ان شاء الله هدایت بکند.

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=12681

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]