به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس وبلاگ خاطرات یک ایرانی ساکن لبنان نوشت:
هر چقدر جلو میرویم شرایط اقتصادی نامناسبتر میشود و قدرت جوانان برای ازدواج کاهش مییابد؛ رشد جمعیت، افزایش بیکاری و کمبود شغل با درآمد مناسب، باعث تشدید بحران ازدواج شده است؛ از سوی دیگر دختران هم توقعات مادی خود را افزایش دادهاند و با تقاضای مهریههای بالا و شروط سنگین، کار را بر خواستگاران سختتر کردهاند.
ازدواج در لبنان هرچند دیگر مثل گذشته سهل و آسان نیست اما باز هم گلی به جمالشان، آن را از ما ایرانیها آسانتر برگزار میکنند؛ با وجود اینکه تهیه خانه، جهیزیه و اسباب منزل همگی به عهده آقا داماد است اما مانند ایرانیها چشم و هم چشمی و حرص برای خریدن بهترین مارک خارجی را ندارند.
همین که آقا داماد یک شغلی داشته باشد، یک خانهای اجاره کند و لوازم اصلی منزل مثل گاز، یخچال و ماشین رختشویی را بخرد میتواند موافقت عروس و خانوادهاش را برای ازدواج و زندگی زیر یک سقف، جلب کند؛ بسیاری از خرده ریزها بعداً هدیه میآید یا بعداً خود عروس و داماد، خرد خرد تهیه میکنند و این یکی از اخلاقهای خوب لبنانیهاست.
مهریه هم عموماً مقداری وجه نقد به دلار آمریکایی، طلا یا زمین است که همانطور که قبلاً گفتم مؤجل یا معجل توافق میشود؛ یعنی مثلاً قرآن و شاخه گل معجل است (باید موقع عقد یا بعد آن بدهد) و پول، طلا یا زمین مؤجل است و بعد از مثلاً ۳۰ یا ۴۰ سال عروس خانم اجازه دارد آن را مطالبه کند.
مهریهها عموماً چند هزار دلار، ۱۰۰ سکه طلای انگلیسی ۲۴ عیار یا یک قطعه زمین است که ممکن است تا ۱۰۰ هزار دلار ارزش آن باشد.
البته آن جوان قشر متوسط که در ایران اقلاً ۵۰۰ سکه مهر میکند در واقع اقلاً ۱۸۰ هزار دلار دارد مهریه میدهد؛ یعنی از پولدارهای لبنان بیشتر) !با احتساب سکه یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومانی و دلار ۳ هزار و ۷۰۰ تومانی (یک ضرب المثل قدیمی ایرانی در لبنان هست (که قبلاً در ایران درست بود و الان دیگر درست نیست) میگوید کی مهریه را داده و کی گرفته.
لبنانیها به سبب گرانی و تورم در سالهای اخیر و خصوصاً پس از جنگ، معتقدند جوانی که بتواند در لبنان شرایط ازدواج فراهم کند قهرمان است؛ به عقیده من و با کنار هم گذاشتن مواردی که عرض کردم باید گفت جوانی که در ایران ازدواج میکند سوپر قهرمان جوانان جهان است!
حالا اگر یک قهرمان ایرانی (که به مرحله سوپر قهرمانی نرسیده) بخواهد با یک دختر لبنانی ازدواج کند چه باید بکند؟ همانطور که قبلا گفتهام امکان اینکه بلند شود بیاید خواستگاری یک دختر لبنانی یا کسی را برای خواستگاری بفرستد وجود ندارد؛ به چند دلیل: عموم دختران لبنانی و خانواده هایشان مایل به زندگی در غربت نیستند، اصلاً چگونه میتوانند به کسی که نه دیدهاند و نه میشناسند دختر بدهند؟؛ مشکل زبان یک مشکل اساسی در این موضوع است که در بیشتر موارد لاینحل است و جوان ایرانی به جای اینکه عزم به یادگیری زبان لبنانی کند، میگوید حالا یک جوری حرف میزنیم دیگه.
آیا اصلاً راهی برای ازدواج وجود ندارد؟ به عقیده و تجربه من تنها ۲ راه نتیجه بخش است نخست اینکه جوان ایرانی در لبنان مشغول کار یا تحصیل باشد و به این واسطه با دختری آشنا شود و دختر خانم وی را بپسندد یا جوان ایرانی در ایران دختری لبنانی را پیدا کند و مورد قبول وی و خانوادهاش قرار بگیرد.
البته راه دوم سختتر است و از آنجا که لبنانیهایی که در ایران حضور دارند فقط برای درس و چند ساله به ایران آمدهاند اکثراً چنین نیتی ندارند یا اینکه یک دختر خانم ایرانی خانوادهدار پایبند به دستور پیامبر (ص) پیدا شود که نگاه او و خانوادهاش به ازدواج نگاه دینی و اجتماعی باشد نه نگاه تجاری.
وبلاگ خود را به ما معرفی کنید