رئیس مرکز خاورمیانه و عضو ناظر برجسته در موسسه هوفر در دانشگاه استنفورد در مطلبی که در مرکز بررسی های بین المللی انتشار یافت به دفاع تمام قد از سازمان تروریستی منافقین – مجاهدین خلق – پرداخت و تلاش کرد با استناد به برخی گزارشهای سازمانهای نظارتی این گروهک را مستحق خروج از لیست فعالان تروریسم جلوه دهد.
http://www.eshraf.ir/images/Mordad/mojahedin.jpg
(تذکر ضروری: انتشار این مطالب در اشراف به مفهوم تایید محتوای آن نیست. نگارنده در برخی موارد به مسئولان و نظام جمهوری اسلامی توهین کرده و آنان را با الفاظی ناشایست توصیف کرده است. هدف اشراف از انتشار چنین مطالبی ترسیم فای تبلیغاتی و رسانه ای غرب در خصوص منافقین و تلاش برای خروج نام این گروهک از لیست حامیان ترور برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران است )
به گزارش اشراف ، “دانیل پایپز” در این مقاله می نویسد: عمدهترین گروه اپوزیسیون ایران نباید سازمانی تروریستی قلمداد شود. دولتهای غربی میبایست با جمهوری اسلامی ایران که واشنگتن از آن بعنوان فعالترین دولت حامی تروریسم یاد میکند، چگونه برخورد کنند؟ روحیه تجاوزکارانه ایران از سال ۱۹۷۹ در پی اشغال سفارت ایالات متحده در تهران و گروگانگیری برخی از کارمندان این سفارت به مدت ۴۴۴ روز آشکار شد. تجاوزات مهم بعدی شامل بمبگذاری در بیروت در سال ۱۹۸۳ بود: در سفارت آمریکا که به کشته شدن ۶۳ تن انجامید و دیگری بمبگذاری در پایگاه نیروی دریایی آمریکا که طی آن ۲۴۱ نفر جان باختند.
اخیرا لئون پانتا، وزیر دفاع ایالات متحده اعلام کرد: ما شاهد این هستیم که بیشتر سلاحهایی که به عراق وارد میشود از سوی ایران است و آنها واقعا به ما صدمه میزنند. مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ایالات متحده در همین خصوص میافزاید: ایران مستقیما از گروههای افراطی شیعه حمایت میکند که نیروهای ما را در عراق میکشند.
آمریکاییان برای عکسالعمل احتمالی در این خصوص به دو گروه عمده تقسیم میشوند: گروهی که طرفدار برخورد خشن بوده و گروه دیگری که برخورد دیپلماتیک را ترجیح میدهند؛ گروه اول به تهران به عنوان یک عنصر اصلاحناپذیر مینگرند و سیاست مواجهه و حتی بکارگیری زور را تجویز میکنند، آنها اینطور فرض میکنند که دیپلماسی، تحریمها، ویروسهای کامپیوتری و تهدید به حمله نظامی هیچ شانسی برای قانع ساختن روحانیون تهران در دنبال نکردن اهداف هستهای نداشته و خواهان تغییر رژیم و یا استفاده از گزینه نظامی علیه دستیابی ایران به بمب اتمی هستند. اما گروه دوم، یعنی طرفداران دیپلماسی که عمدتا در حال حاضر سیاست ایالات متحده را تحت کنترل خود دارند، تداوم حکومت جمهوری اسلامی ایران را قبول و از تهران انتظار دارند تا به تماسهای دیپلماتیک پاسخ دهد.
مسئله مناقشه برانگیز این است که آیا سازمان مجاهدین خلق بعنوان برجستهترین و مهمترین گروه اپوزیسیون ایرانی در لیست تروریسم دولت ایالات متحده باقی بماند یا خیر؟ گروه طرفدار برخورد خشن، عمدتا به سازمان مجاهدین خلق که در سال ۱۹۶۵ تاسیس گردید، بعنوان اهرم علیه حکومت روحانیون نگریسته و (با کمی اختلاف) خواستار حذف این سازمان از لیست فوق هستند. ولی گروه طرفدار دیپلماسی استدلال میکنند که حذف این سازمان از لیست تروریسم باعث خشم رهبران ایرانی شده و مانع تلاشها برای گسترش روابط میشود و (بطور متناقضی) توانایی واشنگتن برای دستیابی به مسیرها بسوی ایران را محدود میکند.
گروه طرفدار سازمان مجاهدین در مقابل عقیده دارد که این سازمان بطور سنتی با واشنگتن همکاری داشته و اطلاعات با ارزشی را پیرامون طرحهای هستهای ایران و اطلاعات تاکتیکی از اقدامات ایران در عراق در اختیار آمریکا قرار داده است. علاوه بر این همانطور که مهارتهای سازمانی و رهبری این سازمان به سرنگونی شاه در سال ۱۹۷۹ کمک کرد، همین مهارتها میتواند بار دیگر تغییر رژیم در ایران را تسهیل کند. دستگیری تعدادی از تظاهر کنندگان خیابانی بخاطر همکاری با مجاهدین، به نقش آنها در تظاهرات اشاره دارد؛ بطوریکه شعارهای مجاهدین را فریاد میزدند: از جمله اینکه آیت الله علی خامنهای رهبر عالی ایران را مزدور و محمود احمدی نژاد را دیکتاتور خطاب کرده و فریاد میزدند مرگ بر اصل ولایت فقیه (شخص روحانی که رهبری حکومت را برعهده دارد).
شماری از مقامات بلند پایه پیشین ایالات متحده که طرفدار حذف نام مجاهدین خلق از این لیست هستند، شامل: جیمزجونز مشاور امنیت ملی، سه فرمانده ستاد مشترک ارتش ایالات متحده (هاف شلتون، ریچارد مایرز و پیتر پیس)، تام ریج وزیر امنیت داخلی، مایکل موکاسی دادستان کل و حتی دل دیلی هماهنگ کننده ضد تروریسم وزارت امورخارجه هستند و نیز گروهی از اعضای برجسته حزب جمهوریخواه و دموکرات از جمله گروهی متشکل از ۸۰ نفر اعضای کنگره که از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات در آن حضور دارند.
دسته مخالفان سازمان مجاهدین، مزایای خارج ساختن نام این سازمان از لیست تروریسم را مدنظر قرار نداده و عقیده دارند براساس اتهامات تروریستی توسط این سازمان، دولت ایالات متحده باید آن را در لیست فوق باقی گذارد. آنها به کشته شدن شش آمریکایی در دهه ۱۹۷۰ توسط مجاهدین استناد میکنند. فارغ از اینکه این اتهامات صحت داشته باشد یا نه، یک حادثه تروریستی میبایست در خلال دو سال ادامه یابد تا عنوان تروریستی را به خود بگیرد که به موجب آن بحث دهه ۱۹۷۰ کاملا بیمورد بنظر میرسد.
در دو سال گذشته چه عمل تروریستی از این گروه سرزده است؟ گروه طرفداران مجاهدین به سه بانک اطلاعاتی تروریستی ایالات متحده اشاره میکنند- پایگاه دادههای “رند” در مورد حوادث تروریستی در سراسر جهان (RDWTI)، پایگاه دادههای تروریسم جهانی (GTD) و سیستم تعقیب حوادث جهانی (WITS) – اشاره و استدلال میکنند که در هرکدام از این موارد هیچ اشارهای به سازمان مجاهدین نشده و این سازمان از سال ۲۰۰۶ و حتی پیشتر هیچ فعالیت تروریستی نداشته است.
پیرامون توانمندی ها و مقاصد این سازمان چه میتوان گفت؟ گزارش وزارت امورخارجه ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ تحت عنوان “گزارش کشور در زمینه تروریسم”، سازمان مجاهدین خلق را متهم میسازد که در پی کسب توانمندی و اراده فعالیتهای تروریستیاند. ولی همین گزارشها در سالهای ۲۰۰۷، ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ چنین مواردی را اعلام نکردهاند. دادگاه استیناف بریتانیا حکم تحریم سازمان مجاهدین خلق را سختگیرانه دانسته و این گروه را از لیست تروریستی انگلستان در سال ۲۰۰۸ حذف کرد. اتحادیه اروپا نیز این گروه را در سال ۲۰۰۹ از اتهامات تروریستی مبرا دانسته و دستگاه قضایی فرانسه نیز حمله اتهامات تروریستی علیه این گروه را در ماه مه سال ۲۰۱۱ را رد کرده است.
بطور خلاصه، معرفی سازمان مجاهدین خلق بعنوان سازمانی تروریستی بیاساس مینماید.
بدنبال بازبینی قضایی، تروریستی معرفی کردن سازمان مجاهدین، وزیرخارجه ایالات متحده باید سریعا نسبت به حفظ یا حذف این سازمان از لیست تروریسم تصمیم گیری کند. دولت اوباما با یک امضای ساده میتواند به تقویت ایرانیان برای تعیین حق سرنوشت خود یاری رساند – و شاید به خیزش دیوانه وار هستهای روحانیون ایران پایان ببخشد.