بابک خرمدین سال ۱۳۵۳ در تهران متولد شد.. بابک خرمدین در سال ۸۹ بهعنوان دانشجو راهی لندن میشود و در آنجا با مساله مهاجرت و غربت درگیری پیدا میکند. بابک خرمدین دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و فارغ التحصیل ۱۳۸۸ است. بابک خرمدین سال ۱۳۷۹ در دوره فیلم سازی یک ساله انجمن سینمای جوانان دفتر تهران شرکت کرد بابک خرمدین فیلم «سوگنامهای برای یاشار» را تا حد زیادی با الهام گرفتن از آن دوره زندگی خود ساخته است. بابک خرمدین ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ به قتل رسید.
سردار قنبری رییس پلیس آگاهی کشور اظهار داشت: پلیس با چند قطعه از یک جسد شده مواجه شد و از روی یک تکه از جسد هویت آن شناسایی شده است و این بیانگر “هوشمندی” و “توانمندی” پلیس است؛ از طریق بانک های اطلاعاتی کمتر از دو ساعت هویت جسد مشخص شد.
وی افزود: قاتلان در مواجهه اولیه با پلیس منکر قتل شدند و از قضیه اظهار بی اطلاعی کردند و پس از اینکه پلیس تشخیص داد که ” بابک خرمیدن ” در داخل خانه به قتل رسیده است و پدر و مادرش وقتی با دلایل پلیس مبنی بر قتل مواجه شدند لب به اعتراف گشودند.
این مقام انتظامی ادامه داد: اگر بنا بود که پیش از مستندات پلیس لب به اعتراف بگشایند در رابطه با قتل داماد و دخترشان نزد پلیس می آمدند و طی این سال ها اعتراف می کردند! و ” اکبر خرمدین ” انگیزه های مختلفی را برای سه قتل عنوان می کند، مطرح کرد: با تکمیل شدن تحقیقات ، ریشه های وقوع این جنایت مشخص و روشن می شود.
وی تصریح کرد: پس از بررسی های فنی، باید بگویم تاکنون دلایلی مبنی بر وقوع قتل دیگر توسط این افراد وجود ندارد. پدر “بابک” هنوز اعتقاد دارد اگر زمان به عقب برگردد، باز همین جنایت را تکرار می کرد، یعنی به قدری خودش را از نظر روانی اشباع کرده که اقدامات خود را توجیه می کند که این موضوع از دیدگاه روانشناختی قابل بررسی است.
سردار قنبری در پایان گفت: مادر خانواده در اعترافات خود به مشارکت بر قتل اقرار کرده است. به هر حال به نظر می رسد مادر خانواده در تمام مراحل زندگی تابع همسر خود بوده و از وی اطاعت می کرده است.
چندی پیش قتل” بابک خرمدین “، خواهر و دامادشان در صدر اخبار حوادث قرار گرفت و ماجرا از این قرار بود که ۲۶ اردیبهشت ماه تکههای بدن یک مرد در سطل زبالهای واقع در فاز سه شهرک اکباتان کشف شد،خبرکشف این جسد در رسانه ها منتشر و ساعتی بعد مشخص شد جسد مثله شده متعلق به “بابک خرمدین” کارگردان سینمایی است.
زمانی که کارگر ضایعاتی، محل کشف جسد مثله شده را به مأموران پلیس نشان داد، مأموران پلیس با بررسی دوربینهای مدار بسته توانستند ماشینی را که این جسد با آن منتقل شده بود، شناسایی کنند و با شناسایی صاحب خودرو یعنی “اکبر خرمدین” پدر “بابک”، به منزل آنها رفته و در حمام خانه با لکههای خون مواجه شدند، مأموران پدر و مادر بابک را به عنوان اولین مظنونان قتل بازداشت کردند.
هنوز ساعتی از بازداشت پدر و مادر “ب ابک خرمدین ” نگذشته بود که آنها به قتل “بابک خرمدین” اعتراف کردند.
بعد از اعترافات هولناک پدر “بابک خرمدین” به قتل او، مثله کردن و اختفای جسد با کمک همسرش، معمایی جدیدی مطرح شد که ناپدید شدن ناگهانی خواهر بابک بود.
پدر “بابک خرمدین” که در پرونده قتل فجیع پسرش دستگیر شده بود، پس از ۳ روز پرده از ۲ جنایت دیگر برداشت و به قتل دختر و دامادش اعتراف کرد، به این ترتیب لحظه به لحظه بر عمق فجایع این پرونده افزوده شد،پدر بابک به قتل دختر و داماد خود اعتراف کرده و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت و در تازهترین اعترافات خود گفت در سال ۹۰ داماد خود و بعدها در سال ۹۷ دختر خود را هم به قتل رسانده و برای رهایی از اجساد آنها را تکهتکه کرده و هر کدام را در جایی رها کرده است و …
انعکاس وسیع خبر قتل کارگردان ۴۷ ساله سینمای ایران،با واکنش های متفاوتی از سوی افکار عمومی و کاربران فضای مجازی همراه بود و قتل فجیع “بابک خرمدین” به دست پدر و مادرش جامعه را در بهت، حیرت و ترس فرو برد. اگرچه اظهارنظر دقیق درباره این جنایت نیازمند روشن شدن همه ابعاد ماجرا است، یا به قول سردار ” محمد قنبری ” رئیس پلیس آگاهی کشور باید پس از بررسی های روانشناسی، جامعه شناسی و پلیسی اظهار نظر قطعی کرد و … ولی تا این اندازه معلوم است که پدر و مادرش، او را کشته و سپس جنازه را مثله کرده و در سطل زباله انداختهاند و ظاهرا هنوز هم از این اقدام خود خشنود هستند.
و حالا برای اطلاع از جزئیات جدیدتری از این پرونده با سردار ” محمد قنبری “؛ رئیس پلیس آگاهی کشور به گفت و گو نشستیم.
آیا روند قتل های خانوادگی افزایشی شده است؟
سردار قنبری در پاسخ به این سوال که بررسی صفحه اخبار حوادث این القاء را به وجود می آورد که گویی میزان قتل های خانوادگی رو به افزایش است، مطرح کرد: خیر! آمارهای ما حاکی از افزایش قتل های خانوادگی نیست ! قتل خانوادگی داریم اما اینکه بگوییم زیاد شده، خیر! این گونه نیست.بازتاب رسانه ای، پرداختن به این دست پرونده ها در شبکه های اجتماعی و اطلاع رسانی به مردم این القاء و شائبه را به وجود می آورد که قتل های خانوادگی زیاد شده است در حالی که بنده قویا این ادعا را رد می کنم.
رئیس پلیس آگاهی ناجا در پاسخ به این سوال که به نظر شما چرا پرونده های جنایی چون پرونده قتل ” بابک خرمدین” چنین بازتاب گسترده ای دارد ؟ گفت: از آنجایی که مقتول از چهره های هنری و آشنا برای جامعه هنرمندان و اهالی رسانه بوده بنابر این رسانه ها به این پرونده قتل، ورود گسترده ای داشتند و شاهد بازتاب وسیع این جنایت در رسانه ها و شبکه های مجازی بودیم.
وی افزود :چه بسا از ابتدای خدمتم در پلیس آگاهی با پرونده های مشابهی مواجه بوده ام و اینکه چرا این گونه بازتاب نداشته است می تواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله اینکه امروزه استفاده گسترده از فضای مجازی دلیل نشر اخبار این چنینی است.
این مقام انتظامی با ذکر چند مثال در وقوع چنین پرونده های جنایی در سکوت خبری بیان کرد : چندی پیش، در یکی از استان ها، فردی دختر ۷ ساله خود را با ساتور به ۴۰ قسمت تقسیم کرده بود در حالی که بازتاب رسانه ای نداشت؛گویی اخبار مربوط به پرونده هایی جنایی تهران نسبت به سایر استان ها بازتاب گسترده تری دارد !
وی اضافه کرد: متاسفانه علیرغم انعکاس گسترده رسانه ها و پرداختن به پرونده های جنایی به دلیل تحریک حس کنجکاوی و جذب مخاطب، پس از اینکه این دست پرونده ها در جریان رسیدگی و نتیجه گیری قرار می گیرد، گویی موضوع به فراموشی سپرده می شود و کسی به این نمی پردازد یا از من نوعی یا کارشناس سوال نمی شود ” علت و ریشه این مسئله در چیست ؟ ” و یا به این محورها پرداخته شود که ” پیامد ها و تاثیرات منفی نشر گسترده این سوژه های جنایی برافکار عمومی و جامعه به لحاظ روانشناختی و یا جامعه شناختی چیست؟”
اما و اگرها
اکبر خرمدین
در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چرا بعد از اینکه مفقودی داماد به پلیس گزارش میشود و بعد از چند روز ادعا میشود داماد به خارج از کشور رفته است پلیس تحقیقات بیشتری برای صحت و سقم ماجرا انجام نداده است، گفت: در بحث مفقودی داماد خانواده پرونده تشکیل شده بود اما خانواده به آن صورت پیگیر نبودند.
وی افزود: نمی شود هر موضوع مفقودی را به “قتل” تعمیم داد و در تشکیل پرونده های مربوط به قتل در پی مفقودی، وجود شاکی مهم است. باید دلایلی وجود داشته باشد ، بله ! فردی مثلا مفقود شده و در پرونده اش همه اقداماتی که پلیس باید انجام دهد ، صورت گرفته … در رابطه با دلایل و مدارک کافی برای اینکه اثبات شود در آن زمان داماد خانواده به قتل رسیده به دست نیامده و با فاش شدن راز این جنایات فجیع مشخص است که قاتل شگرد پیچیده ای را انتخاب کرده و حتی نزدیکترین افراد پدر “بابک “هم کوچکترین شکی به این فرد مبنی بر اینکه شاید داماد خانواده به قتل رسیده باشد، نداشته اند ! در هر صورت دلایل و مدارکی در زمان مذکور مبنی بر قتل به دست نیامده است.
سردار قنبری یاد آور شد: هرچند در زمان اعلام مفقودی داماد خانواده این اظهارات هم مبنی بر اینکه دامادشان با ماشین مسافر قاچاق به یکی از مرزها برده است، مطرح شده است… اما باید تمام اعترافات آنها “صحت سنجی” شود، چراکه داماد، خواهرزاده آقای قاتل است و در حال حاضر فقط مادرش در قید حیات است و باید تمامی ابعاد ماجرا بررسی شود.
بررسی پرونده های افراد مفقودی
وی در رابطه با پرونده های افراد مفقودی خاطر نشان کرد: چندیست طرحی در پلیس آگاهی درباره پرونده های افراد مفقودی اجرایی می کنیم؛ بدین گونه که هر سه ماه یکبار وضعیت پرونده های افراد فقدانی را به طور “کامل ” بازنگری می کنیم، تمام زوایای پیدا و پنهان پرونده را طی این طرح بررسی و مرور می کنیم، ولی به هر حال سرنوشت درصدی از فقدانی ها هنوز برای ما مشخص نشده و در دست بررسی قرار می گیرد که ممکن است دریابیم برخی از این افراد مفقودی به قتل رسیده اند یا به خارج از کشور رفته اند و …
رئیس پلیس آگاهی ناجا یادآور شد: قاتل به علت یک سری موضوعاتی که وجود دارد و بنا به دلایلی که از منظر جرم شناسی، جامعه شناختی وروانشناختی … قابل بررسی است،قتل را فجیع انجام داده است و از لحاظ حقوقی جنایت بر ” میت ” هم کرده است؛ بعد از کشتن مقتول، یک جرم جداگانه انجام داده است.
وی افزود: کشتن یک انسان و قتل یک جرم است و جنایت بر ” میت ” جرم دیگری، که ما در پرونده قتل ” بابک خرمدین ” می بینیم که قاتل جرم های مکرر انجام داده است و خودش صراحتا به این موضوع اذعان داشته است.
سرعت عمل پلیس در شناسایی هویت مقتول
سردار قنبری اضافه کرد: پلیس با چند قطعه از یک جسد شده مواجه شد و از روی یک تکه از جسد هویت آن شناسایی شده است و این بیانگر “هوشمندی” و “توانمندی” پلیس است؛ از طریق بانک های اطلاعاتی کمتر از دو ساعت هویت جسد مشخص شد؛ با هویت جسد منزل شناسایی شد، در داخل منزل خونی که شسته شده بود و پاک کرده بودند، پلیس با ابزارهای دقیق نگری توانست آثار خونی را کشف کندو در عرض ۶ ساعت قاتل را شناسایی کرد.
آیا پدر و مادر “بابک خرمدین” اعتراف به قتل کردند؟
وی در پاسخ به این سوال که آیا پس از ورود پلیس به ماجرا قاتلان اعتراف به قتل ” بابک خرمدین ” کردند ؟ پاسخ داد: خیر! در ابتدا خانواده مقتول اعلام کردند از مقتول خبر ندارند، قاتلان در مواجهه اولیه با پلیس منکر قتل شدند و از قضیه اظهار بی اطلاعی کردند و پس از اینکه پلیس تشخیص داد که ” بابک ” در داخل خانه به قتل رسیده است و پدر و مادرش وقتی با دلایل پلیس مبنی بر قتل مواجه شدند لب به اعتراف گشودند.
سردار قنبری تصریح کرد : در واقع، پدر و مادر مرحوم ” بابک خرمدین ” در مواجهه با دلایل پلیس اقرار به قتل کردند ، اگر بنا بود که پیش از مستندات پلیس لب به اعتراف بگشایند در رابطه با قتل داماد و دخترشان نزد پلیس می آمدند و طی این سال ها اعتراف می کردند !
رئیس پلیس آگاهی ناجا با اشاره به گفت و گوی مستقیم با قاتلان این پرونده ، در پاسخ به این سوال که به نظر شما ریشه این اتفاق چیست ؟ گفت : ابعاد مختلفی دارد ؛ چه بسا نمی شود یک بعدی به ماجرا نگریست و در حال حاضر مطالعات درباره شخصیت این فرد در حال انجام است ؛گروهی متشکل از روانشناس، جامعه شناس و جرم شناس ، در حال بررسی هستند و منتظر اعلام نتیجه کارشناسان امر هستیم؛ در واقع مد نظر این است که از همه زوایا به موضوع پرداخت شود.
وی با بیان اینکه ” اکبر خرمدین” انگیزه های مختلفی را برای سه قتل عنوان می کند، مطرح کرد: با تکمیل شدن تحقیقات ، ریشه های وقوع این جنایت مشخص و روشن می شود.
رد پای قتل دیگری در پرونده ” خرمدین ها ” مطرح است؟
این مقام ارشد انتظامی در پاسخ به این سوال که ممکن است علاوه بر این سه قتل که قاتلان اعتراف کرده اند، در این پرونده موضوع قتل دیگری در کار باشد که تاکنون مشخص نشده است ؟ خاطرنشان کرد: حدس اولیه ما نیز این بود اما پس از بررسی های فنی ، باید بگویم تاکنون دلایلی مبنی بر وقوع قتل دیگر توسط این افراد وجود ندارد.
سردار قنبری با بیان اینکه قتل با انگیزه های مختلفی صورت می گیرد ، بیان کرد :پدر “بابک” هنوز اعتقاد دارد اگر زمان به عقب برگردد، باز همین جنایت را تکرار می کرد یعنی به قدری خودش را از نظر روانی اشباع کرده که اقدامات خود را توجیه می کند که این موضوع از دیدگاه روانشناختی قابل بررسی است.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا همسر قاتل تحت فشار از طرف فرد قاتل دست به این جنایات زده است یا خیر؟ گفت: مادر خانواده در اعترافات خود به مشارکت بر قتل اقرار کرده است. به هر حال به نظر می رسد مادر خانواده در تمام مراحل زندگی تابع همسر خود بوده و از وی اطاعت می کرده است.
سردار قنبری در پاسخ به این سوال که آیا بازتاب رسانه ای موضوع یا ارتباط پرونده با یک هنرمند باعث شده که پلیس در پیگیری این پرونده نگاه ویژه ای داشته باشد؟ تصریح کرد: کشف قطعاتی از جسد و سرعت عمل پلیس برای شناسایی هویت مقتول، این اندیشه را باید از ذهن دور کند که به این دلایل مورد اشاره شما، ممکن است پلیس پیگیری ویژه تری را برای بررسی و پیگیری این پرونده لحاظ کرده باشد.
تبعیضی در پیگیری پرونده ها نداریم
وی تاکید کرد: ما تبعیضی در پیگیری پرونده ها نداریم، ۹۷ درصد اجساد ناشناس( هرچند تعداد کم است ) را پلیس در کوتاه ترین زمان شناسایی می کندو خیلی سریع با اولیای دم جسد را پیدا می کند و یا اگر ماجرا قتل باشد ، قاتل یا قاتلان شناسایی می شوند، برای ما فرقی نمی کند پرونده مربوط به کیست !
نقش رسانه ها در بازتاب یک موضوع
رئیس پلیس آگاهی ناجا اضافه کرد: وقتی فردی به پلیس مراجعه می کند برای ما فرقی نمی کند وابسته به یک نهاد و جایگاه خاصی باشد، ما خود را خادم همه مردم می دانیم و در عمل هم اثبات کرده ایم.
وی یادآور شد: یک نکته که وجود دارد گویی پرونده مربوط به اشخاص معروف بازتاب بیشتری پیدا می کند و این باعث می شود شائبه هایی در مورد روند پیگیری پیش آید، به طور مثال در پرونده ای که اتفاقا یکی از ورزشکاران مال باخته بود همزمان با آن پرونده، ۴۰ مورد سرقت دیگر از سارق مورد نظر کشف شد، اما کسی به این موضوع نپرداخت.
به گزارش پایگاه خبری پلیس، رئیس پلیس آگاهی ناجا اضافه کرد: برخی مواقع رسانه ها و شبکه های اجتماعی برای جذب مخاطب بیشتر روی پرونده های مربوط به هنرمندان و افراد مشهور مانور گسترده تری می دهند.
پدر و مادر این کارگردان، او را بیهوش کردند و در ادامه به قتل رساندند و جسدش را هم قطعه قطعه کردند و در چند سطل زباله قرار دادند که بخشی از آن کشف شد.
این فیلم ساز با «سوگنامهای برای یاشار» اولین فیلم بلندش را بر پرده سینمای «هنر و تجربه» دید.
آن طور که خودش گفته بود، او این فیلم را تا حد زیادی با الهام گرفتن از زندگی خود ساخته بود. او در سال ۸۹ به عنوان دانشجو راهی لندن شد و در آنجا با مساله مهاجرت و غربت درگیری پیدا کرد. یاشار شخصیت اصلی فیلم او هم چنین سرگذشتی دارد. او جوانی است که با ویزای دانشجویی وارد لندن شده است. همزمان با اتمام کالج، دچار مشکل مالی و دلتنگی برای خانوادهاش و ایران می شود. اکنون او بین ماندن و برگشتن مردد است و به استیصال رسیده است.
از آثار بابک خرمدین میتوان از «بور بیجاده رنگ» ۱۳۸۶( ۲۲ دقیقه)، «سه شنبه: مامان» ۱۳۸۸( ۹ دقیقه)،فیلم نیمه بلند داستانی «روزن (کورسو) » ۱۳۸۹ (۴۲ دقیقه) ، فیلم بلند داستانی «سوگنامهای برای یاشار» ۱۳۹۲ ساخته شده در لندن (۷۲ دقیقه)، ساخت سه فیلم کوتاه داستانی به نامهای «برش» ۱۳۸۳ به مدت (۱۲ دقیقه) نام برد.
او جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی برای « بور بیجاده رنگ» در جشنواره بینالمللی فیلم آسا (فیلمهای انسان دوستانه) ۱۳۸۸ دریافت کرده بود و برای همین فیلم چند جایزه داخلی را هم به خانه برد.
یک روز بعد از انتشار خبر قتل بابک خرمدین، پدر و مادرش در دادگاه اعتراف کردند که چند سال قبل تر ، دختر و داماد خود را نیز کشتهاند.
اظهار نظر وکیل خواهر بابک خرمدین
وکیل خواهر”بابک خرمدین از نشردهندگان اکاذیب در فضای مجازی شکایت میکند.
وکیل خواهر مرحوم بابک خرمدین از کسانی که به انتشار مسائل مربوط به این پرونده در فضای مجازی، نشر اکاذیب و طرح ادعاهای واهی یا ساخت فیلم و مستند بدون دستور مقام قضائی اقدام کردهاند، شکایت میکند.
به گزارش رکنا ، مهدیه درویشوند – وکیل آزیتا خرمدین (خواهر بابک خرمدین)- ضمن تاکید بر تخطی از قوانین و مقررات ، نسبت به انتشار اطلاعات در فضای مجازی و در مراحل تحقیقات مقدماتی اعلام کرد، از کسانی که به نشر اکاذیب درباره این پرونده پرداختهاند، شکایت خواهد کرد.
او در این یادداشت نوشته است: «پروندههای کیفری که در فضای مجازی و در میان عامه مردم انتشار مییابند بسیار در معرض آسیب و خروج از چهارچوب قانونی و مدار طبیعی سیر تکوین و تکامل دادرسی قرار میگیرند. روایتهای گوناگونی که اغلب بدون هیچ شناختی دهان به دهان نقل میشوند و اکاذیبی که نشر داده میشوند و به جهت کثرت استعمال توسط عامه مردم واقعیت را جعل میکنند، ممکن است موجب تضییع حقوق متهم یا خانواده ایشان گردد.
در پس هر ارتکاب جرمی، زنجیرهای از افراد درگیر میشوند که دستگاه قضا میبایست برای پایش حقوق ایشان تلاش کند؛ شخص بزهدیده – قربانی، شخص بزهکار، خانواده بزهدیده و خانواده بزهکار…
بعد از اتفاق ناگوار قتل بابک خرمدین و مطرح شدن پرونده مربوط به آن در فضای مجازی، بسیار شاهد تخطی از قوانین و مقررات بودم. اسامی و تصاویر و حتی مصاحبه متهمین این پرونده در همان مراحل تحقیقات مقدماتی در فضای مجازی منتشر میشود؛ در حالی که تحقیقات مقدماتی در دادسرا باید محرمانه باشد. نگهبان ساختمان محل اقامت متهمین، فیلم بُرش داده شده از دوربین مدار بسته آسانسور را با صداگذاری خودش انتشار عمومی میدهد، درحالی که طبق درخواست مأمورین آگاهی مکلف بوده این فیلم را به صورت محرمانه و فقط به مأمور مربوطه تحویل دهد.
خانمی ناشناس خودش را دوست چندین و چندساله آرزو خرمدین معرفی کرده و به داستانسازیها و قصه پردازیهای بلاوجه از تجاوز پدر به دخترش میپردازد، درحالی که خانواده و دوستان آرزو اساسا چنین شخصی را ندیده و نمیشناسند و بررسیها برای پیدا کردن این خانم یا تیم مصاحبه کننده بینتیجه میماند. همینطور بازیگران بسیاری که به اظهار نظرهای خام و بیمنطق در این خصوص پرداخته و بر شایعات دامن میزنند.
همه و همه به حقوق و حریم شخصی خانواده بزهکار که در این پرونده خانواده بزهدیده هم هستند تعرض میکند. در این مدت از نزدیک شاهد فشارهای روانی متعدد وارد شده به خواهر و برادر بابک خرمدین بودهام، در حالی که برادر و خواهر خود را به نوعی و پدر و مادر خود را به نحوی دیگر از دست دادهاند، آماج انواع و اقسام هجومهای مجازی قرار گرفتند و باید پاسخگوی این میبودند که آیا تجاوزی در کار بوده؟ آیا پدر و مادر علائم جنون داشتهاند؟ آیا پیگیر مفقودی خواهر خود نشدهاند؟ و پرسشهایی که برای هزاران نفر در طول روز باید پاسخ دهند.
انتشار اخبار کذب و ساخت شایعات بیش از هرچیز تجاوز به حقوق خانواده بزهکار – بزهدیده است و به عنوان وکیل آزیتا خرمدین اعلام میکنم پیگیر شکایت از کسانی که نسبت به انتشار مسائل مربوط به این پرونده در فضای مجازی، نشر اکاذیب و طرح ادعاهای واهی یا ساخت فیلمها و مستندها و… در این خصوص بدون دستور مقام قضائی هستند، خواهم بود.»
بابک خرمدین کارگردان ۴۷ ساله سینما بود که ۲۷ اردیبهشتماه خبر کشف جسد مثله شده او منتشر و پس از تحقیقات پلیس اعلام شد که پدر و مادر این کارگردان به قتل فرزند خود اعتراف کردهاند. چند روز بعد هم خبری دیگر منتشر شد مبنی براینکه پدر و مادر بابک به قتل دختر و داماد خود در چند سال قبل اقرار کردهاند.
بابک خرمدین توسط پدرش سلاخی شد و به قتل رسید. این درحالی است که سردار حسین رحیمی درباره پرونده اظهار نظر جدیدی کرد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: غیر از ۳ قتل صورت گرفته در پرونده قتل بابک خرمدین، فعلاً موضوع جدیدی مطرح نیست و حرفها و اظهاراتی که در فضای مجازی گفته میشود، صحیح نیست.
سردار حسین رحیمی درباره آخرین روند رسیدگی به پرونده قتل بابک خرمدین و قتل خواهر و همسر خواهر وی و اظهارات ضد و نقیض و متعدد مطرح شده از جمله تجاوز در این پرونده، اظهار کرد: کار تحقیقات بر روی این پرونده در پلیس آگاهی تهران بزرگ در حال انجام است.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ افزود: جمعآوری اسناد، مدارک، ادله، قراین در این پرونده هم درباره سه قتل صورت گرفته و هم درباره جدید مطرح شده ادامه دارد.
وی تصریح کرد: غیر از سه قتل صورت گرفته در این پرونده، فعلاً موضوع جدیدی مطرح نیست و حرفها و اظهاراتی که در فضای مجازی گفته میشود، صحیح نیست.
پشت پرده دفاع مادر بابک خرمدین از شوهرش
اینکه چرا مادر بابک خرمدین هنگام قتل فرزندان و مثله کردن آنها از شوهرش دفاع می کرده نیاز به بررسی روان شناختی گسترده ای دارد.
پرونده جنایت اکباتان و فقدان جرمشناسی بومی در ایران مسئله ای مهم برای بررسی است مادر بابک خرمدین با وجود حس مادرانه همدست اکبر خرمدین شاهد قتل و مثله کردن آرزو، فرامرز و بابک بوده است که نیاز به بررسی های تخصصی روان شناختی دارد.
اخیرا اخبار مربوط به قتل عمدی بابک خرمدین کارگردان سینمای ایران و ۲نفر دیگر از اعضای خانوادهاش بهدست پدر و مادرش افکار عمومی را در شوک فرو برده است.
صرفنظر از اینکه قتل از هر نوع که باشد، نظم عمومی و احساس امنیت را در جامعه با چالش جدی مواجه میکند و موجب جریحهدار شدن احساسات عموم میشود، جنبه خانوادگی داشتن قتل و از همه مهمتر وجود رابطه پدر و فرزندی بین متهم به قتل و مقتولان و از بعد دیگر معاونت مادر در وقوع قتل آنها از مسائلی است که هر جامعهای را در بهت و حیرت و شوک تکاندهنده فرو میبرد.
انزجار عمومی از این نوع قتلها و عدمامکان هضم چنین مسئلهای در جامعهای که عقاید شرعی و سنتی در تار و پود زندگی شهروندانش عجین شده ناخودآگاه حالتی از ترس و احساس ناامنی در محیط جامعه و خانواده را به همراه خواهد داشت. قتل فرزند آن هم با سهولت و آرامش و در ادامه آن ابراز رضایت از قتل ارتکابی و مضافا واکنشهای شهروندان پس از انتشار اخبار آن در جامعه، فریاد یک بیماری مزمن را در جامعه ندا میدهد. بیماریای که علت آن را در فقدان بهداشت روح و روان و ذهن میتوان یافت.
امروزه از محدود کردن علت چنین قتلهایی در صرف تعصبات مذهبی، دینی و سنتی و ملی و سیاسی باید اجتناب کرد، علت وقوع چنین قتلهایی در همه ارگانهای جامعه مخصوصا خانواده بهصورت بالقوه وجود دارد و هر روز این ویروس مزمن فکری، تحتالشعاع ویروسهایی مثل کووید-١٩ و در سایه فرهنگ و اقتصاد ورشکسته جامعه و همچنین احساس ترس ناشی از بیثباتی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سرعت در جامعه در حال گسترش است.
امروزه آمار مرگومیر بیماریهایی مثل کرونا و سارس و آنفلوآنزا کم و زیاد اعلام میشود ولی آماری برای قتلهای خانوادگی و قتلهای ناشی از فلج بهداشت روانی اعلام نمیشود.
یکی از دلایل فقدان معیار و شاخص برای آمارگیری و اعلام علت این نوع جرایم، نبود همکاری نهادهای دولتی با محققان دانشگاهی است؛ چون نهادهای مسئول به راحتی اجازه حضور محققان در محیطهای جرمزا و زندانها را نمیدهند. چون اگر اجازه دهند چهبسا هزاران جلد کتاب از نوع تهیدستان جک لندن نگاشته میشود.
بهطور کلی فقدان بهداشت روانی ریشه علتها در این نوع فجایع است. اینکه علت اصلی فقدان بهداشت فکری و آثار روانی آن را باید در ضعف سیاستهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جستوجو کرد، نظریه بیراهی نیست. چون تا زمانی که این سیاستها با سیاستهای سیاسی محدود شوند، امکان علتیابی این نوع مرگها و کاهش مصادیق آن وجود نخواهد داشت. البته کاستیها همیشه به سیاستهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی محدود نمیشوند.
چون مسئله مهم جرم، آن هم قتل خانوادگی در میان است، بر حسب وظایف و اختیارات قانونی سیاست تقنینی قوه مقننه و سیاست قضایی و جنایی قوه قضاییه باید به کمک مجریان قانون بشتابند. مخصوصا اینکه از نظر قانون اساسی که سند ملی است، پیشگیری از جرم از وظایف قوه قضاییه است. آنچه مهم جلوه میکند، این است که با وقوع این قتلها همیشه جای خالی جرمشناسی بومی احساس میشود.
تا زمانی که مطالعات جرمشناسی در دانشگاهها فقط به کتابهای روانشناسی قضایی پروفسور التاویلا یا کتاب جرمشناسی نظری ریموند گسن یا کتاب جرمشناسی نظری ولد تامس برنارد و جفری اسنیپس والکساندر جرولد و مقالات نظری فراوان محدود میشود، انتظار ارائه راهکار عملی پیشگیری و درمان این نوع قتلها که درمان بیماری اجتماعی محیط بومی ایرانی را بهدنبال داشته باشد، وجود ندارد.
تاکنون مطالعات علتیابی جرائم بهصورت میدانی و مصاحبهای با نمونههای موجود در زندانها و محیطهای جرمزا از سوی هیچ دانشگاهی یا مؤسسه علمی در ایران بهصورتی که بتواند شروعی برای پیریزی جرمشناسی بومی باشد انجام نشده است. مطالعات نظری جرمشناسی و جرمشناختی حال حاضر دانشگاهها و متبلور در نظریات استادان بزرگوار همگی متناسب با جامعه آمریکا و اروپاست نه جامعه ایرانی با این همه مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی.
اینکه یک محیط خاص (اجتماع یا خانواده) به درستی و با درنظر گرفتن شاخصهای بنیادین بهعنوان نمونه برای یک جرم خاص مورد مطالعه جرمشناختی و جامعهشناختی قرار بگیرد و یا جمعیت کیفری زندان از نظر نوع جرم و علتیابی آن مورد مطالعه مفید قرار گیرد، به آن شکلی که نوید تاسیس جرمشناسی بومی مناطق یا قشری از جمعیت ایران باشد و راهکار منطقی پیشگیری و درمان را ارائه دهد، متأسفانه تاکنون مشاهده نشده است.
چطور از یک پزشک انتظار میرود همه بیماریها را بشناسد و علت آنها را بداند ولی به موضوع جرم و علتیابی جرم که میرسیم همه دست به سینه فقط نظارهگر و در حالت افسوس و ابراز تأسف هستند. جرمشناسی فرهنگی بومی یک جامعه میتواند همانند دایرهالمعارف پزشکی که برای بیماریهای جسم و روان راه درمانی ارائه میدهد، برای بیماریهای اجتماعی جامعه، نسخه پیشگیری و درمانی تجویز کند.
در نتیجه علتیابی اصلی این نوع حوادث شوکآمیز را نباید در تحریم اقتصادی و سیاست و کمکاری مدیر دولتی و از این قبیل علتها جستوجو کرد بلکه علت اصلی این جرایم را باید در فقدان معیار علتشناسی بومی جرایم (جرمشناسی بومی) که نقص اساسی دانشکدههای حقوق و مؤسسات مطالعاتی و تحقیقاتی حقوق کیفری و جرمشناسی است و فقر فرهنگی و مطالعاتی یک جامعه از نظر میزان مطالعه و بهرهبرداری از مطالعه و نقص بهرهمندی از مشاوره روانشناسی و مشاوره خانواده یافت.
اظهارات پدر که متهم به قتل فرزندش است مبنی بر اینکه از ناحیه مقتول مورد بیاحترامی و اذیت بوده نمیتواند توجیهکننده ارتکاب قتل به شکل مثله کردن باشد، معاونت مادر در قتل باباک خرمدین با وجود حس مادرانه مطالعات گسترده روانشناختی را میطلبد. این نحوه اقدام پدر و مادر در قتل فرزند، شائبه نقص در روان و تأثیرپذیری خارج از اختیار اراده را به پیش میکشد. درهرحال، وقوع قتل خانوادگی با این سهولت و آرامش برای هر جامعهای زنگ خطر است. با وقوع این نوع قتلها علاوه بر اینکه نظم عمومی و احساسات عموم جریحهدار میشود حرمت چارچوب خانواده نیز درهم میشکند
سرطان پدر بابک خرمدین
اکبر خرمدین قاتل بابک خرمدین به سرطان پیشرفته مبتلا است و امیدی به زنده ماندن ندارد و احتمالا با توجه به بیماریاش، خودش خواسته که رازش ۳ جنایتش فاش شود. رها کردن جسد بابک خرمدین در نزدیکی خانهشان هم احتمالا به همینخاطر است، اگر نه او دو بار در گذشته مقتولان خود را به گونهای سر به نیست کرده بود که امکان شناساییاش وجود نداشت و حتی احتمال دارد که او پیش از محکومیت و اجرای حکم فوت کند.
خواهر فرامرز داماد اکبر خرمدین در مورد ناپدید شدن برادرش گفت : فردای روز ناپدید شدن فرامرز ، اکبر خرمدین – قاتل – به خانه مادرم رفت و ماجرا را در باره ناپدید شدن خواهرزاده و دامادش اینطور تعریف کرد که «تا ساعت ۲ بامداد با فرامرز درباره تصمیم او برای جدایی از آرزو صحبت کرده و صبح زود رفتهاند و با یکدیگر ورزش کردهاند. بعد فرامرز به او گفته که آرزو را طلاق نمیدهد.»
وی ادامه داد: پس از آن هم اکبر خرمدین به همراه پدر و برادرانم به کلانتری و پلیس آگاهی رفته و گفتهاند که او گم شده است. چند روز بعد پلیس آگاهی خودروی فرامرز را در نزدیکی محله مهرآباد پیدا کرد. خودرویی رها شده که شیشههای آن شکسته و شناسنامه و چند وسیله دیگر او در داخل خودرو رها شده بودند. پنل ضبط، سوییچ و کارت ملی او هرگز پیدا نشد.
خانوادهاش از آنجایی که از دلبستگی فرامرز به اتومبیلش آگاه بودند، از پیدا شدن آن بیشتر نگران سلامتی فرامرز شدند. از آن روز اکبر خرمدین ، همراه شوهر خواهرش، یعنی پدر فرامرز و برادرهای او هر روز به پلیس آگاهی رفت و آمد داشتند. اما او خانواده فرامرز را راضی کرده بود که بهعلت بیماری آرزو پای او را به اداره پلیس و… باز نکنند. خواهر فرامرز در اظهاراتش به پلیس آگاهی گفته که پنل ضبط برادرش را یک بار در خانه خرمدین دیده است، اما دختر داییاش با گفتن این جمله که پنلها به هم شباهت دارند، ذهن او را از پیگیری منحرف کرده است. در آن روزها بابک خرمدین در لندن زندگی میکرد.
خواهر فرامرز افزود: اکبر خرمدین در دیدارهای دیگر با گفتههای خود باز هم سعی کرد خانواده ما را از پیگیری منصرف کند و به ما گفت که برادرم پیش از اینکه برای همیشه گم شود، در صحبتهایش گفته عاشق زنی شده و برای همیشه خواهد رفت و گم و گور میشود. یا بار دیگر گفت یکی او را در خیابان دیده که منتظر کسی بوده و بعد به خانواده فرامرز تهمت زده که خودشان در فراری دادن فرامرز کمک کردهاند تا آرزو را رها کند. این در حالی است که تا ۴سال بعد از گم شدن فرامرز پدرش برای شناسایی اجساد بارها به پزشکی قانونی رفته و پیگیر گم شدن او شده بود. بهگونهای که این کار به عادتی برای خانواده بدل شده بود.
آرزو خیلی عجیب گم شد
اکبر خرمدین از خانواده خواهرش خواست خودروی فرامرز را به آرزو بدهند اما خانواده که امید به بازگشت او داشتند از این کار خودداری کردند. کمکم رابطه خانواده خرمدین و فرامرز در همدلیهایشان بهتر شده بود و خانواده فرامرز با نوعی عذاب وجدان بهخاطر ترک آرزو، پسرشان را شماتت میکردند. پس از ۲سال از گم شدن فرامرز، پدر آرزو به شکل غیابی طلاق دخترش را گرفت و او را تحت پوشش بیمهای خود قرار داد. وضعیت آرزو بدتر و بیماریاش وخیم شده بود.
سال ۱۳۹۳بابک خرمدین از لندن بازگشت. او که دوست صمیمی فرامرز بود بارها پیگیر مفقود شدن وی شد، اما کمکم او هم دروغهای پدرش را باور کرد تا سال ۱۳۹۵که پدر فرامرز درگذشت.
در آن زمان وضعیت آرزو وخیم شده بود و اکبر خرمدین مدام از این وضعیت ناراحت بود. او مجبور بود آرزو را تر و خشک کند و مدام جابهجایش کند و این دیگر برایش طاقتفرسا شده بود. آرزو مدت زیادی در بیمارستان بستری میشد. اما با درگیریهای لفظی فرزندان ۲خانواده، روابط کم شد و فقط اکبر خرمدین بود که به خانه خواهرش رفت و آمد میکرد. تا اینکه در سال ۱۳۹۷ آرزو هم ناپدید شد و پدر و مادرش ادعا کردند که او با یکی از دوستان پدرش که مردی مسن است ازدواج کرده و به ترکیه رفته است. هرچند با وخامت حال آرزو همه میدانستند چنین امری محال است و حتما خانواده بهعلت ناتوانی از پرستاری او، آرزو را به آسایشگاهی برده و اینگونه وانمود میکنند که دخترشان در جایی دیگر زندگی میکند و خوشبخت است.
دروغ پدر بابک خرمدین
بهگفته خانواده فرامرز، ادعاهای اکبر خرمدین درباره بابک، پسرش، به هیچ عنوان نمیتواند صحت داشته باشد. بابک به هیچ عنوان دچار معضلات اخلاقی اینچنینی نبود و حتی برای رعایت حقوق دختران خانواده و فامیل در جمع های آنها وارد نمیشد و کوچکترین مسئله اخلاقی از او مشاهده نشده بود. از سویی رابطه و علاقه عاطفی بابک و فرامرز برای همه روشن بود. آنها از بچگی باهم بزرگ شده بودند و با هم رابطه بسیار خوبی داشتند. تا اندازهای که بابک حتی پس از بازگشت به ایران بارها به شکلهای مختلف سراغ فرامرز را گرفت و پیگیری غیبت او شد. خانواده فرامرز میگویند که بابک نمیخواست باور کند که فرامرز گم شده است.
تصور خانواده بر این است که بابک با پیگیریهایش درباره فرامرز ممکن است متوجه موضوعی شده و خواسته آن را با خانواده فرامرز در میان بگذارد و به همین دلیل پدر و مادرش نقشه قتل او را کشیدهاند. البته این فقط حدس برخی از افراد خانواده فرامرز درباره انگیزه کشته شدن بابک خرمدین بهدست پدر و مادرش است.
اکبر خرمدین باید قبل از مرگ طبیعی اعدام شود
رسیدگی به پرونده این جنایت هولناک در حالی ادامه دارد که خانواده فرامرز تصمیمشان درباره سرنوشت قاتل فرزندشان را گرفتهاند و خواهان قصاص او هستند. خواهر فرامرز میگوید: تصمیم ما اشد مجازات و قصاص قاتلان است. ما میدانیم که اکبر خرمدین سرطان پیشرفته دارد و امیدی به زنده ماندن ندارد و احتمالا با توجه به بیماریاش، خودش خواسته که رازش فاش شود. رها کردن جسد بابک در نزدیکی خانهشان هم احتمالا به همینخاطر است، اگر نه او دو بار در گذشته مقتولان خود را بهگونهای سر به نیست کرده بود که امکان شناساییاش وجود نداشت و حتی احتمال دارد که او پیش از محکومیت و اجرای حکم فوت کند.
اقوام خانواده خرمدین همچنین هرگونه باور و اعتقاد مذهبی را از سوی او رد کرده و درباره تصاویر منتشر شده از صحنه شکرگزاری او از ارتکاب این قتلها معتقدند که او نمایشی را برای عموم اجرا کرده که کوچکترین اعتقادی به آن ندارد.
ازدواج آرزو و فرامرز
آرزو، دختر بزرگ خانواده خرمدین، سال ۱۳۷۸، تازه از همسر اولش پس از ۵سال زندگی مشترک، جدا شده بود. یعنی همان سالها که بیماری اماساش عود کرد. فرامرز، پسرعمه آرزو هم تازه از همسر اولش جدا شده بود. آرزو حال روحی مناسبی نداشت. آن زمان فرامرز با خانوادهاش زندگی میکرد. از آنجایی که رابطه فامیلی بین این ۲خانواده بود شکست در زندگی مشترک و صحبت و گپهای آرزو و فرامرز باهم آنها را به هم نزدیکتر کرد. همین آغاز علاقه آندو به هم شد. هر چند رفتارهای آرزو چندان با خانواده فرامرز همخوان نبود.
خواهر فرامرز در گفتوگو با همشهری گفت: ما خانوادهای مذهبی هستیم که خانوادهام علاقه نداشتند به آرزو بهعنوان عروس خانواده نگاه کنند. آرزو، آزادیهایی داشت که چندان با عرف خانوادگی ما هماهنگی نداشت و با این حال فرامرز یکی از دلایلش را برای ازدواج با آرزو حمایت از او عنوان میکرد. بیماری آرزو هر روز شدیدتر میشد و این برای همه خانواده خصوصا فرامرز ناراحتکننده بود. همین هم شد که پس از یک مهمانی در منزل خرمدینها که به دعوت بابک که دوستی و رابطه تنگاتنگ و نزدیکی با فرامرز داشت، برگزار شده بود، فرامرز به خانواده گفت که میخواهد با آرزو ازدواج کند.
اصرار فرامرز در نهایت باعث ازدواج آنها شد، هرچند پدر فرامرز بهعلت مخالفت در این مراسم حضور پیدا نکرد و صیغه محرمیت آنها را پدر آرزو، یعنی اکبر خرمدین خواند. اما مدتی نگذشت که فرامرز با آرزو دچار اختلاف و همین باعث شد بخواهد نامزدیشان را به هم بزند. آرزو اما نمیخواست این اتفاق رخ دهد و با اقدام بهخودکشی آرزو، فرامرز تصمیم گرفت زندگیاش را با او از سر بگیرد.
ازدواج آنها درتاریخ مهر ۱۳۹۰انجام شد. در تهرانسر خانهای اجاره کردند، اما دعواهایشان تمامی نداشت. آرزو سیگار میکشید و این بیماریاش را تشدید میکرد. هرچند هفته دعواها به خانه نزدیکان کشیده میشد و آرزو به قهر، به خانه پدرش برمیگشت. دیماه همان سال آرزو برای همیشه به خانه پدرش رفت و دیگر به خانه مشترکشان برنگشت. این قهرها ادامه داشت تا ۱۴اسفندماه که فرامرز با دستهگلی به خانه خرمدین که داییاش بود رفت تا برای همیشه و به خوبی داستان زندگیاش با آرزو را به پایان برساند. او حتی در خانه خرمدین با خواهرش تماس گرفته و از حضور آرزو، داییاش اکبر خرمدین، همسر او و پسر کوچکشان افشین خبر داده و گفته بود که باهم صحبت میکنند.
فرامرز چه خصوصیاتی داشت؟
فرامرز متولد ۱۳۴۵بود و ۲برادر و یک خواهر دارد. پسری که بهگفته نزدیکانش مودب و غیرتی بود و دوست صمیمی و نزدیک بابک خرمدین. نزدیکانش میگویند که او اهل هیچ خلافی نبوده و سیگار هم نمیکشیده. او تکنیسین برق و عاشق و شیفته اتومبیلش بود. خانواده و نزدیکانش دلیل ازدواج فرامرز و آرزو را دلسوزی فرامرز برای آرزو میدانستند، زیرا آرزو در آن زمان نیز بیماریاش پیشرفته شده بود و با افسردگی وحشتناکی دست و پنجه نرم میکرد.
خواهر فرامرز ادامه داد: ۱۴اسفند فرامرز آخرین بار با من صحبت کرد، موقعیت خود را در منزل دایی خود، اکبر خرمدین، شرح داد و با من قرار گذاشت که فردای آن روز یکدیگر را ببینیم. او ۲خط تلفن داشت که یکی مخصوص کار و دیگری برای ارتباط خانوادگی بود. او پس از آن روز ناپدید شد و خط تلفن کاریاش پس از غیبتش خاموش شد اما خط دیگرش دست آرزو بود که میگفت فرامرز تلفن را به او سپرده و رفته است. از آن روز دیگر خبری از فرامرز نشد…
اعتقادات اکبر خرمدین چه بود؟
اعتقادات اکبر خرمدین بهگفته نزدیکانش برای آنها روشن بود. او هیچ باور و علقه مذهبی نداشت. بسیار انسان آرامی بود و در عین حال هر نوع مخالفت با باورها و حرفهایش را تاب نمیآورد. آنها از مردم میخواهند که اجازه دهند مراحل قضایی با صحت و سلامت کامل طی شود. از اتهامات بیهوده پرهیز کنند، زیرا فشارهای روانی بهوجود آمده برای خانواده مقتولین و قاتلان به اندازهای زیاد است که توان مقاومت در برابر آن را نداشته و نگران تبعات بعدی آن هستند. چرا که ساختار خانوادگی آنها بهگونهای است که بهخاطر ازدواجهای فامیلی روابط چند سویه دارند و این موضوع ممکن است باعث گسست و شکستهای جبرانناپذیر بعدی برای فرزندان و دیگر اعضای خانوادهشان شود.
اقدام عجیب برادر بابک
حواشی و اخبار در پرونده قتل هولناک بابک خرمدین همچنان ادامه دارد و تمامشدنی نیست؛ در تازهترین اتفاق، پیکر نیمهجان پسر این خانواده در قتلگاه بابک خرمدین، خواهر و دامادشان کشف شده و برخی مدعی شدهاند که او قصد پایاندادن به زندگیاش را داشته است.
صبح روز جمعه نگهبان ساختمان بلوک سی در شهرک اکباتان متوجه شد که در ورودی خانه پدر و مادر بابک خرمدین نیمه باز است. بعد از افشای جنایات و بازداشت پدر و مادر خانواده، برادر وی در آپارتمان پدریاش ساکن بود. نگهبان وقتی دید در نیمه باز است، چندین بار نام برادر بابک را صدا زد. چون مطمئن بود که آخرین بار او وارد ساختمان شده و به آپارتمان رفته است. از سوی دیگر نیمه باز بودن در مشکوک بود و نگهبان برای سرکشی وارد آپارتمان شد. وی به محض ورود با پیکر نیمه جان برادر بابک روبهرو شد که دستانش روی شکمش بود و از حال رفته بود. نگهبان با دیدن این وضعیت بلافاصله به اورژانس زنگ زد و برادر بابک خرمدین برای درمان به بیمارستان لقمان انتقال یافت. وی تحت درمان قرار گرفت و معلوم شد که دچار مسمومیت الکلی شده است. او از خطر مرگ نجات یافت و حالا شایعاتی درخصوص اینکه وی دست به خودکشی زده مطرح شده است که تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
قاضی شهریاری: پدر خرمدین اعتراف کرده است سال ۹۰ دامادش و ۹۷ دخترش را به قتل رسانده است
سرپرست دادسرای جنایی تهران: پدر بابک خرمدین اعتراف کرده است که ابتدا در سال ۹۰ داماد خود و بعدها در سال ۹۷ دختر خود را هم به قتل رسانده است.
پدر بابک خرمدین درخصوص نحوه قتل دختر و داماد خود هم گفته است آنها را نیز با همین روش به قتل رسانده و سپس برای رهایی از اجساد آنها را تکه تکه کرده و هر کدام را در جایی رها کرده است.
سرپرست دادسرای جنایی تهران گفت: پدر و مادر بابک خرمدین به قتل داماد و دختر خودشان هم اعتراف کردند.
پدر و مادر بابک خرمدین به قتل دختر و داماد هم اعتراف کردند
قاضی محمد شهریاری در این باره به ایسنا گفت: پدر و مادر خرمدین اعتراف کردند که داماد خانواده خرمدین در سال ۱۳۹۰ و دختر خانواده در سال ۱۳۹۷ را به همان روش یعنی تکه تکه کردن جسد و انتقال به سطل زباله به قتل رساندند.
وی افزود: روانپزشک گفته که قاتلین سالم هستند. قاتلین در اعتراف گفتند که بچه ها معتاد بودند و مواد مصرف می کردند البته تحقیقات ادامه دارد.
سرپرست دادسرای جنایی تهران ۲۷ اردیبهشت ماه از قتل بابک خرمدین کارگردان سینما توسط پدر و مادرش خبر داده بود.
فیلم انتقال جسد تکه تکه شده بابک خرمدین
صبح روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه امسال بود که ماموران کلانتری ۱۳۵ آزادی در تماس کارگران شهرداری از پیدا شدن جسد مثله شده یک مرد در یکی از سطل های زباله فاز ۳ شهرک اکباتان مطلع شدند.
پیدا شدن جسد مثله یک مرد در سطل زباله
بدین ترتیب تیمی از ماموران برای تحقیقات به محل رفته و مشاهده کردند؛ سرشانه، ۲ کف دست، ۲ بازو و ۲ مچ پای یک انسان داخل یک چمدان گذاشته شده و در سطل زباله رها شده بود.
همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران و تیم تشخیص هویت برای بررسی موضوع در محل حاضر شوند.
بررسی های ابتدایی نشان از آن داشت که تکه های جسد کشف شده برای یک مرد است و چند ساعتی از مرگ و این جنایت فجیع می گذرد.
تیم جنایی در ادامه با دستور بازپرس ویژه قتل تحقیقات میدانی را برای بررسی دوربین های مداربسته آغاز کردند و جسد تکه تکه شده برای تحقیق به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارآگاهان در گام نخست به سراغ یکی از نگهبان های ساختمان که در نزدیکی محل پیدا شدن جسد مثله شده بود رفتند که مرد نگهبان در تحقیقات عنوان کرد که این کیسه و چمدان از بیرون ساختمان های فاز ۳ به این سطل زباله منتقل شده است، چون با توجه به اینکه ساختمان ها مجهز به شوتینگ است کارگران در محل شوتینگ بسته های زباله را مورد بازرسی قرار می دهند که وسیله ای سرقت نشده باشد به همین خاطر اگر داخل ساختمان این جنایت رخ داده بود جسد در محل شوتینگ باید از سوی کارگران پیدا می شد.
با گذشت ۶ ساعت از پیدا شدن جسد تکه تکه شده کارشناسان پزشکی قانونی با انگشت نگاری از دستان جسد مثله شده موفق به شناسایی هویت او شدند.
جسد مثله شده متعلق به بابک خرمدین کارگردان سینما بود و همین کافی بود تا تیم جنایی با دستور بازپرس ویژه قتل به سراغ خانواده این کارگردان سرشناس در فاز یک شهرک اکباتان بروند.
تیم جنایی با حضور در خانه پدر و مادر بابک خرمدین تحقیقات را آغاز کردند که در همان ابتدا پدر و مادر این کارگردان به قتل فجیع پسرشان اعتراف کردند و با دستور بازپرس شفیعی پدر و مادر بابک خرمدین بازداشت شدند.
شکرگزاری پدر بابک خرمدین پس از قتل پسر
صبح امروز اکبر همراه همسرش در حالیکه دستبند و پابند به دست و پاهایش زده شده بود همراه ماموران بدرقه پلیس آگاهی تهران پای در شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران گذاشتند و یکی پس از دیگری پیش روی بازپرس جنایی اعتراف کردند.
اکبر ۸۱ ساله، مرد لاغر اندام و قد بلند با چهره ای آرام و خونسرد وارد شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران شد و در همان ابتدای اعترافاتش برای قتلی که انجام داده بود از خدا شکرگزاری کرد.
پدر بابک خرمدین در اعترافاتش گفت: پسرم از بچگی ما را اذیت می کرد و با هر بدبختی که بود او را بزرگ کردم، همیشه از مدرسه اخراج می شد و یک روز آرام نداشتیم اما با کار و تلاش توانستم او را راهی دانشگاه کنم و پسرم فوق لیسانس گرفت و یکی از فیلم هایش نیز در جشنواره جایزه گرفت و پسرم در دانشگاه تدریس می کرد.
وی افزود: بابک در دانشگاه کرج استاد فیلم سازی و کارگردانی بود اما از زمانیکه کرونا آمد کلاس های دانشگاه به صورت آنلاین بود و بابک هفته ای ۳ روز به بهانه اینکه به شاگردانش درس خصوصی بدهد آنها را به خانه می آورد و جالب این بود که بابک فقط دانشجویان دختر را به خانه می آورد و نمی دانستیم که همه آنها دانشجوهایش بودند یا نه!
پدر بابک خرمدین ادامه داد: پسرم با دخترها به داخل اتاق می رفت و از مادرش می خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آنها پذیرایی می کرد و این در حالی بود که می دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می کند.
مرد ۸۱ ساله گفت: از رفتارهای پسرم خسته شده بودم و او بعضی اوقات ما را کتک می زد و می خواست کارهایش را انجام دهیم و باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتم و جانمان به لبمان رسیده بود. حتی از پسرم خواستم برای خودش خانه ای تهیه کند و حاضر شدم خودروام را بفروشم و حتی سهم ارث او را بدهم که برای خودش خانه بگیرد و با ما زندگی نکند اما بابک می گفت جنازه من از این خانه بیرون می رود و هیچ وقت نپذیرفت از خانه خارج شود.
خط و نشان آخر پدر بابک خرمدین برای قتل
وی افزود: جمعه ۲۴ اردیبهشت با بابک برای ورزش در محیط شهرک اکباتان بودیم و همانجا باز هم به بابک گفتم که خانه را می فروشم سهم تو را می دهم و خودروی دوو سیلو را هم می فروشم تا بتوانیم خانه ای برای خودت اجاره کنی و از ما جدا شوی که بابک دوباره تاکید کرد من هیچ جایی نمی روم که بابک را تهدید کردم یا از خانه برو یا کسی را دارم که ۱۰ میلیون تومان به او پول بپردازم و تو را از بین ببرد که بابک لبخندی زد و گفت: چرت و پرت نگو من بابکم و کسی نمی تونه کاری بکنه.
پدر بابک خرمدین در اعترافاتش در خصوص انگیزه قتل گفت: وقتی به خانه آمدم به همسرم گفتم که بابک نمی پذیرد از خانه برود و همانجا تصمیم به قتل را گرفتیم تا از دست او راحت شویم .
وی گفت: همسرم داخل غذای بابک قرص خواب زیادی ریخت و در حالیکه پسرم با خوردن آن نیمه بیهوش شده بود او را با ضربات چاقو به قتل رساندم و سپس به کمک همسرم جسد را به حمام برده و چون نمی توانستم جسد را از خانه خارج کنم با چاقو و ساطور جسد بابک خرمدین را تکه تکه کرده و پس از بسته بندی کردن تکه های جسد ، آنها را داخل ۳ سطل زباله انداختیم.
پدر بابک خرمدین در پایان وقتی خواست از اتاق بازپرس خارج شود بار دیگر دستانش را رو به آسمان برد و خدا را شکر کرد که فرزندش را به قتل رسانده و می گفت با قتل پسرم دیگر به آرامش رسیدم و دیگر هیچ ناراحتی در زندگی ام ندارم.
بنابر این گزارش، پدر و مادر بابک خرمدین به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.